یك مرور نسبتاً سریع بر راهکارهای ارائه شده برای حل مشکل آلودگی هوا، که بعضی اجرا و بعضی هم اجرا نشدهاند (راهکارهای آنی، میانمدت و بلندمدت)، به ما نشان میدهد که این راهكارها در مجموع مؤثر نبودهاند و ما همچنان با این مسئله دست به گریبانیم. چرا این مسئله حل نشده است؟
این حرفهایتان چه قدر مستند است؟ از كجا میگویید مؤثر نبوده است؟
از حس روزمرهمان؛ یعنی این مسئلهی آلودگی یک چیز غیرواقعی است یا مثلاً یك مسئلهی برساختی و رسانهای است؟ این چیزی كه ما حس میكنیم. نمونهاش دو سال پیش چند روز پیاپی در مقاطع مختلف تهران تعطیل شد.
آن تعطیل شدن كاملاً بیربط بود و تصمیم یك آدم تازهكار بود و بعد هم جلوی آن را گرفتند؛ به همین راحتی. یعنی اصلاً شاخص آلودگی به حد تعطیل شدن نرسیده بود؛ ولی تعطیل كردند. متأسفانه آلودگی هوا دچار یك عوامزدگی خیلی شدید شده است. یعنی همه به آسمان نگاه میكنند و میگویند هوا آلوده و كثیف شده است. انسان ممكن است یك موقع نسبت به یك موضوعی اصلاً حساسیت نداشته باشد و آن را نبیند.
اگر شما بخواهید از منظر شاخصهای آلودگی هوا، وضعیت هوای شهرهای ایران را بررسی کنید، وضعیت چگونه بوده و چه تغییراتی کرده است؟
ما حدود دوازده، سیزده سال است كه اطلاعات اندازهگیری شده داریم (کار با ده ایستگاه اندازهگیری شروع شده و اکنون در تهران حدود بیست ایستگاه اندازهگیری آلودگی هوا داریم). بخشی از آن را سازمان كنترل كیفیت هوای شهرداری تهران انجام میدهد و بخشی را هم سازمان محیطزیست انجام میدهد و این اطلاعات چاپ و منتشر میشود. این روزنامهنگارها یك بار هم نمیروند این اطلاعات را ببینند و بعد بر مبنای آن بگویند که آلودگی بالا رفته یا پایین آمده است. من نمیگویم هوا آلوده نیست، اما باید مبتنی بر این گزارشهای شاخص آلودگی هوا قضاوت کرد. متأسفانه مردم در ذهنشان برای خود یك غول آلودگی هوا ساختهاند.
من هیچ وقت آلودگی را بهحدی كه بیست سال پیش دیدم، ندیدهام. ما بیست، سی سال پیش آلودگیهای عظیمی داشتیم؛ ولی چون حساسیت نبود، آن را نمیدیدیم. حالا حساسیت این قدر زیاد شده كه غبار محلی را آلودگی میبینیم. یكی از دوستان ما از اینجا به كاشان رفته بود، گفت تمام اتوبان آلوده بود. گفتم در اتوبان چه چیزی هست كه آلوده كند؟ ماشین هست؟ چند تا ماشین هست؟ در اتوبان كاشان كارخانه هست؟ هیچچیز نیست. این آلودگی نیست، این پدیدهای به اسم غبار محلی است. پدیدهی بومی كشور خشك ماست. چند وقت پیش به قزوین رفتیم، یك نفر میگفت این نیروگاه شهید رجایی و سیمان آبیك باعث شده از تهران تا قزوین هوا آلوده باشد. این دو نیروگاه چه طور میتوانند بین تهران تا قزوین را آلوده كنند؟! این یك پدیدهی طبیعی است. شما هر جای طبیعت ایران بروید كه كوهستانی باشد، میبینید یك چیز مهمانند كه بخشی رطوبت هوا و بخشی ذرات غبار گرد و خاكی است، به هوا بلند شده است. این پدیده در طبیعت ایران وجود دارد. بسیاری اوقات در تهران هم میبینیم كه میدان دید كم شده است؛ عدهای بلافاصله بدون هیچ آگاهیای میگویند این آلودگی هواست؛ در صورتی كه كاهش میدان دید، الزاماً آلودگی هوا نیست.
