X

کشاکش موفقیت و مصرف

کشاکش موفقیت و مصرف -
امتياز: 4.1 از 5 - رای دهندگان: 9 نفر
 
تأملی در مدارس غیرِانتفاعی
تأملی در مدارس غیرِانتفاعی

مدرسه سازه‌ای مدرن در ادامه‌ی مکتب‌خانه و متمایز از آن در ایران امروز است. مدرسه برخلاف مکتب‌خانه که نهادی مردمی بود چنان وابسته به دولت است که مراد از مدرسه همان مدرسه‌ی دولتی است. در واقع دولتی بودن یکی از مهم‌ترین وجوه مشخصه‌ی مدارس در کشورمان است؛ اما امروزه شاهدیم که مدارس در شهرهای بزرگ تنوع بیشتری یافته‌اند که برای تشخیص آن باید قید دولتی، نیمه‌دولتی، نمونه‌دولتی، غیرِدولتی یا غیرِانتفاعی، فرهنگیان و... را بر مدرسه اضافه نمود.

در این میان، مدارس غیرِدولتی و غیرِانتفاعی با داشتن «حدود 8.5 درصد[1]» حدود یک میلیون دانش‌آموز از اهمیت خاصی برخوردار است. در این نوشتار می‌خواهیم با تأکید بر پایگاه اجتماعی دانش‌آموزان، معانی متفاوتی را که والدین دانش‌آموزان از مدارس غیرِانتفاعی دارند مورد خوانش قرار داده و تبعات آن را مورد بررسی قرار دهیم.

ابتدا ضروری است که به «آغاز» مدرسه‌ی غیرِانتفاعی پرداخته شود؛ چراکه این امر می‌تواند به شناخت ماهیت آن کمک نماید. به نظر می‌رسد آغاز مدارس غیرِانتفاعی در کشور نه بر ایجاد تنوع و عدم تمرکز در نظام آموزشی بلکه بر وجه اقتصادی مبتنی بوده است. چراکه در چند دهه‌ی اخیر، فضا و امکانات آموزش‌وپرورش نسبت به تعداد دانش‌آموزان محدود بوده است و دو نوبت و یا حتی سه نوبت بودن مدارس گواهی بر این مدعاست. تعهد دولت بر آموزش رایگان، دغدغه‌ی تأمین منابع را به همراه داشته است. حتی مدارس دولتی نیز از این دغدغه، به شیوه‌های مختلف و غیرِنظام‌مند از مردم برای اداره‌ی مدرسه با مفاهیمی چون «خودیاری و هم‌یاری» تقاضای کمک نموده‌اند؛ و کشاکش بین والدین و اولیای مدرسه در آغاز سال تحصیلی از این جنس است و دولت نیز هر سال اعلام می‌کند که تحصیل در کشور ما رایگان است. هیچ‌کس نباید هزینه‌ای جهت ثبت‌نام فرزندش بپردازد، اما مدارس چه هنگام ثبت‌نام و چه در طول سال تحصیلی، با عنوان‌های مختلف از والدین دانش‌آموزان طلب کمک‌های مالی می‌کنند. علی‌رغم این، در گفتار عامه‌ی مردم، مراد از دولتی بودن مدرسه همان «رایگان بودن» آموزش است، در مقابل وجه تمایز مدارس غیرِانتفاعی غالباً بر «پولی بودن» و یا به‌اصطلاح مشارکت مردم در اداره‌ی مدرسه است. به بیان دیگر، هدف اصلی از ایجاد و گسترش مدارس غیرِانتفاعی، جلب همکاری و فراهم کردن زمینه‌ی مشارکت­های مردمی در تقویت و تعمیم برنامه‌های وزارت آموزش‌وپرورش بوده است؛ بخش اصلی کمک یا مشارکت والدین در اداره‌ی مدارس غیرِانتفاعی از طریق سازوکار شهریه صورت می‌گیرد.

از مدارس غیرِانتفاعی به‌عنوان یک واقعیت، خوانش‌های مختلفی از سوی والدین دانش‌آموزان صورت می‌گیرد. به بیان دیگر مواجهه‌ی اولیای دانش‌آموزان با مدارس غیرِدولتی به یک شکل نیست؛ به نظر می‌رسد این خوانش­ها را می‌توان در دو مقوله‌ی موفقیت تحصیلی و سبک زندگی دسته‌بندی نمود.

