مقولهی نظامسازی و نظامسازی مبتنی بر ایدهی مردمسالاری دینی چیست و انواع و فرایندهای آن چگونه است؟ همچنین نظامسازی اسلامی که در برگیرنده نظام سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است از كجا شروع شده و تقدم و تأخر این نظامها با یکدیگر به لحاظ رتبی و یا زمانی چگونه است؟
آیا انتخاب نظام مردمسالاری دینی برای ادارهی انقلاب اسلامی، با هدف خاصی بوده است یا اینکه از بین نظامهای سیاسی، مدلی را انتخاب کرده و استفاده کردهایم. این انتخاب برای انقلاب چه دستاوردهایی داشته است؟
مقدمه
نوع طرح یک سؤال یعنی شکل و شرایط و خاستگاه آن و همهی وجوه مربوط به آن، در نوع پاسخگویی به سؤال تأثیرگذار است. مهم است که بدانیم این سؤال در چه مقطع تاریخی طرح گردیده و افراد جامعهای که سؤال در آن شکل گرفته و مطرح شده، چه باورهایی داشتهاند. اینکه چه گروه یا افرادی این سؤال را طرح کردهاند نیز مهم است. تغییر هر یک از این عوامل در یک سؤال، تکیهگاه سؤال را تغییر میدهد. به نظر میرسد مسئلهی پارادوکس مردمسالاری دینی در ایران را باید مجدداً طرح کرد.
مقدمه
یکی از مباحث مهم در نظام مردمسالاری دینی این است كه جایگاه مردم یا ملت یا به تعبیر بهتر:امت، که دارای هویتی دینی و الهی است، در حكومت دینی چیست.تردیدی نیست كه بیعت امت در شكلگیری قدرت دینی مؤثر است كه بدون آن، قدرت دینی، تحقق اجتماعی پیدا نمیكند؛ یعنی تشكل و پیدایش یك جامعهی دینی، منوط به بیعت امت است، ولی سؤال این است که آیا جمهوری اسلامی یك معمای لاینحل است؟
آیا میتوان برای مردمسالاری دینی در تجربهی سیوچند سالهی انقلاب اسلامی سیر تطوری در نظر گرفت؟
حتماً میتوان گفت ایدهی مردمسالاری اسلامی از آغاز انقلاب تا به امروز رو به پیشرفت بوده است. دلایل مختلفی هم برای این امر وجود دارد. یکی از دلایل آن به لحاظ نظری این است که در سالهای پیش از انقلاب، در حوزهی علوم سیاسی با نگرش اسلامی و بومی وضع مناسبی نداشتیم. در واقع، مقولهای به نام دانش سیاسی اسلامی، علیرغم اینکه در دورههای میانهی تاریخ اسلامی از سابقه و پیشینهی قوی و خوبی برخوردار بود، در دورههای متأخر دچار انحطاط شده بود.
از صفویه تا مشروطه
از دوران صفویه تا به حال، همیشه یک ولیفقیه، حکومت را به ادارهکنندهی کشور -خواه پادشاه و خواه رئیسجمهور-تفویض میکرده است.حتی این مسئله در دوران پهلوی نیز به نوعی وجود داشت؛ یعنی برخی روحانیون درباری و یا حتی سایر روحانیون قبل از ماجرای 15خرداد، حوزهی قدرت خود را به نوعی به شاه انتقال میدادند.این تفویض بیانکنندهی یک این اصل بنیادی است که حکومت در حیطهی اختیارات ولیفقیه است که آن را به پادشاه شیعه واگذار میکند.
1- وضعیت فعلی تمدن غرب و دستاوردهای نظام سیاسی و اقتصادی مدرن ناشی از روند و اندیشههایی است که حاصل یک تجربهی چند صد ساله است. از این رو نمیتوان دربارهی جمهوری اسلامی و با گذشت تنها 32 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، این سؤال را مطرح کرد که ما در ساختارسازی سیاسی و نظامسازی مبتنی بر اندیشههای مختلف اسلامی از جمله حکمت متعالیه چه كردهایم و به كجا رسیدهایم. اگر تمدنی بخواهد ایجاد شود و در خارج عینیت پیدا كند، باید سالیان سال بگذرد تا به یک نقطه مطلوب و اوج برسد. همه تمدنها، چه تمدن اسلامی و چه تمدن غربی، یك پشتوانه فكری و فلسفی داشتهاند که به نقطهی اوجی در سیاست، فرهنگ و اقتصاد رسیدهاند. ظهور و بروز تمدن اسلامی مبتنی بر آموزههایی از دین و چارچوبهای فلسفی اسلامی بوده است. به نظر میرسد انقلاب اسلامی آغازگر روند احیاگرانهای است كه تمدن اسلامی را دوباره شكوفا خواهد كرد.
پیش از این مفهوم مردمسالاری دینی را با تعریف حداقلی از دموکراسی و تلقی حداکثری از دین1 امکانپذیر دانسته بودید. با توجه به این فهم از مردمسالاری دینی، پرسیشی مطرح است که اگر دین اسلام، دینی است که در عرصههای سیاسی و عمومی حضور و توانایی نظامسازی دارد، چرا ما یک عنصر مردمسالارانه را به آن میافزاییم؟
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.