مقدمه: زمانهی شریعتی
ارزش و اهمیت شریعتی بهعنوان یک فیلسوف یا یک دانشمند نیست که مسئله علم یا فلسفه را مورد تأمل جدی قرار داده باشد. بلکه شریعتی یک متفکر اجتماعی یا حتی یک مصلح اجتماعی است که پاسخگوی نیازهای زمانه خودش بود.
تدبیر کند بنده و تقدیر نداند
تدبیر به تقدیر خداوند نماند
بنده چو بیاندیشد پیداست چه بیند
حیله بکند، لیک خدایی نتواند
(مولانا جلال الدین بلخی)
مقدمه
بحث ما در اصل به منظور فراهمسازی چارچوبی برای داوری دربارة منازعهای است که بعد از انقلاب، در کشور و در حوزه سیاست معرفتشناختی شکل گرفته است. سیاست معرفتشناختی به منازعات و مباحثاتی نظر دارد که بین جریانهای مختلف اجتماعی، در مقام فهمِ مقولات و ارائة معیارهای فهم، جریان دارد. میدانید که بخش مهمی از منازعات سیاسی یا اجتماعی در قلمرو معرفتشناسانه جریان پیدا میکند؛ چون در این قلمرو است که افراد جریانهای مختلف اجتماعی این امکان را به دست میآورند که فهم خود نسبت به مقولات مختلف و معیارهای آن را تثبیت کنند و بعد از اینکه توانستند فهم خود از مقولات و معیارهای آن را به دیگران بقبولانند، (یعنی در سیاست معرفتشناختی توفیق پیدا کنند) برندة آن نزاع خواهند شد و در آن تاریخ اجتماعی که منازعة مورد نظر در آن جریان دارد موقعیت مسلطی را به دست خواهند آورد. در این میان به نظر من آنچه در این گونه مباحث مهم است، پیدا کردن معیار و مبنا برای بررسی مباحث و نظرهای مختلف افراد است.
مقدمه: در باب زیباییشناسی سیاسی
قلمروی زیباییشناسی عرصهی پرسش و کنکاش در مفهوم فرم هستی است از آن حیث که برای هستندهها آشکار میشود. در زیباییشناسی، مفهوم «آشکار شدن» هستی، و شکل این آشکارگی بر شناخت آنچه آشکار میشود و به «ادراک» درمیآید، تقدم روششناسانه دارد. به بیان دیگر، در اینجا، «سوژه» خود هستی است که در عینیت تام خود، آشکار میشود. این تفاوتی آشکار با نحلههای معرفتشناختی کلاسیک (کانتی- دکارتی) دارد که در آن مسئلهی اصلی، تفکیک میان شناسا و شناسنده است.
مختصات کلی جریانهای فکری ایران
دکتر علی شریعتی از شخصیتهای نامدار جنبش اسلامی ایران است. اندیشههای ایشان در بستر شرایط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و... دولت رضاشاه شکل گرفت. دولت پهلوی اول در پی احیای ایدئولوژی پانایرانیستی بود و دولت - ملت مدرن بود. به طور طبیعی در این فضا، جریانهای اسلامی مزاحم قلمداد میشدند و عمدتاً منزوی گردیدند. در این میان برای بخش عمدهای از جامعه ایران در جهان جدید بر پایه ارزشهای گذشته شکل گرفته بود؛ ایشان به مدارس و دانشگاههای جدید میرفتند، به فرم زندگی جدید میکردند اما ارزشهای دینی خود را پذیرفته بودند و به نوعی به فکر تلفیق این ارزشها با فرمهای جدید بودند.
مقدمه:
از بدو پیروزی انقلاب، میان جناحهای مختلف رقیب در عرصه مناقشات سیاسی بهویژه در میان گرایشان مذهبی، دکتر شریعتی جایگاه خاصی به خود اختصاص داده است. در این میدان بحث و منازعه پیرامون دکتر شریعتی و آراء او چندان گسترده بوده است که شاید بتوان به تعداد این جناحها از دکتر شریعتیها سخن گفت. از همان سالهای پس از پیروزی، دکتر شریعتی طیفی از چهرههای گوناگون را شامل میشد که یک سوی آن، مدافع روحانیت راستین و یکسوی دیگر آن بنیانگذار یا مبشر تئوری اسلام منهای روحانیت بود.
مواجهه با شریعتی
باید توجه داشته باشید که من و شما (خواننده جوان) به دو نسل و یا شاید به دو عالم تعلق داریم. شاید شما فقط افسانه او را شنیدید. شریعتی برای شما یک افسانه است. اما من با ایشان دوست و همکار بودم. شما زمان دکتر شریعتی را درک نکردید و شاید آن زمان را از ورای آثار دکتر شریعتی میبینید. پس نسبت من و شما با دکتر، دو نسبت است. شما از خلال معانی و مفاهیم سیاسی و اجتماعی با شریعتی تماس میگیرید و من با احوال و آشنا بودم. به این جهت احتمال دارد که حکم من و شما در باب شریعتی یکی نباشد. البته این، به آن معنی نیست که من و شما نمیتوانیم به او احترام کنیم یا به بحث جدی در باب آثار او بپردازیم؛ اما تصور من عمدتاً به احوال و سکنات و حرف زدن و صمیمیت او و آتشی که در درونش بود برمیگردد.
اگر بخواهیم خیلی صریح بگویم، شریعتی نخبه پرشور و اندیشمندی متعهد بود که به گرداب اغراض سیاسی همچون فسیلی به موزه تاریخ فرستاده شد. شاید گمان شود که اکنون بعد از 38 سال و نزاعها و طرح مباحث بسیار دیگر امکان پیگیری اندیشهها و فعالیتهای ایشان به پایان رسیده است و فرصتی که به تقدیر الهی در تاریخ ایران قرار داده بود، یا توهمی بیش نبوده و یا باری اگر هم فرصتی بوده، امروز دیگر مضمحل شده و دوباره باید منتظر شرایطی جدید ماند.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.