در انگاره‌ی موفقیت تحصیلی، موفقیت دانش‌آموز در امتحانات پایان ترم و همچنین قبولی در کنکور و ادامه‌ی تحصیل، انتظار اصلی والدین از مدرسه و دانش‌آموز است؛ در این راستا، مدارس غیرِدولتی به دلیل «برخوردار بودن از امکانات رفاهی، تفریحی، ورزشی و کمک‌درسی؛ محدود بودن تعداد دانش‌آموزان؛ رسیدگی بیشتر معلمان؛ راحت­تر بودن کنترل دانش‌آموزان؛ ارتباط بیشتر معلم و دانش‌آموز؛ استفاده از روش‌های تدریس به‌روز و بهینه؛ بیشتر بودن رابطه‌ی اولیای مدرسه و اولیای دانش‌آموز؛ شناخت بیشتر اولیای مدرسه از دانش‌آموز؛ استفاده‌ی بیشتر از کتاب‌های کمک‌درسی[2] و... می‌تواند انتظار موفقیت تحصیلی را فراهم نماید.

علاوه بر وضعیت مدارس غیرِانتفاعی، تحولات اجتماعی نیز توجه والدین به مدارس غیرِانتفاعی را بیشتر نموده است. امروزه در شهرهای بزرگ خانواده‌ها هسته‌ای و کم‌جمعیت شده‌اند و گاهی شاهد تک‌فرزندی بین خانواده‌ها هستیم. در این شرایط حساسیت خانواده‌ها نسبت به آینده‌ی فرزندان بسیار بیش از گذشته شده است. امروزه مدرسه جایگاه اساسی برای خانواده‌ی ایرانی پیدا کرده است و والدین می‌خواهند از «همین امروز» و از «همین حالا» برای آینده‌ی فرزندانشان سرمایه‌گذاری کنند. در واقع خانواده‌ها به این بینش رسیده‌اند که نقش مدرسه هم در امر آموزشی و هم در امر پرورشی بسیار اساسی و مهم است؛ و در این میان مشارکت خانواده‌ها در اداره‌ی مدارس و تولد مدرسه‌ی غیرِانتفاعی به مسئله‌ی کیفیت در نظام آموزش‌وپرورش بر می­گردد. به بیان دیگر مدارس غیرِانتفاعی از یک منظر زاده‌ی انگاره‌ی سرمایه‌گذاری یا هزینه کردن و دغدغه­مندی نسبت به تعلیم‌وتربیت دانش‌آموز از سوی والدین آن‌هاست.

به جهت پرهزینه بودن و یا پولی بودن مدارس از نظر منطق اقتصادی، دانش‌آموزانی در این مدارس ثبت‌نام می‌کنند که متعلق به اقشار و طبقات بالا و یا متوسط به بالای جامعه هستند، چراکه هزینه‌ی تحصیلی تنها بخشی از هزینه‌های یک خانوار را تشکیل می‌دهد. باوجود این، در جامعه مدارس غیرِانتفاعی را به نام مدارس طبقات بالا نمی‌شناسند زیرا از تمام اقشار جامعه به‌ویژه خانواده‌های متوسط و متوسط به پایین نیز فرزندانشان را در این مدارس ثبت‌نام می‌کنند. صرف‌نظر از در دسترس بودن، نزدیک بودن مدرسه و پر بودن ظرفیت مدارس دولتی که می‌تواند تحصیل در مدرسه‌ی غیرانتفاعی را تنها انتخاب قرار دهد، شاهد تمایل رو به افزایش فرزندان خانواده‌های متوسط و متوسط به پایین جامعه در این مدارس هستیم.

به نظر می‌رسد از جمله مهم‌ترین دلایل انتخاب مدارس غیردولتی برای تحصیل، مسئله‌ی کیفیت آموزش است. همانطور که ما روزبه‌روز شاهد گسترش آموزشگاه‌های زبان خارجی در سطح شهر هستیم و دانش‌آموزان با آموزش زبان انگلیسی در مدرسه مهارتی پیدا نمی‌کنند، این انگاره در خصوص مدارس نیز وجود دارد؛ روند تداوم مدارس غیرانتفاعی و گسترش آموزشگاه‌های زبان خارجی به‌ویژه زبان انگلیسی نشان از ضعف مدارس به‌طور اعم و مدارس دولتی به‌طور اخص دارد. از این‌رو خانواده‌های متوسط و حتی پایین برای موفقیت تحصیلی فرزندانشان به جایگزین‌های آموزشی از جمله مدارس غیرانتفاعی و آموزشگاه‌ها روی آورده‌اند.