البته الان به خاطر خشكسالی و كمآبی و مصرف بیرویهی آبها که اجازه نمیدهند آب باقی بماند و وارد طبیعت شود، این ریزگردها مقداری زیادتر شدهاند. ولی آن چیزی كه در هوا به این شكل ذرات معلق و گردوغبار میبینیم، پدیدهای است كه بومی ایران است و پنجاه یا صدسال پیش هم بوده است؛ اما آن موقع كسی به عنوان آلودگی به آن نگاه نمیكرده است. حتی ده، پانزده سال پیش هم كه معاون آموزش سازمان حفاظت محیط زیست بودم، سعی داشتیم مردم را نسبت به آلودگی حساس بكنیم؛ ولی الان همه زیادی حساس شدهاند و از آن طرف پشت بام افتادند و این قدر حساس شدهاند كه حالا آن پدیدهی بومی، كه سابقهی چند ده ساله و چند صدساله در جامعه، شهر و كشور ما دارد، را آلودگی هوا میبینند.
این شاخصهای اصلی آلودگی هوا طی ده، دوازده سال اخیر چه تغییری كردهاند؟
. مثلاً ما سال 81، 162 روز آلوده داشتیم؛ اما پارسال 146 روز آلوده داشتیم؛ یعنی هوای امروز از ده سال پیش پاكتر است. آلودگی هوا از چند پارامتر تشكیل شده است. مهمترین آنها منوكسید كربن،COاست. در سال 81، 162 روز ناسالم بوده، 193روز سالم بوده و 9 روز هوا پاك بوده است. با شاخص منوكسید كربن، روزهای پاك سال 81، 9 روز بوده است و الان به 318 روز رسیده است. روزهای سالم ما به چهل و هفت روز رسیده و ما اصلاً روز ناسالم نداریم. این نشان میدهد كه ما بهشدت توانستیم منوكسید كربن را حذف كنیم.
علت این كاهش منوكسید كربن این است كه خودروهای كاربراتوری، انژكتوری شدهاند. سال 81 یك حركت خوبی اتفاق افتاد و خودروهای كاربراتوری، انژكتوری شدند. الان تقریباً یك سوم هم از خودروهای كاربراتوری مربوط به قبل از سال81 هستند كه عمدهی آلودگی منوكسید كربن تهران را همان یك سوم تولید میكنند. خوب ما این اثر را نمیتوانیم به چشم ببینیم و بعد هم میگوییم كارها اثر نداشته است. ما دیگر چیزی به اسم آلایندهی COنداریم. درست است كه آلودگی هواست ولی روی هوا كه نمیشود حرف زد. دستگاه این را نشان میدهد. این آمارها مربوط به بیست و دو ایستگاه در نقاط مختلف تهران است. آلودگیهای گازی دو نوع هستند؛ یكی آلودگی منوكسید كربن، CO2و دیگری ناکس .NO2مشكل اینها تقریباً حل شده است. اینکه شاخص ناکس NO2، کمی ناسالم است به این برمیگردد كه استاندارد ما روی COخیلی سختگیری كرده است. وقتی COاتومبیل را پایین بیاوریم، ناكس آن بالا میرود. یك مقدار ناكس از حالت پاك به سالم تبدیل شده است. تأثیر COپایدار نیست، ولی تأثیر No2پایدار است.
پس الان مشكل آلودگی هوا مربوط به چیست؟
مشكل ما در آلودگی ذرات معلق است. ذرات معلق را به دو گروه تقسیم میكنند؛ یكی ذرات معلق كوچكتر از ده میكرون كه به آن PM10میگویند، یكی ذرات معلق كوچكتر از دو و نیم PM2.5.
منشأ اینها چیست؟
منشأ اینها هم میتواند موتور دیزل باشد، هم میتواند طبیعی باشد. متأسفانه تاکنون کسی در مملكت ما دقیقاً تحقیق نكرده كه چه درصدی از این آلودگی طبیعی است و چه درصدی به فعالیتهای انسانی بازمیگردد. برای اندازهگیری اینها دو راه وجود دارد. یکی اینکه شما در تهران یك ایستگاه بزنید و در یك اقلیم مشابه تهران مثلاً به سمت قزوین یا سمنان یك ایستگاه شاهد بزنید. ایستگاه شاهد میگوید مثلاً شاخص آلودگی PM10هفتاد است؛ ایستگاه تهران میگوید شاخص روی هشتاد است. ما میفهمیم هفتادتای آن طبیعی است و در تهران ده تا فعالیت انسانی روی آن اضافه كردند. دومین كاری كه میشود كرد این است كه ذرات غبار را جمع كرد و تركیبات آن را درآورد كه چه قدر از تركیبات این سیلیس یا خاک است و چهقدر از تركیبات آن كربن است یعنی به سوخت برمیگردد. به این منشأیابی میگویند. حالا وضعیت آن را نگاه كنید، مثلاً ما سال 81 از بابت PM10یازده روز آلوده بودهایم، و سالهای اخیر 9-10 روز. پس این شاخص خیلی تغییری نكرده است؛ اندکی بهتر هم شده است؛ این نشان میدهد كه این پدیده به اقلیم ما بازمیگردد.
اما چرا شاخص كل آلودگی ما كاهش پیدا نكرده است؟
سؤال مهمی است؛ ما از مهر سال 89 یك شاخص جدید به آلودگیهایمان اضافه كردیم و آن هم شاخص PM2.5است كه قبلاً اصلاًاندازهگیری نمیشد. از نظر این شاخص از نظر طبیعی وضع ما خیلی بد است. بچه که بودیم و در آفتاب كه مینشستیم، دانههایی در ذرات ریزی زیر نور هوا بالا و پایین میرفت؛ این همان ذرات PM2.5است. این PM2/5 كه از این سالها اضافه شد، باعث شد كه سالهای اخیر آلودگی ما یك مقدار زیادتر نشان بدهد.
البته واقعیت این است كه PM2/5برای سلامت انسان خطرناك است. منشأ PM2/5ها غیر از منشأ طبیعی، دیزل است؛ گرچه بنزینیها هم میتوانند چنین چیزی را تولید کنند.
یعنی این نشانهی بدتر شدن وضعیت هوا نبوده، یك شاخصی اضافه شده كه تا به حال به آن توجه نمیشده است. اگر PM2/5را اندازه نمیگرفتیم؛ در سال 92 یك روز ناسالم نداشتیم. در شاخص كیفیت هوا میانگین نمیگیرند، بلکه معیار، وضعیت بدترین شاخص است. نگاه میکنند که كدام شاخص از همه بیشتر است، آن را در نظر میگیرند.
یعنی اگر در بخشی وضع ما خراب باشد، شاخص كل همیشه هوا را ناسالم نشان میدهد، هر چند بقیه هم خوب باشند.
بله. هركدام از صد بالا بزند ناسالم را نشان میدهد. جالب این است كه در سال 92 تمام صد و شصت روز ناسالم ما به خاطر شاخصی بوده كه سال 81 اندازهگیری نمیشده است؛ وگرنه اگر این شاخص را نادیده بگیریم، ما در سال 92 تمام روزها در وضعیت پاك و سالم بودیم.
v یعنی جمعبندی این میشود كه یك بخش مهمی از مشكل آلودگی هوای ما منشأ طبیعی دارد. اما ممکن است كه بگوییم طی پنجاه یا هفتاد سال گذشته وضعیت جغرافیای زیستی ما كلاً عوض شده است؛ یعنی این تغییری كه با شهرسازی و صنعتی كردن در محیط زیست پدید آمده است، در واقع عامل اصلی مشکل کنونی آلودگی هواست. در واقع آیا مشكل به كل نظام شهرسازی و صنعتیسازی ما هم برنمیگردد؟
این پدیدهی کاهش میدان دید، در كوهها، جایی كه هیچكس هم نیست و هیچ دخالت انسانی هم در آن نیست، وجود دارد. همین كم شدن میدان دید، در كوههای سمت شاهرود و اقلیمهایی مشابه تهران هم وجود دارد. اینها طبیعی است و نمیشود هیچ كاری كرد. اما یك چیز دیگر داریم كه انسان روی طبیعت تأثیر گذاشته، آن ریزگردها است؛ پدیدهی ریزگردهایی كه در اهواز و خوزستان اتفاق میافتد، كمی به تهران هم آمده است؛ یعنی همان غبار مشخص و ملموس است. علتش این است كه ما بهطور منطقی میبایست هشتاد درصد از آبی كه در طبیعت هست را برای طبیعت باقی بگذاریم و بیست درصد آن را استفاده كنیم؛ این یك زندگی طبیعی است. خیلی از كشورهای دنیا، آمریكا و اروپا، اینطور عمل میكنند. هر سدی که زدیم، یك منطقه را خشك كردیم. هورالعظیم که زمانی یك تالاب عظیم بوده است، خشك شده است؛ جایی كه آب بوده است، الان به رمل بدل شده است؛ که بخشی آز ان را صدام در زمان جنگ خشك كرد.
ما هشتادوپنج درصد آب را برای شهر و كشاورزی مصرف میكنیم و طبیعت را خشك كردهایم. در عراق هم اینها اتفاق افتاده است؛ تركیه سرچشمهی آب دجله و فرات را بسته و اجازه نمیدهد آب به این مناطق عراق بیاید؛ در نتیجه سرزمینهای اطراف خشك شده و این خشكی باعث شده است كه ریزگرد با وزش بادهای شدید به مناطق غربی و جنوبی ما برسند.
این ریزگردها در این شاخصهای آلودگی هوا محاسبه میشوند؟
اینها جزو PM10و PM2/5محاسبه میشوند و البته ممكن است بزرگتر از اینها باشند. البته ذرات بزرگتر باشد خیلی خطرناک نیستند، ولی هر چه ریزتر باشند، خطرناكتر میشوند.
همچنین در مدت ده سال، سرب یكی از وحشتناكترین آلایندههای هوای شهرهای ما بود. اما الان آلودگی سرب اصلاً در گزارش نمیآید؛ چراکه این آلایندهی سرب، ده سال پیش حذف شد. منشأ سرب هم بیشتر بنزین بود. البته صنایع اطراف كه سرب استفاده میكنند، مثلاً باتری سربی تولید میكنند، موجب میشوند که گاهی اوقات سرب مقداری بالا بررود.
انگار ما در مسئلهی آلودگی هوا ما بر روی تهران متمركز شدیم؛ این آمارها وضعیت تهران را خوب نشان میدهند؛ ولی اوضاع دیگر شهرهای ما چهطور که با انواع دیگری از آلودگیها دستوپنجه نرم میکنند؟
از تهران كه بیرون برویم و به شهرهایی مثل اراک، اصفهان، تبریز و... برویم، دیگر شاخصها اینها نیستند؛ اینها هستند به علاوهی یكسری شاخصهای دیگر. مثلاً در تهران غیر از این شاخصها، شاخصهای بنزن هست. متأسفانه بنزن به طور مستمر اندازهگیری نمیشود. حالا این صحبتها هست كه بنزینهای پتروشیمی بنزن بالاتری داشتند یا بنزین وارداتی؛، واقعاً در مورد اینها اطلاعات دقیقی ندارم، چون اطلاعات مستند وجود ندارد.
اما در حوزهیآلودگی صنعتی هم اتفاقات خوبی افتاده است. مثلاً كارخانههای سیمان ما همیشه طوری بود كه اگر شما از اطراف آن رد میشدید، غبار همه جا را گرفته بود. ولی الان در اطراف بسیاری از كارخانجات سیمان، غبار آنچنانی نمیبینیم. هم صنعت رشد كرده است و هم محیط زیست فشار آورده و هم تعهد مدیران بوده است و این کارخانجات فیلتر نصب كردهاند. الان عمدهی كارخانجات سیمان ما در حد استاندارد قرار گرفتهاند، در حالی كه اگر شما فقط ده سال پیش را نگاه میكردید عمدهی آنها به شدت خارج از استاندارد بودند. كارخانجات فولاد، پتروشیمی و اینها فیلتر نصب كردهاند.
لذا در صنایع یك حركت به سمت توجه به محیط زیست وجود دارد. صنایع بزرگ ما عمدتاً اینطور هستند. آن چیزی كه هنوز یك مقدار برای ما خارج از كنترل است، صنایع كوچك است. یعنی یك ریختهگری در یک زیرپله یا كوچه پس كوچهای، آلودگی فراوانی تولید میکند و زبالههای بسیاری میسوزاند. این صنایع كوچك هنوز تحت نظم درنیامدهاند. همچنین، وزارت نیرو یكی از آلودهكنندههاست؛ مخصوصاً زمانی كه مازوت و گازوئیل مصرف میكند. البته عمدهی نیروگاههای وزارت نیرو هم گازسوز شده، اما اتفاقاً در زمستان كه ما وارونگی و آلودگی داریم، گاز كم میشود و نیروگاه مجبور میشود گازوئیل بسوزاند یا بدتر از آن مازوت بسوزاند.
* معاون سازمان حفاظت محیط زیست (1376-1384)
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
نوسازی وارداتی و مسئلهی آلودگی هوا
انیمیشن: «آلودگی: از زندگی تا مرگ»
انیمیشن: «مصرف بی رویه و آلودگی زیست محیطی»
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.