X

پارلمان و مشکل قوم ایرانی

پارلمان و مشکل قوم ایرانی -
امتياز: 4.9 از 5 - رای دهندگان: 9 نفر
 
یوسفعلی میرشکاک
تأمل در ماهیت نسبت ایرانیان با قانون و پارلمان

پارلمان یا بهتر است بگوییم شبح پارلمان، هنگامی به این سرزمین وارد شد که «فروبستگی تاریخی» به غایت خود رسیده بود. تمنای قانون و تأسیس «عدالت‌خانه» از آن رو «نخبه نمایان» قوم ایرانی را برانگیخت که ساده‌دلانه گمان می‌بردند اگر ما نیز هم‌چون کشورهای اروپایی قانون داشته باشیم، ترقی خواهیم کرد و هیچ‌کس نپرسید چگونه این قوم، قرن‌ها قرن بدون قانون زیسته و تاریخ رو به زوال خود را به ساحل ورطه‌ی مدرنیته رسانده‌اند.

در این‌که ما قومی هستیم ساده‌دل و زودباور، هیچ تردیدی نیست. بسنده است به کتاب‌های جادوجنبل و بازار گرم دعانویسان و رمالان و مدعیان جادوگیری و جن‌گیری و درویشی و تصوف بنگریم تا قلمرو بی‌پایان ساده‌لوحی ما آشکار شود. شگفت‌آور آن‌که همین ساده‌‌لوحی را در نسبت با غرب و مدرنیته و صور تکنیکی از خود نشان داده و می‌دهیم. تمنای قانون و پارلمان در آثار و آرای مشروطه‌طلبان، هم‌چون تمنای وقوع معجزه و به کار افتادن طلسم کارگشایی است که می‌تواند کیمیاوار هر آن‌چه را نگون‌بختی و بی‌عدالتی و فقر و عقب‌ماندگی است، بی‌درنگ به خوش‌بختی و دادگری و رفاه و پیشرفت بدل کند. در نالیدن از اوضاع، حق با ایرانیان است (از روزگار مشروطه تا قیام قیامت) اما توقع آن‌ها ـ که باداشتن قانون و مجلس مقننه اوضاع یک شبه رو به راه خواهد شد ـ سخت ساده‌لوحانه است. میرزا ملکم خان می‌نویسد:

«ایران مملو است از نعمات خداداد. چیزی که همه‌ی این نعمات را باطل گذاشته؛ نبودن قانون است. هیچ‌کس در ایران مالک هیچ‌چیز نیست؛ زیراکه قانون نیست. حاکم تعیین می‌کنیم بدون قانون، سرتیپ معزول می‌کنیم بدون قانون. حقوق دولت را می‌فروشیم بدون قانون. بندگان خدا را حبس می‌کنیم بدون قانون. خزانه می‌بخشیم بدون قانون. شکم پاره می‌کنیم بدون قانون»

نه ملکم که هیچ‌یک از روشن‌فکران و رؤسای تجددطلب قوم ایرانی نمی‌توانستند و نمی‌توانند به این نکته بیندیشند که در تقلید مبادی و مقدمات تجدد، جز این‌که بار فروبستگی مضاعف شود و این بار «نعمات» با داشتن قانون باطل بمانند و با داشتن قانون هیچ‌کس مالک هیچ نباشد و عزل و نصب و حبس و زجر، در ذیل قانون هم‌چنان بی‌حساب و کتاب پیش برود؛ کاری از پیش نخواهد رفت. در جای دیگر ملکم می‌نویسد:

«اعضای مجلس نه اختیار حرف دارند، نه قدرت عمل. گاهی مطالب بسیار جزئی را محض این‌که بر حسب ظاهر بعضی اشخاص را مشغول کرده باشند می‌فرستند به مجلس که بر سر آن مطالب حرف بزنند. بعضی اجزا به رسم اطاعت چند کلمه حرف بی‌ربط می‌زنند، بعضی دیگر ساکت و متحیر به روی هم نگاه می‌کنند و بعد از صرف ناهار و قلیان می‌روند به خانه که به اتفاق کل خلق ایران مشغول دعای این اولیای دولت بشوند».

