جیمز میگفت که پراگماتیسم نامی جدید برای شیوههایی قدیمی از تفکر است. با در نظر گرفتن پراگماتیسم به عنوان شیوهای از تفکر، نگرشی نسبت به خود، جهان فیزیکی و اجتماعی که فرد در آن زندگی میکند و نسبت به فلسفه، من معتقدم که پراگماتیسم -اگرچه اغلب نه ذیل این نام- زنده مانده است، و بنابراین، شاید باز هم -اگرچه شاید مجدداً نه ذیل این نام- زنده بماند. به هر حال من بیباکتر از خود جیمز نیستم؛ او در دوم ژانویهي 1907 به دوستش تئودور فلورنوی مینویسد:
وقتي کريستف کلمب به آمريکا رسيد، بادبان کشتي را پايين آورد، پياده شد، خاک سرزميني را که پيدا کرده بود چشيد و به ميمنت و مبارکي همراهان خود را مردان عمل ناميد. اما سالها طول کشيد تا «پيرس» و «ديويي» و «جيمز» ناگهان پرده براندازند و از کرسي دانشگاهي، فلسفهي خويش را پراگماتيسم بنامند. آنها نمايندگاني چند فراهم آوردند و هنوز هم با مرگ «رورتي» از تکوتا نيفتادند.
هدف من در این کتاب بحثی فلسفی در مورد عناصر اصلی تمدن یا فرهنگ مانند علوم، قانون، دین، سیاست، هنر و تاریخ است. بحثی که در آن رویکردی کلگرایانه، تجربی و پراگماتیک را معرفی میکنم و بسط میدهم. در آغاز قرن بیستم، ویلیام جیمز و جان دیوئی راه را برای جستار پراگماتیک دربارهی عناصر فرهنگ آغاز کردند که در نیمهی دوم قرن بیستم از طریق نوشتههای ویلیام ارمان کواین دربارهی روش منطق و علوم طبیعی، کارهای نلسون گودمن در فلسفهی هنر، آثار جان راولز در فلسفهی اخلاق، اولیور وندل هولمز در فلسفهی حقوق و نوشتههای من در فلسفهی تاریخ توسعه یافت.
برخورد سرسری و سبکسرانه امروزین ما ایرانیها با تفکر، میتواند این توهم را در ما ایجاد کند که لابد پراگماتیسم یعنی عملزدگی؛ یا در سطحی بهتر (و با تکرار طوطیوار اشارات بزرگان تفکر کشورمان)، پراگماتیسم را بیمحابا نحوهای انحطاط بخوانیم و مرتبط با وضع کنونی غرب و تقدیر تاریخی مدرنیته و لابد همهی همان سخنان همیشگی... .
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.