1. درباره منشاء واژهی «تاریخ»، آنگونه که در زبان فارسی به کار میرود، دیدگاههای متفاوت وجود دارد؛ برخی آن را عربی میدانند، برخی یونانی، و برخی ریشهی آن را در زبانهای باستانی ایران و بینالنهرین جستجو میکنند.
تاریخ از دل افسانه شکفت. روایات افسانهای عبارتند از بیان سرگذشت بزرگان، قهرمانان و پهلوانان اقوام انسانی که در فضای سنتهای شفاهی سینهبهسینه نقل و نسلبهنسل منتقل میشد. آنگاه که پس از یکیدو هزاره از آغاز شهرنشینی ـتمدنـ انسان در خاورنزدیک، خط و نگارش به چنان درجه از پیشرفت دست یازید تا بارِ مفاهیم گرانسنگ ذهنی را بر دوش توانست کشد، افسانهها نیز گذاری را از سنتهای شفاهی به سنتهای مکتوب به تجربه نشستند و همزمان با هزارهی نخست پیش از میلاد، از سواحل مدیترانه تا درهی سند، روایات حماسی مخصوص شرح پهلوانیهای انسانهای برجسته، شرق باستان را از خود آکندند . این روایات، خود بنیانی را برای پیدایش تاریخ به مثابه یکی از شاخههای معرفت انسانی مدرن پیافکندند.
جامعه و تاریخ به جهات بسیاری تالی یکدیگرند. بنیادیترین نسبت هر جامعهشناسی با تمدنشناسی بههمین تأثیر و تأثر باز میگردد. تأثیر علوماجتماعی بر فرهنگ و جامعه یکسویه و یکطرفه نیست. جامعه، آگاهی و ارادهی مشترک اجتماعی، که در فرهنگ تبلور مییابد، از ابعاد مختلف بر علوماجتماعی تأثیرگذار است.
۱. تمدن چیست؟ مفاهیم و واژگان را نباید دست کم گرفت. میدانیم که در ادبیات و مجموعهی مفاهیم و واژگان دینی، مفهوم و واژهی تمدن به کار نرفته است. چرا؟ آیا واژگانی معادل یا نزدیک یا درواقع مخالف این مفهوم را میتوان سراغ گرفت؟ در غرب civilisationیعنی چه؟ این واژه، کی و چرا به فارسی ترجمه شده است؟ عربها civilisationرا چه ترجمه کردهاند و چرا؟ آیا تمدن اسلامی به معنای Islamiccivilizationممکن است و مفهومی پارادوکسیکال و بلکه متناقض محض نیست؟ در قرآن در مقابل این مفهوم چه چیزی استفاده شده است؟ و...
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.