وجه دیگر تولد و تداوم مدارس غیرانتفاعی به سبک زندگی و سبک مصرف گروه‌های مختلف جامعه مرتبط است. به باور بوردیو «عوامل ساختاری از جمله طبقه و موقعیت اجتماعی در شکل­دهی به الگوی مصرف فرهنگی افراد  مؤثراند. بر این اساس نوعی تطابق میان قشربندی اجتماعی -که خود پیامد دسترسی افتراقی به سرمایه‌های اقتصادی و فرهنگی است- و قشربندی فرهنگی تشخیص داده می‌شود و تفاوت در سلایق هنری و ترجیحات زیبایی‌شناختی افراد، ارتباط وثیق با خاستگاه و موقعیت اجتماعی متمایز ایشان می‌یابد. از این منظر افراد دارای موقعیت اجتماعی بالا، دارای مصرف فرهنگی متعالی و نخبه‌گرایانه هستند؛ حال آنکه نوع مصرف فرهنگی افراد دارای موقعیت اجتماعی پایین، عوامانه و توده‌گرایانه است. علاوه بر این، مصرف فرهنگی موضع کشمکش و منازعه‌ی طبقاتی است. مصرف فرهنگی روشی است برای آنکه قشرهای مختلف اجتماعی خود را متمایز کنند و مدعی منزلت بالاتری شوند[3]». در اینجا تحصیل در مدارس غیرانتفاعی را نوعی مصرف فرهنگی تلقی می‌کنیم. در سبک زندگی خانواده‌های فرادست، مدرسه یک شیوه‌ی مصرف فرهنگی است. «الگوهای مصرف تبدیل به ابزارهای اساسی برای برساختن هویت­های شخصی و اجتماعی، ابراز تعلق به یک گروه خاص و تحکیم پیوندهای گروهی شده است[4]». مدارس غیردولتی و غیرانتفاعی محملی برای تمایز، کیفیت، خرج کردن برای فرزندان است، در حالی ‌که مدارس دولتی مبتنی بر هم‌شکلی و یکسان‌سازی است. به بیان دیگر، مدارس غیرانتفاعی محملی برای ظهور سبک زندگی فرادستان جامعه است. مدارس غیرانتفاعی به سبب متکی بودن به شهریه نه‌تنها مشمولیت ندارد بلکه به‌دلیل برخورداری از امکانات آموزشی و... از نظر فرهنگی و اجتماعی این مدارس،  جزء مدارس فرادستان جامعه قرار می­گیرد.

به طور کلی می‌توان گفت که مسئله‌ی مدارس غیرانتفاعی خوانش‌های متفاوت والدین دانش‌آموزان از این وضع است: بخشی از والدین که متعلق به قشر متوسط به پایین جامعه هستند به‌منظور موفقیت تحصیلی و یا پرورشی، فرزند خود را روانه‌ی مدارس غیرانتفاعی می‌کنند و بخشی از والدین که در موقعیت فرادستی جامعه قرار دارند مدارس غیرانتفاعی را یکی از کالاهای فرهنگی قلمداد می‌کنند که در سبک زندگی و الگوی مصرف آن‌ها قرار دارد. هرچند که خوانش گروه دوم با خوانش و انگاره‌ی گروه اول تعارضی ندارد، یعنی دانش‌آموز علاوه بر انتخاب مدرسه به‌عنوان الگوی زندگی و مصرف در صدد موفقیت تحصیلی نیز هست؛ اما گروه اول که با خوانش موفقیت تحصیلی، دانش‌آموز را به مدارس غیرانتفاعی می‌فرستند با خوانش گروهی که مدارس غیرانتفاعی برایشان به‌مثابه مصرف و سبک زندگی است تعارض دارد، چراکه فرزندشان در معرض سبک زندگی و یا سبک مصرف طبقات بالا قرار می‌گیرد.

