نوشتن دربارهی رولان بارت (۱۹۱۵-۱۹۸۰) نویسنده، فیلسوف و نشانهشناس معروف فرانسوی، کسی که به گفتهی میسن کولی، از کودکی دست به گریبان تنهایی، فقر آبرومندانه، مرگ پدر در یک سالگی و زندگی با مادربزرگ و مادر و... بود- سخت است.
پرداختن به رابطهی میان عکاسی و علم موضوع جدید و تازهای نیست؛ از آنجا که همیشه یک پای عکاسی در تکنولوژی قرار داشته است، نظریهپردازان بسیاری آن را در رابطه با تکنولوژی تفسیر میکردهاند.
عکس و تصویر بر حسب عادت به صورت اینهمانی درک میشود. اما اگر بخواهیم در برخورد با پدیدهها دقت داشته باشیم ناگزیریم که در میان آنها تفکیک قائل شویم. عکس، تعینیافتهی تصویر است که البته عمدتاً این تعینیافتن از طریق وسیلهای به نام دوربین، انضمامیتر میشود.
عکاسی از نخستین جلوههای تمدن تکنولوژیک و اولین گواه ثبت و ضبط دقیق وقایع و حوادث در تاریخ تجدد است و سرآغاز محدودشدن فهم و وهم بشر به تصویر و مطلعِ رسانههای فراگیر دیداری.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.