تقریباً سه دهه است که هر سال نمایشگاه کتاب برگزار میشود و نمیدانم دقیقاً از کی ولی کمی کمتر از سه دهه است که همزمان با برگزاری این نمایشگاه عدهای مینویسند و عدهای سخنرانی میکنند که «این فروشگاه بزرگ کتاب است و نه نمایشگاه کتاب». مدل جدیدتر همین نگاه نیز میکوشد تا با نقد فروش در نمایشگاه و اینکه این عمل به چرخهی ناقص و نحیف توزیع کتاب، صدمات سهمگینی وارد میکند، مرهمی برای بازار کتاب جستوجو کند.
این درست است که حدود 1500 فروشگاه کتاب و کمی بیش از 100 پخش کتاب در ایران، توانایی عرضه و فروش بیش از صدهزار عنوان کتاب چاپی از حدود ده هزار ناشر ثبت شده در وزارت فرهنگ را ندارند و شاید اولین راهی که به ذهن برسد آن باشد که به تعداد فروشگاهها افزوده شود و به همین خاطر منطقی است که گفته شود چرا نباید 140 میلیارد تومان خرید کتاب در نمایشگاه کتاب 93 از طریق فروشگاهها انجام شود تا آنها رونقی بگیرند؟[i]
رقم 140 میلیارد آنقدر زیاد بهنظر میرسد که هرکسی را توجیه میکند که احتمالاً با تزریق این پول به سیستم توزیع کتاب در ایران، امور به سامان میشود، ولی این عدد بزرگ واقعاً چه درصدی از بازار فروش کتاب در ایران است؟ هرچند در زمینهی گردش مالی بازار کتاب در ایران عدد دقیقی در دستری نیست ولی کارشناسان حجم این بازار را در ایران هزارمیلیارد تومان برآورد کردهاند[ii] و این یعنی نمایشگاه کتاب تنها 14% از سهم این بازار را به خود اختصاص میدهد و به فرض آنکه این نمایشگاه نیز تعطیل شود، گردش مالی در سیستم پخش کتاب تنها 16% افزایش مییابد و تازه اگر بخواهیم تأثیر مشوقهایی چون بن کتاب و تخفیف ناشران در نمایشگاه را نیز در نظر بگیریم، شاید این میزان به کمتر از 10% نیز کاهش یابد.
پس هرچند ایدهی انتقال گردش مالی نمایشگاه کتاب به بازار پخش بسیار جذاب مینماید ولی حقیقت آنست که احتمالاً تنها 10% به حجم گردش مالی این بازار کمک میرساند و این میزانی نیست که این مقدار روی آن تأکید و در مورد آن قلمفرسایی میشود. پس مشکل چیست و چه باید کرد؟
مشکل بر سر میزان تقاضای کتاب در بازار است و تا این میزان افزایش نیابد، اتفاقی رخ نخواهد داد. این حرف، بسیار ساده ولی جامهی عمل پوشاندن به آن بسیار صعب و دشوار است. دشواری بازار کتاب آنست که با اینکه همه به آن نیاز دارند ولی جنس نیازشان به آن مثل نیاز به یخچال و اجاق گاز و گوشی موبایل نیست و همین مسئله است که تبلیغ کتاب را بسیار سخت و دستنیافتنی میکند. هرکدام از ما مجموعهای از علایق و نیازها داریم که با دیگری متفاوت است و لذا گویی هر کسی کتابخانهای مختص به خود را نیاز دارد و این امر است که کار را پیچیده میکند. شاید تا نقطهای که هر کسی بتواند به کتب مورد نظرش برسد راه زیادی داریم ولی تا آن زمان میتوان حداقل به موضوعات کلی خوب پرداخت.
ما نیاز داریم تا موضوعاتی که اقشار جامعه با آنها درگیر است (مثل تربیت فرزند، آشپزی، شعر، رمان، تاریخ، فلسفه و ...) را هرچند ناقص احصاء نماییم و در نمایشگاه بهجای آنکه کتابها را بر اساس ناشر (که بیربطترین رابطه را با کتاب دارد) در نمایشگاه گرد آوریم بر اساس موضوعات نمایش دهیم و با حضور افراد متخصص و کتابداران آشنا به آن حوزه، بازدیدکنندگان علاقهمند به آن حوزه را در جریان کموکیف کتابها قرار دهیم و حتی امکان فروش آنها را نیز فراهم کنیم. در این صورت مطمئن باشید که مخاطبان با کتابهای زیادی درگیر میشوند و قسمتی از آن را در نمایشگاه و مابقی آن را از فروشگاهها تهیه میکنند.
ممکن است بهنظر برسد که چنین امری بسیار صعب و دستنیافتنی است. من سعی میکنم با مثالی امکان آن را نشان دهم. چند سال پیش نمایشگاه کتابی در هویزه برای بازدیدکنندگان راهیان نور بر پا شده بود و من نیز با بیمیلی و اینکه دوباره با یک نمایشگاه تکراری و فرمی روبرو خواهم شد، به آنجا رفتم؛ ولی در کمال تعجب با یک نمایشگاه متفاوت روبرو شدم. تونلی که دو طرف آن برای هر کتاب یک تخته شاسی قرار داشت که در مورد کتاب توضیحات بسیار جالبی داده بود و در پایین آن، خود کتاب قرار گرفته بود و هرکسی میتوانست کتاب را بردارد و ورق بزند و کاغذهای کوچک شامل بارکد کتاب نیز در کنار هر یک از کتابها موجود بود و لذا هرکسی که میخواست کتاب را تهیه کند، تنها کافی بود یکی از آن کاغذها را بردارد. بازدید از آن نمایشگاه تقریباً دو ساعت وقت میگرفت، ولی مخاطب آن آشنایی کاملی با کتابهای حوزهی دفاع مقدس بدست میآورد و میتوانست بهراحتی تصمیم بگیرد که کدام کتابها برای وی مناسبتر هستند. هر چند این مثال نمونهی کاملی نیست اما من (و احیاناً کسان دیگر) را به این فکر فرو میبرد که میتوان نمایشگاهی از جنس دیگر را هم برگزار کرد.
*کارشناسی ارشد پژوهشگری اجتماعی از دانشگاه تهران
[i]آمارها به نقل از خبرگزاری مهر (http://goo.gl/YE2nvu)
[ii]به نقل از دنیای اقتصاد (http://goo.gl/0ouyvR)
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
نمایشگاه بینالمللی کتاب و دوربرگردان بزرگراه
نمایشگاهی که بود؛ نمایشگاهی که هست...
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.