
جیمز میل در قرن نوزدهم چون معتقد بود که افکار و احساسات انسانها علت رفتارهای آنان است لذا اعتقاد داشت که علم شناخت ماهیت انسان ممکن است. بر این مبنا او استدلال میکرد که میتوان با استفاده از همان روشهای علوم تجربی روابط علی میان افکار و رفتارها را کشف نمود.
خاستگاه پستمدرنیسم در علوماجتماعی به چه دورهای بر میگردد و لحظات کلیدی آن کدامند؟
اين پرسش که «هدف علم چيست؟» صورتي ايدئولوژيک، اخلاقي و تکنولوژيک دارد. گويي علم چيزي در عداد فعاليتهاي روزمرهي آدمي است و ميخواهد غرضي از اغراض آدمي را برآورده سازد. با همين رويکرد است که پوپر و شاگردش فايرابند، بر صورت ايدئولوژيک اين پرسش تأکيد کرده و کساني را که بدون توجه به اين رويکرد، دربارهي علم سخن گفتهاند، مورد عتاب قرار دادهاند.
با نگاهی به سیر و روند تاریخی رشد و تکامل علوم بشری، متوجه ميشويم که همهي علوم بشری معطوف به هدف و غایتی بودهاند؛ یعنی اساساً هیچ حرکت و تغییری و بهتبع رشد و تکاملی بدون تعیین غایت و جهتگیری روشن، ممکن نخواهد بود. لذا همهي جریانهای علمی، بسته به ترسیمي که از رسالت و هدفگذاری کلان زندگی فردی و اجتماعی خود کردهاند، غایت جهان و علمشان متناسب با آن خواهد شد.
بحث از غایت علم، در معنای متعارف با این پرسش آغاز میشود که «علم دارد به کجا میرود؟» و در پی این پرسش، پرسشهای دیگری همچون آیا علم از اساس هدفی دارد؟ و چه میزان این «هدف» از بسترهایی که در خودِ علم نیستند برآمده و علم را جهت میبخشند؟
فهم جامعهشناسی تفهمی ماکس وبر با توجه به دوران جدال روشی تجربهگراهای پوزیتویست، تاریخگراها، رمانتیکها و عقلگراها امکان مییابد. در دورانی که تجربهگرایی و حسگرایی اسلوب اصلی علم در قرن نوزده بود، وبر برخلاف رئالیسم معرفتشناختی تجربهگراها و در چارچوب سنت ایدهالیسم آلمانی، شناخت را رونوشت سادهي واقعیت نمیدانست.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.