در روزگار به اصطلاح طاغوت، مجلس شورای ملی به‌شدت واکنش نشان داد که چرا به جای جایزه‌ی «فروغ» جایزه‌ی «پروین» داده نمی‌شود. پارسال واکنش مجلس شورای اسلامی این بود که چرا «یدالله رؤیایی» به جشنواره‌ی شعر دعوت شده است. امسال چهار وزیر علوم تأیید صلاحیت نشدند و... چند قرن دیگر باید بگذرد تا قوم ایرانی دریابند قانون از سرنوشت خود آن‌ها سرچشمه می‌گیرد و وکلای مجلس باید به فکر راهی برای از میان بردن فقر و عقب‌ماندگی همه‌جانبه‌ی سرزمین خود باشند. نه این‌که وابسته به این یا آن جناح باشند و کار آن‌ها موافقت یا مخالفت با دولت باشد؟ ملکم می‌نوشت:

«اگر صاحب دین هستید قانون بخواهید، اگر دربند دولت هستید قانون بخواهید، اگر خانه‌ی شما را خراب کرده‌اند قانون بخواهید. اگر مواجب شما را خورده‌اند قانون بخواهید، اگر مناصب و حقوق شما را خورده‌اند قانون بخواهید. اگر صاحب عیال هستید قانون بخواهید اگر...»

و اکنون پس از سال‌های سال داشتن قانون، می‌توان در عبارات ملکم چنین دخل و تصرف کرد اگر... «مهاجرت کنید»، زیرا ذات شما قوم ایرانی میانه‌ای با قانون ندارد. هیچ‌کس نگفت و شاید اگر گفته می‌شد کسی به آن وقعی نمی‌گذاشت که قانون یعنی تن دادن و گردن نهادن به آن‌چه وضع شده است؛ خواه مطلوب و دل‌خواه باشد، خواه مکروه و نادل‌پسند. قومی که پیش از آئین زردشت منتظر بوده‌اند «بهرام ورجاوند» بیاید و آن‌ها را برهاند و طی روزگاران زردشتی شدن، منتظر بوده‌اند «سوشیانت» بیاید و اوضاع را دگرگون کند و پس از مسلمان شدن هر حکومتی را غاصب دانسته و منتظرند حضرت بقیه‌الله‌الاعظمعلیه‌السلام بیاید و آن‌ها را بدون هیچ حساب و کتاب و منطق و چون‌وچرایی، به بهشت زمینی رهنمون شود، نمی‌توانند نسبتی با قانون و رعایت قانون داشته باشند. قانون آن‌ها معجزه، جادو، طلسم، دعانویسی، لوح اعداد و حروف و از این قبیل است.

*

از مشروطه تا به امروز، مجلس داریم و قانون هم داریم؛ اما جز به ضرب دگنکِ ضرورت‌های تکنیکی، هیچ‌چیز در این سرزمین دگرگون نشده است. مردم همان مردم‌ند با این تفاوت که مات و متحیر در برابر کانال‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای می‌نشینند و تماشا می‌کنند و هم‌چنان منتظرند که دستی از غیب برون آید و کاری بکند و هنوز در گوش آن‌ها دمیده می‌شود که مغول‌ها و اعراب باعث عقب‌ماندگی شما هستند و کوروش چنین و چنان بوده است و....  

*

مشکل قوم ایرانی، قوم ایرانی است. مشکل خود مائیم و این مشکل را، همین ورطه‌ای که در آن افتاده‌ایم یعنی تمدنِ تکنیکی، حل خواهد کرد. تکنولوژی و صورت‌های گوناگون آن اندک‌اندک موجب «دگردیسی» قوم ایرانی خواهد شد. نمی‌دانم پس از این دگردیسی چگونه قومی خواهند بود؛ اما این که هستند نخواهند ماند و سرشتی دیگر خواهند داشت و لاجرم سرنوشتی دیگر.

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

آیا مجلس، همان اگورا است؟

حاکمیت بالفعل

اختلاف قوا چگونه ممکن شده است؟

ما و مسئله‌ی مجلس

مرز منطقه‌الفراغ مجلس در نظام ولایت فقیه کجاست؟

مجلس و قانون را برای چه می‌خواهیم؟

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی