معروف است که کارل مارکس، وقوع انقلاب کمونیستی را در انگلستان پیشبینی کرده بود. گرچه انقلاب مورد نظر او هرگز در این جزیره به وقوع نپیوست، ولی سالها بعد انگلستان ملجأ پیدایش ایدهها و نظراتی شد که سنخیت فراوانی با اندیشههای انتقادی مارکس داشت و ملهم از آن بود.
مناسبات «قدرت و فرهنگ» از نقاط کانونی مطالعات فرهنگی2 و از مهمترین چالشهای آن بهویژه در ایران است. فهم این نکته که در عالم مدرن، جدال قدرتها نظام معرفت، بهداشت، ورزش، هنر و... را میآفریند از مهمترین دستاوردهای مطالعات فرهنگی برای تمدن غربی است. ضمن اینکه پیشنهاد مطالعات فرهنگی برای حل این معضل، مشارکت در فرآیند شکلگیری قدرت است.
مطالعات فرهنگی چیست؟ چه فایدهای دارد؟ چه نسبتی با علوم اجتماعی دارد؟ این رشته در ایران چه وضعیتی دارد؟ چگونه میتوان آن را آموخت؟ و پرسشهایی از این دست امروزه به وفور طرح میشوند و این نشان از آن دارد که امروزه مطالعات فرهنگی یکی از دغدغههای فکری و سیاسی جامعهی امروز ایران شده است. هرچند ممکن است کلیت هستی مطالعات فرهنگی در ایران را نسبت به رشتههای دیگر مانند جامعهشناسی یا فلسفه چندان بزرگ یا تأثیرگذار ندانیم؛ با این حال خودِ همین امر جای سوال دارد که چرا حوزهای همچون مطالعات فرهنگی با وجود جوانی و کوچک بودن آن، اینچنین جذاب و وسوسهانگیز است؟
اگراجازه بدهید از منشأ و محمل مطالعات فرهنگی شروع کنیم. مطالعات فرهنگی در کجا و چگونه شکل گرفته است؟
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.