در زندگی مدرن امروز، مشکلاتی مثل آلودگی هوا برای ما کاملاً عادی و جزو امورات روزمره است؛ تا آنجا که ما میدانیم، این نخستین بار در تاریخ است که فعالیتها و مصنوعات بشری چنان طبیعت را تحت تأثیر قرار دادهاند که چیزهای مصنوعی و فعالیتهای مرتبط با آن، به چیزی در برابر طبیعت بدل شدهاند؛ یک چیز برآمده از طبیعت که اکنون در برابر آن قد علم کرده و در طبیعت اختلالاتی ایجاد کرده است: مثل گرم شدن زمین، تخریب لایهی اُزُن، آلودگی هوای شهری، فرسایش خاک و... . امروز وقتی ما به مسئلهی آلودگی هوا میاندیشیم، این نحوهی اندیشیدن به موضوع را تقریباً کنار گذاشتهایم. یعنی مثلاً زمانی که راهکار ارائه میدهیم، یا به راهکارها یا مدیریت آلودگی هوا انتقاد میکنیم، این سطح از مسئله را نادیده میگیریم. غفلت از اینکه زندگی جدید با آن کالاهای مصرفی مورد نیاز که در صنایع همبستهی این زندگی جدید تولید میشوند، با آن استخراج عظیمی که از مواد معدنی خام طبیعت باید صورت بگیرد؛ و آن تصرفات حیرتآور (سد، تونلها، پلها، اتوبانهای عظیم و...) در طبیعت، امکانپذیر میشود. اگر بخواهیم مسئلهی آلودگی هوا حل شود، آنگاه با چنین مسائل عظیمی درگیر خواهیم شد.
از سویی دیگر یک تصور عمومی وجود دارد که وضع آلودگی هوا مثلاً نسبت به 10 یا 15 سال گذشته، در کلانشهرهای ما بدتر شده است. نگاهی به شاخصهای کیفیت هوا که از سوی سازمان کنترل کیفیت هوای شهرداری تهران منتشر میشود، حاوی دو نکته است: یکی اینکه در طی دههی گدشته، نه تنها اوضاع بدتر نشده، بلکه بهتدریج اوضاع هوای شهری مثل تهران بهتر هم شده است. دوم اینکه با گذر زمان شاخصهایی وارد اندازهگیری شدهاند که پیش از این در میزان آلودگی به حساب نمیآمدند (مثل ذرات زیر 2.5 میکرون)؛ یعنی با گذر زمان و با تغییر شاخصهای توسعه و بهداشت و سلامت، ما هم حساسیتهای جدیدی پیدا کردهایم. این یعنی تا حدودی آلودگی هوا برای ما برساختی بوده است.
همچنین نوع آلودگیای که ما در ایران با آن مواجهیم، به شرایط خاص اقلیمی ایران بازمیگردد. اکنون یکی از مهمترین مشکلات ما در آلودگی هوا، ذرات معلق هستند. با تغییر شیوهی زندگی سنتی و ظهور شهرسازی، کشاورزی و صنایع مدرن، نسبت ایرانیان با طبیعت عوض شد؛ این تغییرات در کنار خشک بودن اقلیم ایران از یک سو، تغییرات آب و هوایی و خشکسالیهای پیدرپی از سوی دیگر، موجب مصرف بیش از حد طبیعی آبهای زیرزمینی و در نتیجه برهمخوردن اکوسیستم و شدت گرفتن خشکی خاک و زمین و افزایش میزان ذرات معلق در هوا شده است؛ این مشکل را در گسترش روزافزون پدیدهی ریزگردها، و طوفان شن به وضوح مشاهده میکنیم. البته واضح است که بخشی از مشکل به جغرافیای ملی ما محدود نیست و یک مشکل منطقهای و جهانی و حاصل شرایط جهان صنعتی مدرن است. اینجا نقطهای است که هر نوع سیاستگذاری راجع به آلودگی هوا را به الگوی ملی شهرسازی، استراتژی صنعتی کشور، سیاستهای کشاورزی و دامپروری پیوند میزند؛ در واقع نوع شهرسازی و کشاورزی و صنعتیسازی میتواند تشدیدکننده یا تلطیفکنندهی آلودگی هوا و ذرات معلق باشد. پس بحران آلودگی هوا با بحران آب و بحرانهای دیگر ما و نیز الگوی ملی شهرسازی و توسعهی شهری ما نسبت واضح و ملموسی دارد.
