جامعهی مصرفی از نظر بودریار
یکی از شاهکارهای بودریار در معرفی جامعهی مدرن، در کتاب جامعهی مصرفی[i] خود را نشان میدهد. بودریار با تأثیرپذیری از مارکس و جریان چپ و تا حدی فوکو و هیدگر، نشان میدهد که بهترین تعبیر برای معرفی اجتماع امروزی ما این است: «جامعهی مصرفی». برخی معتقدند بهترین نامی که میتوان برای سبک زندگی امروزی نهاد نیز همین مصرفگرایی است. بررسی دیدگاه بودریار در این باب، خود نیاز به مجال و مباحث مستقلی دارد اما میتوان در همسخنی با وی، تلاش کرد برخی از وجوه زندگی امروزی خویش را بهتر فهمید.
تقریباً سه دهه است که هر سال نمایشگاه کتاب برگزار میشود و نمیدانم دقیقاً از کی ولی کمی کمتر از سه دهه است که همزمان با برگزاری این نمایشگاه عدهای مینویسند و عدهای سخنرانی میکنند که «این فروشگاه بزرگ کتاب است و نه نمایشگاه کتاب». مدل جدیدتر همین نگاه نیز میکوشد تا با نقد فروش در نمایشگاه و اینکه این عمل به چرخهی ناقص و نحیف توزیع کتاب، صدمات سهمگینی وارد میکند، مرهمی برای بازار کتاب جستوجو کند.
1. نمایشگاه بهمثابه مغارهی افلاطون
از آدم فلسفهخوان بیشتر از این نمیتون انـتظار داشـت. شلوغی سـالنها و مسیرهای نمایشگاه کتاب از یک طرف و گرمای اواسط اردیبهشت و تنهها و طعنهها و قیمتهای گران ـ البته برای اهل کتاب ـ از طـرف دیگر، جایی برای بهکار انداختن ذهن و مته به خشخاش گذاشتن اهل فلسفه نـمیگذارد و حتما شما را از خواندن تـیتر ایـن بخش خستهتر از خسته میکند. اما چاره چیست؟ مگر نگفت ارسطو که برای نفی فلسفه هم باید فلسفهورزی کرد؟! شاید هم غرق شدن در عالم مفاهیم زیر سایهی یکی از دیوارهای نمایشگاه اندکی از خستگی تن را بزداید. در هر صـورت تأملی کوتاه در مفهوم «نمایشگاه» خیلی هم بیفایده نیست، مگر آنکه آن پیشفرض فایدهباور چنان در ذهن ما ریشه دوانده باشد که ارزش هر چیز را با قیمت ریالی آن بسنجیم. گرچه این نحو نگاه اساساً با رفتن به نـمایشگاه کـتاب منافات دارد.
مردم چگونه به نمایشگاه کتاب مینگرند؟ چرا به نمایشگاه میروند؟ و آنجا چه میکنند؟ آیا این پرسشها اهمیتی دارد؟ میزان اهمیت نظر مردم و تصور ذهنی آنها از نمایشگاه کتاب، وابسته به رویکردی است که نسبت به نمایشگاه کتاب اتخاذ میکنیم. نمایشگاه کتاب یک رویداد بزرگ فرهنگی است که میتواند نقشهای مختلفی را در تعامل با یکدیگر قرار دهد. روابط اصلی در هر تعاملی (از جمله نمایشگاه کتاب) میتواند میان (1) واحد تجاری با واحد تجاری[i] یا (2) واحد تجاری با مصرفکننده[ii] برقرار شود، یا (3) ترکیبی از این دو باشد.
پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز طی ماه گذشته در محل دائمی نمایشگاهها برگزار شد و هزاران هزار کتابدوست و کتابخوان مشتاق را به سوی خود کشانید. اما بسیاری از آنها را با دست خالی و قلبی مالامال از حسرت بیرون فرستاد! امسال هـم کـتاب گـران و حتی گرانتر از پارسال بود؛ بهخصوص بـرای دانـشجویان کـه اصلیترین قشر خوانندهی کتاب هستند. امسال هم کتابهای خارجی بیشتر جنبهی نمایشی داشت و کمتر میشد آنها را خریداری کرد، بهخصوص که خیلی از کتابهایی که در نمایشگاه پارسال (و حتی پیـارسال) خریداری شـده، هنوز هـم به دست خواستاران آنها نرسیده است!
به نظر شما نمایشگاه کتاب با چه وضعی روبهروست و چه تفاوتی با گذشتهاش کرده است؟
در نمایشگاه کتاب حاصل كار یك سال ناشران، نویسندگان و مترجمان نمایش داده میشود. نمایشگاه در این بیست و چند سال فراز و فرودهای زیادی داشته اما به هر حال همراه با شور و نشاط بوده و تلنگری به مردم، نهادها و كتابخانهها بوده که به نمایشگاه بیایند و کتاب بخرند. اما این ویترین در حال از دست دادن آخرین رمقهای خودش است.
نمایشگاه کتاب چه فواید و آثاری دارد؟ میدانیم که آنجا تازهها را معرفی میکنند، برای ساکنین شهرهای کوچک دسترسی آسان به وجود میآورند، علاوه بر این محل تجمع نویسندگان و اهل قلم و اندیشه هم هست. هرچند این فواید اکنون با گسترش ابزارهای ارتباطی حالت انحصاری خود را از دست داده است اما همچنان نمایشگاه کتاب برای خریداران کتاب جذابترین بازار است، آنچنانکه از روزها و بلکه ماهها قبل برای آن عنوان کتابها را کنار میگذارند تا آن را در نمایشگاه بخرند.
اپیزود اول: سیاه
میخواهم خیلی ساده سخن بگویم. مگر چه میشود! چون ماجرا کلاً از اساس خیلی ساده بهنظر میرسد و آدم را از طمطراقگوییهای شبهفلسفی معاف میکند، خوشبختانه.
بیست و هشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران شروع شد. باز هم ذوق نمایشگاه رفتن و شوروشوق پرسهزنی در نمایشگاه. باز هم ازدحام جمعیت در جلوی غرفهی ناشران بزرگ و گشتن به دنبال ناشران کوچکتر. باز هم افتخار مسئولین به تعداد بازدیدکنندگان و تفاخر به بزرگترین رویداد فرهنگی کشور!
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.