مقدمه
جريانها و التهابات آشكار و پنهاني كه بهخصوص بعد از جنگ جهاني دوم در قلمروهاي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي ملتهاي مختلف در حال وقوعند، هر دانشجوي جامعهشناسي مانند نگارنده را واميدارد تا تأملاتي علمي و در حد امكان كلي دربارهي اين وقايع ارائه دهد.
دوگانهی بوروکراسی-دموکراسی
جایگاه مردم در جامعه، نحوهی حضور و نقش آنها در تصمیمگیریها، چگونگی تجلی اراده و خواست مردم، تأمین خواستههای آنها و کسب مشروعیت و مقبولیت برای حکومتها، همواره محل تأمل و چالش بوده است.
غايتگريزي دموکراسي
نسبت دین و دموکراسی همان اندازه که در غرب بلاموضوع و نامعتنابه است در جغرافیای اندیشهي شرقی، موضوع بحثهای جدی قرار گرفته است.
رابطهی سبک زندگی با دموکراسی چیست؟ هم «پاسخ» دشوار است و هم «گفتنِ پاسخ» دشوار. گفتن پاسخ دشوار است زیرا قبل از اینکه پاسخ شما شنیده شود، میخواهند بدانند شما میخواهید با دموکراسی مخالفت کنید یا میخواهید آن را بستایید.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.