اگر بخواهیم خیلی صریح بگویم، شریعتی نخبه پرشور و اندیشمندی متعهد بود که به گرداب اغراض سیاسی همچون فسیلی به موزه تاریخ فرستاده شد. شاید گمان شود که اکنون بعد از 38 سال و نزاعها و طرح مباحث بسیار دیگر امکان پیگیری اندیشهها و فعالیتهای ایشان به پایان رسیده است و فرصتی که به تقدیر الهی در تاریخ ایران قرار داده بود، یا توهمی بیش نبوده و یا باری اگر هم فرصتی بوده، امروز دیگر مضمحل شده و دوباره باید منتظر شرایطی جدید ماند.
شریعتی اگر هم در امروز دانشگاه و نظام ما نقشی ندارد، کسی منکر نقش مهم ایشان در فکر و زندگی زمان خودش نمیتواند باشد؛ لذا حداقل قضیه این است که توجه شود چرا راه و تلاش رجال بزرگ ما در تاریخ این سرزمین پیگیری نمیشود؟ ظاهراً ما افراد و افکار را بدون نظر به تأثیرات و شرایط ایجادشان میفهمیم. چراکه این تأثیرات و شرایط خود دنیای کنونی ما را ساخته است. به عبارتی ما شرایط جامعه خودمان را نمیفهمیم و نمیتوانیم تأثیر و تأثری را در آن حفظ نماییم. بلکه هر روز را در همان روز سر میکنیم و فردا دوباره از ابتدا.
سرنوشت یک کشور و یک ملت و یک نظام، بعد از تودههای مردم، در دست نخبگان دانشگاهی و حوزوی کشور است. در حال حاضر بحث ما بر سر نخبگان است. راه و امیدی که نخبگان اندیشمند و دغدغهمند در مسیر حرکت یک جامعه باز میکنند، افقی برای تاریخ آینده یک کشور است و میتواند زندگی و سیاست جدیدی را رقم بزند. البته به شرط اینکه این مسیر به دست فراموشی سپرده نشود. و بدتر از فراموشی اینکه بازیچه دست اغراض سیاسی نگردد. ظاهراً تاریخ جدید ایران تاریخ این فراموشی و بازیچه قرار دادنها است. در این میان بزرگترین افراد و افکار تبدیل به برچسب و شعار و مشتی طرفدار خواهد شد. و دیگر چیزی که بتواند با آن راهی برای آینده پیدا کرد یا فضایی برای ساختن اندیشهها، نظامها و زندگی مردم یافت نمیشود. مسئله حرکت و تحولی است که یک جامعه با بهرهمندی از ظرفیتهای نخبگان میتواند محقق سازد. در وضعی که این شرایط بهرهمندی وجود نداشته باشد، نخبگان نابود میشوند؛ گویی از ابتدا وجود نداشتهاند. ما نمیگوییم که شریعتی اسطوره بزرگ نایاب تاریخ ایران معاصر است، برعکس شاید صحیح آن باشد که ضرورت فضای اجتماعی و تاریخی را متناسب اندیشه و عمل شریعتی بدانیم و بگوییم اگر شریعتی نبود، کس دیگری شبیه ایشان ظهور میکرد؛ اما فارغ از این نگاهها، قصد داریم به بهانه سالروز فرو خفتن آتشی که شریعتی در جان و کلامش داشت، ببینیم که وضع ما چگونه است که نخبه فرهنگی و فکری جدی همچون شریعتی ندارد، یا حتی شریعتی اگر باشد، نمیتواند راه و فکر شریعتی را داشته باشد؟
ما میخواهیم بدانیم اگر رهبر مملکت زمانی از شریعتی به نیکی یاد کرده و آن را چهرهای همواره "مظلوم" معرفی میکند[i] چرا باید بگوید: "اگر شخصی با دکتر شریعتی مخالف است، آیا امروز این یک مسئله است؟ ... طرح این مسائل، چه لزومی دارد؟" (18/06/1369) مگر تاریخ ایران چه بلایی سر یک نخبه و راهی که او تصویر کرده است، میآورد؟ و مهمتر از همه اینکه در شرایطی اینچنینی چه کاری باید کرد؟
ما به دنبال زنده کردن و دنبال کردن افکار و فعالیتهای شریعتی نیستیم؛ بلکه به دنبال راهی هستیم که اولاً نقش و جایگاه نخبه و شرایط ظهور نخبگان در جامع ما فهم شود؛ ثانیا در این مختصات تاریخی و اجتماعی نحوه تأثر و تأثیرات نخبگان در جامعه مورد خودآگاهی قرار گیرد و نهایتاً اینکه بازسازیهای اندیشهای و اصلاحات اجتماعی متأثر از نخبگان برای ساخت آینده جامعه بهتر صورت پذیرد. در این میان بهطور مصداقی به اندیشههای دکتر شریعتی نظر خواهیم کرد.
[i]مقام معظم رهبری آیتالله خامنه ای،۳۰خرداد ۱۳۶۰ همزمان با پنجمين سال درگذشت دکتر علي شريعتي در روزنامه جمهوری
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
ایدئولوژی از نگاه اصلاح اجتماعی و تاریخی
بازخوانی شریعتی و نیازهای نسل ما
ساختار اندیشه شریعتی و تفکر ایرانی
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.