چند سال پیش در اوج آلودگی هوای زمستانی تهران، استاد درس خطمشیگذاری از ما دانشجویان کلاس خواست که تمام راهکارهای راجع به آلودگی هوا را گردآوری و یک جمعبندی از این راهکارها ارائه کنیم. کار نسبتاً جامعی در طی چند جلسهی کلاس و رفتوبرگشت راهکارها، تدوین و گردآوری شد. نزدیک به 50 راهکار و اقدام ممکن و پیشنهادی در سه سطح اقدامهای آنی ممکن، اقداماتی که در میانمدت قابل انجام هستند و پیشنهاداتی نسبتاً کلان که در بلندمدت ممکن هستند (که شاید ناممکن یا بسیار دشوار هم به نظر میرسیدند)، ارائه و گردآوری شدند.
در حالی که بهنظر میرسید که این کار با هدایت یک استاد برجسته در زمینهی خطمشیگذاری، و نیز دارای سوابق اجرایی برجسته، انجام شده و دستکم چند تن از دانشجویان بهخوبی پیگیر کار بودند و وقت نسبتاً خوبی هم برای کار گذاشته شد، اما حاصل کار برای من تاحدود زیادی شگفتآور بود. تقریباً هیچ چیزی فراتر از آنچه توسط دستگاههای متولی آلودگی هوا، انجام یا پیشنهاد شده بود، گفته نشد. این مسئله دشواری عمل واقعی سیاستگذاری نسبت به یک کار آکادمیک باکلاس و با ادعای بسیار را به من نشان میداد. البته آن قضاوت دربارهی یک کار دانشجویی را شاید نتوان به پژوهشها و کارهای دانشگاهی جدیتر نسبت داد؛ البته اگر واقعاً جدیتر باشند.
اما اشکال کار کجا بود و وقتی ما به سیاستگذاری راجع به آلودگی هوا، یا هر مسئلهی دیگر، مشغولیم، باید چه لوازم و شرایطی را مورد توجه قرار دهیم؟ در واقع ما باید بکوشیم ببینیم که شرایط یک سیاستگذاری و ارائهی راهکار در این زمینه چیست و باید دید به چه پرسشهایی دیگری نیز باید توجه کرد. آیا در اینجا، دربارهی نسبت خود با طبیعت و تغییراتی که صنعتیسازی جهان مدرن در نسبت انسان و طبیعت به وجود آورده، اندیشیدهایم؟ اینکه تعریف و تصور ما از چیستی آلودگی هوا با چه چیزی سنجیده میشود و درک ما از آن چه تغییراتی کرده است، میتواند دربارهی چگونگی وضع حاضر مسئله راهگشا باشد (مثلاً تغییرات تعریف و شاخصهای اندازهگیری آلودگی هوا). اینکه اقلیم ایران و تغییرات آن در طی دهههای گذشته چه تغییراتی کرده است و نسبت بحران آلودگی هوا با سایر بحرانهای طبیعی مثل بحران آب و...، میتواند راهکارهای ما را معقولتر و متناسبتر نماید. همچنین لازم است که در سیاستهای کلان شهرسازی، صنعتیسازی و کلاً راه توسعهی کشور هم کندوکاوی داشته باشیم و بپرسیم که راهکارهای ما برای آلودگی هوا چگونه با این حوزههای سیاستی کلان مناسبت پیدا میکنند. همچنین اشراف به مسائل جهانی محیطزیست و آلودگی هوا، از دیگر شرایطی است که برای راهبرددهی ما در این زمینه ضروری به نظر میرسند. اکنون باید ببینیم که این راهکارهای موجود، به چه میزان به این مسائل اندیشیدهاند و آنگاه خواهیم توانست دربارهی مؤثر بودن و کارایی آنها قضاوت کنیم.
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
انمیشن: «آلودگی: از زندگی تا مرگ»
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.