چند سال پیش و همزمان با تدوین برنامهی چهارم توسعه نزاعی بر سر نقشی که برای ایران در اقتصاد جهانی در نظر گرفته شده بود، شکل گرفت. در آن برنامه، مطابق با همین طرح رایج تقسیم کار جهانی، برای اقتصاد ایران یک نقش ترانزیتی، استخراج کنندهی نفت و مواد معدنی خام و دارا بودن برخی صنایع پاییندستی در نظر گرفته شد. در دوران پساصنعتی و با اهمیت یافتن و برجسته شدن خدمات و اقتصاد اطلاعات در اقتصاد جهان، این تقسیم کار موجب ظهور یک صف و ستاد در اقتصاد جهان شد. کشورهای ستاد، همان کشورهای دارای بازارهای مالی و شرکتهای با دانش فنی تخصصی پیچیده (اغلب مربوط به اطلاعات و فناوری اطلاعات و نیز های تِک) بودند که اغلب در امریکا، کانادا، اروپای غربی مستقر شدند و صف (صنایع مختلف؛ در کشورهای پیشرفتهتر مثل چین از صنایع پاییندستی تا صنایع مونتاژ و پیشرفته و در سایر کشورهای در حال توسعه اغلب طیفی از صنایع پاییندستی تا پیشرفته وجود دارد) که اغلب در کشورهای امریکای جنوبی و آسیا قرار دارند. در کشورهای ستاد، دغدغههای زیستمحیطی و صنایع پاک موج میزند؛ آنجا اقتصاد پاک، همان بخش مالی و خدمات و گردشگری و امثال آن، نقش اصلی را یافته است. استانداردهای زندگی، آلودگی هوا را بر نمیتابند و معیار و استاندارد هوای پاک هستند. در نگاه احزاب سبز، جهان به دلیل بحرانهای زیستمحیطیاش میبایست به سمت سوخت پاک، هوای پاک و تولید بازیافتی برود. تخصص بالای نیروی کار و وجود شرکتهای فوقِ تخصصی فنی و بازارهای مالی، شرایطی به وجود میآورد که تولید ناپاک از اروپای غربی، امریکا و ژاپن به سمت دیگر نقاط جهان برود؛ اما اصل تولید به صرفه و ضرورت مصرف در مقیاس جهانی و هزینهی اندک تولید در جهان توسعهنیافته و در حال توسعه و یا توسعهیافتهی صنعتی (و نه پساصنعتی) مثل چین، تولید ناپاک مورد نیاز سرمایهداری جهانی را فراهم میآورد. پس آلودگی هوا، در نگاه اول به کشورهای صف تخصیص مییابد. گرچه این ضرورت تولید جهانی است، اما سودای جهان پساصنعتی، تولید کمتر و اندک آلودگی است؛ هرچند لااقل چشمانداز میانمدت، چنین چیزی ممکن به نظر نمیرسد. با این وجود، کشورهای دارای صنایع ناپاک، مثل چین، دائماً زیر انتقاد مطبوعات و فعالان محیط زیست غربی هستند ( مثلاً روزنامهی گاردین در بخش آلودگی محیط زیست، هر از چند گاهی مطلبی در این مورد منتشر میکند[1]). لذا مسائل زیستمحیطی و بهطور مشخص مسئلهی آلودگی هوا، در گرو سیاستگذاری توسعهای و تصمیمگیری دربارهی رویکرد و جایگاه کشور نیز هست. این مسئله، استانداردها، سطح مطلوبیت و میزان توقعات مشخصی را هم در زمینهی مدیریت آلودگی هوا خواهد داشت.
تمام آنچه در سطور بالا ذکر شد، شرایط و مقدمهای بود برای تأمل دربارهی تدوین راهبرد و ارائهی راهکار دربارهی مسئلهی آلودگی هوا. هرچند ممکن است که این کار و این سطح از تأمل، دشوار به نظر برسد، اما کار سیاستگذاری و تصمیمگیری مقدمات و لوازمی دارد. اکنون زمان آن رسیده که پس از این همه ناکامی مدیریت و سیاستگذاری در مسائل مختلف، کمی به شرایط امکان هر سیاست و راهبردی بیندیشیم؛ اینطور شاید گرههای ناتوانی ما در حل مسائل شروع به باز شدن نماید.
[1]برای نمونه این گزارش گاردین دربارهی نقش چین در ایجاد آب و هوای غیرقابل پیشبینی در امریکا بررسی شده است:
http://www.theguardian.com/world/2014/apr/15/china-air-pollution-pacific-climate-us-national-academy-sciences
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
انمیشن: «آلودگی: از زندگی تا مرگ»
انمیشن: «مصرف بی رویه و آلودگی زیست محیطی»
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.