در واقع در اینجا مدارس غیرانتفاعی محملی برای کشاکش بین انگاره‌ی موفقیت تحصیلی و سبک زندگی است. این تعارض، چالش‌هایی را بین خانواده‌های متوسط و متوسط به پایین با فرزندانشان به وجود می‌آورد. ازآنجاکه مدارس غیرانتفاعی لزوماً با انگاره‌های سبک زندگی فرادستی است، دانش‌آموزان طبقات میان‌حال در معرض سبک زندگی فرادستان قرار دارند و به سبک زندگی قشرهای بالادستی دسترسی پیدا می‌کنند، بدون اینکه از هم‌سانی اقتصادی و فرهنگی برخوردار باشند.

از جمله تبعات غیرِمستقیم فعالیت مدارس غیرانتفاعی، افزایش قابل ‌توجه فزون‌خواهی برخی از دانش‌آموزانی است که والدینشان به‌سختی توانسته‌اند جایی برای آن‌ها در این مدارس تدارک ببینند؛ یعنی میل و خواست برای مصرف بیشتر بین دانش‌آموزانی که والدین آن‌ها بر آینده‌ی فرزندانشان حساس هستند اما شهریه‌ی مدرسه را به‌ عنوان هزینه می‌بینند. همانطور که گفته شد «در غالب موارد، وضعیت اقتصادی و اجتماعی و میانگین درآمد خانواده‌هایی که فرزندانشان در مدارس غیرانتفاعی تحصیل می‌کنند به‌طور فراوان بالاتر از سطح متوسط جامعه است. چراکه بعضاً هزینه‌های مربوط به شهریه و غیره، غذا و سرویس ایاب‌وذهاب برخی مدارس غیرانتفاعی بالاست و این خانواده‌ها نه‌تنها مشکلی برای پرداخت ندارند، بلکه بعضاً فرزندان ایشان با بهره‌مندی از امکانات فوق‌العاده چون سرویس ایاب‌وذهاب، سوار شدن بر اتومبیل­های گران‌قیمت، پوشیدن لباس‌های متنوع و مارک خارجی، وسایل و لوازم شخصی و تحصیلی قابل‌ توجه، همراه داشتن پول توجیبی بیش از نیاز و برخی امکانات و تسهیلات دیگر حضور می‌یابند؛ بنابراین وضع مدارس غیرانتفاعی منش خاصی را ایجاد می‌نماید و به‌طور مستقیم و غیرمستقیم بروز برخی صفات و ویژگی‌های شخصیتی ناخوشایند مانند چشم و هم‌چشمی‌ها، حسادت‌ها، رقابت در خودنمایی‌ها و خودمحوری‌ها، رفاه‌زدگی و راحت‌طلبی و بیش از همه فزون‌خواهی‌ها را در بین بسیاری از دانش‌آموزان به شیوه‌های گوناگون فراهم می‌آورد[5].  بنابراین والدین با هدف موفقیت تحصیلی، مدارس غیرانتفاعی را انتخاب می‌کنند اما میدان مدارس غیرانتفاعی در آن عادت­واره‌ی مصرف و رفاه که مختص قشرهای فرادست جامعه است به تمنا و خواسته‌ی دانش‌آموزانِ متعلق به اقشار متوسط به پایین و متوسط تبدیل می‌شود و به تبع آن تعارض بین فرزند و والدین را در سبک زندگی باعث می­شود. فرزندان علاقه‌مند به سبک زندگی و الگوی مصرفی می‌شوند که در اصل برای تمایز بین طبقات بالا و پایین است.

 


[1]- اظهارات علی اصغر فانی وزیر آموزش‌و‌پرورش در هفتاد‌ونهمین جلسه‌ی علنی شورای اسلامی شهر تهران.

[2]- اظهار نظر کاربران در سایت ها- هرچند که اتفاق نظری در خصوص تمام مدارس غیرانتفاعی وجود ندارد اما اجمالا می توان این موارد را از مشخصه های مدارس غیرانتفاعی دانست و در بسیاری موارد مدارس دولتی نیز همانند مدارس غیرانتفاعی هستند.

[3]- از هومولوژی تا فردی شدن رهیافت های عمده در ارزیابی جامعه شناختی مصرف فرهنگی، امیر ملکی و ملاکه رفیعی، در فصلنامه جامعه، فرهنگ و رسانه، زمستان 1390 شماره 1 از 27 تا 50

[4]- تحلیل جامعه شناختی الگوهای مصرف در بین ساکنان شهر تهران، محمد عبداللهی و سجاد مرادی، فصلنامه‌ی برنامه‌ریزی رفاه و توسعه اجتماعی، شماره 9

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی