شاخصهای «انتظار حقیقی در تقابل با انتظار تقلبی»
انتظار در مكتب اهلبیت علیهمالسلام بسیار سازنده و تعالبخش و امیدوار كننده است. عنصر «عمل صالح» در آن بسیار برجسته است و نقش اساسی و سرنوشت ساز دارد. « انتظار» و «عمل صالح» در فرهنگ انتظار، جدایی ناپذیرند. «انتظار حقیقی» منتظران را به سعی و كوشش و جدیت و اجتهاد در راه اصلاح فرد و جامعه میكشاند. عمل صالح و اصلاح سیاسی و اجتماعی از راهبردهای بنیادین فرهنگ انتظار است.
«انتظار» مؤمنان را به تغییر و تحول در رفتار و گفتار خویش در طریق رشد و كمال و آمادگی برای ظهور میرساند. مؤمن منتظر، یك شخصیت پویا، فعال، پرنشاط و راهنمای اطرافیان به كار و تلاش مثبت در راستای ظهور است. ضرورت تشكیل حكومت اسلامی، نفی استبداد و استعمار، تلاش در راه برقراری عدالت اجتماعی، اعتقاد به اصالت دین در پهنهی سیاست، نفی سكولاریسم و حركت در راه فسادستیزی و ظلمزدایی، امر به معروف و نهی از منكر و اقدام به اصلاح سیاسی و اجتماعی، پذیرش ولایت فقیه در عصر غیبت بهعنوان حجت خدا و نایب عام ولیعصر، همه از شاخصهای مفهوم حقیقی انتظار به اساس وحی و سنت معصومین علیهمالسلام است.
هر فرد و گروهی از این «حقایق» دور شود به كجراهه رفته و به انحراف افتاده است.
«اصل انتظار» الهامبخش عینیت دین و سیاست است. چون انتظار ظهور رهبر بزرگ جهانی است كه بزرگترین انقلاب الهی را در پایان تاریخ به پیروزی میرساند و در سراسر جهان عدالت برقرار میكند و ظلم و فساد و تبعیض و استبداد و استعمار و استثمار و استحمار و استعباد و حرامخواری و اسراف و تبذیر را از بین میبرد و ساختار حاكمیت را در جهان تغییر خواهد داد و نظام سلطهی بینالمللی تبهكاران و ظالمان و فاسدان را از بین خواهد برد.
آیا چنین اعتقادی با جدایی دین از سیاست میسازد؟
آیا آرزوی تشكیل حكومت الهی با سازشكاری برابر حكومت سلطنتی غاصب و سكوت در برابر طاغوت همخوانی دارد؟
آیا آرزوی اصلاح جهان و نفی كامل ظلم و جور از زمین، با بیتفاوتی در برابر ظالمان و مفسدان جمع میشود؟
آیا دامن زدن به ظلم و گناه و تباهی با امید به رهایی از فساد و ظلم در ارتباط است؟
آیا پذیرش مهدویت و انتظار با عدم پذیرش و عدم ایمان به انقلاب اسلامی زمینهساز ظهور سازگار است؟
لوازم مهدویت و انتظار در تاریخ عصر غیبت، روشن و شفاف در منابع اسلامی تبیین شده است و در اعتقادات منتظران ظهور جریان داشته است و اكنون نیز جاری است. هر اعتقاد و فكری متفاوت و متعارض با آن مشخصات، رویكردی انحرافی است، با هر نامی باشد. حتی اگر به نام حضرت حجتبنالحسن المهدی علیهالسلام، یا مهدویت و انتظار بازنویسی و فریاد زده شود، از انتظار حقیقی فاصله دارد و تلقیها و باورهای ناروا و انحرافی است.
«انتظار» مفهوم و كاربردی سازنده و تكاملی دارد و دارای كاركردهای تربیتی و اخلاقی است. انتظار عامل رشد و تعالی و عزت و كرامت و وحدت است و نظم و انضباط اجتماعی و وجدان كاری و اقتصاد سالم و بهبود وضعیت اخلاق فردی و اجتماعی است. انتظار باعث خوشبینی به آیندهی جهان و باور پیروزی نهایی حق بر باطل و صلاح و تقوی و عدالت و آزادی و صداقت بر فساد و ظلم و زور و استكبار و اختتاق و فریب است. انتظار الهامبخش حكومت جهانی واحد و عمران تمام زمین و بلوغ بشریت و خردورزی و برقراری مساوات كامل در ثروت و رهایی از اسارت شرایط طبیعی و محیط اجتماعی و غرائز حیوانی و رذایل اخلاقی از قبیل زنا و ربا و شراب و دروغ و جنابت و دزدی و قتل و جنگ است. انتظار عامل خالی شدن رواقها از عقدهها و كینهها و عداوتها و حسادتها و برقراری صلح و صفا و محبت و مهرورزی و همكاری و سازگاری انسانی و طبیعت است. اصل انتظار فرج با این اهداف و باورها و امیدهاست. هر آنچه برخلاف این حقایق مهدویت القا شود انحراف و كجروی است. انتظار مكتب اعتراض بر گناه و گناهكاران و ایستادگی و مقاومت رویاروی استكبار و صهیونیسم است.
تلقی «رفاه طلبانه» از ظهور در حوزهی اندیشه و اعتقاد باقی میماند و به «عمل صالح» نمیرسد در این تلقی خاص، جهاد رهاییبخش و نبرد با طاغوت و مبارزه با سلطان جائر و فساد و ظلم كنار گذاشته میشود. بر همین اساس منتظران خنثی و بیتفاوت و بیحال و تنبل و سست پدید میآیند كه كوشش میكنند بنیانهای معرفتی، نادرست و باطلی را برای توجیه این رفتار و گفتار خویش بسازند. آنان این رویكرد زیانبار خویش را تبلیغ نیز میكنند و برای آن فلسفهتراشی و بهانهسازی مینمایند.
تلقی اشرافی و سرمایهداری از ظهور، مردان و زنان ثروتمندی میسازد كه تنها حاضرند با بخشی از پول خویش در راه ظهور حركت كنند و هیچگاه در صحنههای خون و جهاد مشاهده نخواهند شد.
ماهیت و ابعاد «ظهور حجت» در قرآن و حدیث نهفته است باید آنها را شناخت و شناساند تا تلقیهای انحرافی از ظهور برچیده شود.
هر تلقیای از ظهور كه نسل جوان را از مبارزه با استكبار و استعمار و صهیونیسم و ظلم و فساد و تكاپو و تلاش در راه خودسازی و اصلاح فرد و جامعه باز دارد ویرانگر است. هر تلقیای از ظهور كه جوانان را از ولایت فقیه و مرجعیت شیعی و انقلاب اسلامی جدا كند تلقی نادرست و باطل است.
بزرگترین معروف در عصر غیبت « تشكیل حكومت اسلامی» و پس از تأسیس حكومت اسلامی، حفظ حكومت اسلامی است.
هر تلقیای كه ذهن مردم را از این حقیت دور كند تلقی غلط است و با ماهیت انتظار براساس مبانی قرآن و سنت در تعارض است.
هر انجمن و گروهی كه در حوزهی انتظار كار میكند باید با فرماندهی ولی امر مسلمین و رهبر فرزانه و انقلاب و اطاعت از ولایت فقیه مسیرش را تعیین كند. بنابراین هر اعتقاد و فكری كه بهجای فراهم ساختن بستر رویشهای بزرگ در نسل جوان در راستای انقلاب اسلامی، باعث ریزش افرد شود، باطل است و ریشه در جهالت یا عناد دارد و باید با آن مقابله كرد.
ولیعصر حضرت مهدی قائم آل محمد علیهمالسلام در توقیع شریف، وظیفهی مسلمانان در «حوادث واقعه» را روشن ساختهاند. فقیه عادل باید حاكم بر مسلمانان باشد و مرجع مؤمنان در تعیین موضع و تكلیف آنان در رخدادهای كشور و جهان شود. هر تلقیای از این وظیفهی بزرگ و سرنوستساز روی برگرداند، با تفكر مهدویت در تعارض است و از كلام قائم آل محمد علیهمالسلام روی برتافته است و ادعای مهدویت و انتظارش دروغین است.
طرح تلقیهای ناروا با اسناد جعلی و صبغهی مذهبی پیرامون مهدویت و انتظار، برنامه دشمنان اسلام شیعی برای تخریب اصل انتظار است. طرح اعتقادات غلط در مسئلهی انتظار با پشتوانههای مذهبی بین هیأتهای مذهبی، موجب ترویج و گسترش و «انتظار تقلبی» بهجای انتظار واقعی میگردد و خطرات و زیانهای بزرگ و ویرانگری دارد.
*عضو هیأت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.