گردشگری که بهغلط صنعت نامیده شده و میشود، قدمتی بهدرازای تاریخ تمدن بشر دارد و آدمی در طول تاریخ همواره با موضوع سیر و سیاحت آفاق و اسکان مسافران و سیاحان به اشکال و با وسایل گوناگون سروکار داشته است؛ اما گردشگری بهعنوان یک موضوع و رویکرد اقتصادی ـ علمی از جمله راهکارهای اقتصادی ـ فرهنگی نوینی بهشمار میرود که در طول سدهی اخیر در جهان غرب به شکلی روشمند پدید آمده و در طول دهههای اخیر وارد سایر کشورهای جهان و از جمله ایران شده است.
در دوران اخیر، عواملی چون بالا رفتن سطح رفاه عمومی بخش عمدهای از مردم جهان، افزایش مراودات و ارتباطات مختلف و ضرروی میان سرزمینهای متعدد گیتی، توسعهی وسایل ارتباطی و حمل و نقل و نیاز عمومی کشورهای جهان به کسب درآمدهای اقتصادی و گسترش هرچه بیشتر مناسبات فرهنگی خود موجب شدهاند تا مقولهی گردشگری به یکی از ارکان اقتصادی روبهرشد تبدیل شود و از اینرو، این موضوع بهتدریج بهصورت رشتهای علمی و تخصصی درآمده است که هدف اصلی آن توسعهی این مسئله در جهت افزودن بر درآمدهای ملی هر کشور و گسترش روابط فرهنگی میان مردمان مختلف دنیاست.
لیکن، از آنجا که هر اقلیمی دارای مختصات و ویژگیهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دینی خاص خود است، روند توسعهی گردشگری در هر کشور و اقلیمی، بهصورت آگاهانه یا ناآگاهانه، خواسته یا ناخواسته، تابع مستقیم ویژگیهای گوناگون همان کشور است. بهبیان دیگر، نوع ساختارهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی هر کشور، بهطور مستقیم یا غیرمستقیم، یک عامل بنیادی در میزان رشد گردشگری بهشمار میرود و بر این اساس هر نوع برنامهریزی برای رشد گردشگری در هر کشوری، میباید بر خصوصیات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی همان کشور مبتنی بوده و با توجه کلان و جدی به آن ویژگیها انجام شود. بدون توجه به این مسائل و صرفا با تقلید از الگوهای غربی و بدون توجه به ساختارهای بومی، گردشگری متناسب با اقلیم ایران، آنگونه که باید، شکل نخواهد گرفت.
غالبا دیده میشود که برخی از متخصصان این حوزه در ایران، با مقایسهی آمارهای رسمی مربوط به میزان رشد گردشگری ایران و مقایسهی آن با بعضی از کشورهای دنیا، به نقد غیرواقعی سیاستهای مربوط به امر گردشگری در ایران میپردازند، بیآنکه توجه جدی و چندانی به تفاوتهای ریشهای و ساختاری میان ایران با کشورهای مورد مقایسه، همچون امارات و دوبی، داشته باشند.
معمولا، بهرغم اینکه مقولهی گردشگری بیشتر با حوزهها و رویکردهای اقتصادی و فرهنگی سروکار دارد، اما ساختارهای سیاسی، اجتماعی و دینی از نقشی محوری برخوردار هستند. مثلا در ایران، عملا شاهدیم که این ساختارها همچون ساختار و پارادایم روابط خارجی، تأثیر بسیار زیادی در گردشگری بینالمللی داشته است. بهعنوان یک راهکار میتوان به تقویت حسابشدهی گردشگری داخلی و گسترش مناسبات فرهنگی میان ایران با کشورهای منطقهی شرق میانه یا بعضی دیگر از کشورهای جهان اشاره کرد که از نظر سطح و نوع روابط سیاسی با ایران، از جایگاه مناسب و مطلوبتری برخوردارند.
افزون بر اینها، توجه اقتصادی صرف به مقولهی گردشگری و بیتوجهی محض به تبعات فرهنگی آن، ممکن است نتایج و پیامدهای مخربی، بهویژه برای کشورهای در حال توسعه در پی داشته باشد. نمونههای آشکاری از این پیامدهای مخرب را میتوان در برخی از این کشورها، همچون بعضی از کشورهای شمال آفریقا و از جمله تونس، بهوضوح دید که یک نمونهی آن، گسترش فساد و سوءاستفادههای اخلاقی در میان نوجوانان این کشور از سوی گردشگران عمدتا اروپایی و آمریکایی است که بهصورت تدریجی و در اثر توسعهی حسابنشدهی گردشگری بینالمللی پدید آمده است.
در این میان، استفاده از راهکارها و روشهای تاریخی میتواند نقش مؤثر و مفیدی در بهبود و توسعهی روشمند گردشگری داشته باشد و این امر مستلزم توجه به رابطهی میان تاریخ با گردشگری و بهرهگیری این دو از یکدیگر است. رابطه و تعامل علم تاریخ با موضوع گردشگری، یک رابطهی دوسویه است؛ بدین معنا که هر دو حوزه از جهاتی به یکدیگر وابستهاند و هر دو میتوانند مکمل همدیگر باشند. شناخت و بررسی موضوعات تاریخی بدون دیدار عینی مکانها و آثار تاریخی، شناختی نسبتا ناقص و در برخی موارد دشوار است. در مواردی دیدار عینی آثار و محیطهای کهن میتوانند تصویر تازهای از اطلاعات تاریخی موجود عرضه کند. از سوی دیگر، گردشگری، صرف نظر از کارکردهای اقتصادی وسیع خود، نقش فرهنگی تعیینکنندهای در ارائهی نگاه صحیح و مؤثر به گذشته بر عهده داشته و از طریق گردشگری میتوان به توسعهی معلومات و نگاههای تاریخی صحیح نیز همت گماشت.
در کنار اینها، در بررسی تعامل تاریخ با گردشگری باید توجه داشت که غلبهی توجهات اقتصادی بر فرهنگی در حوزهی مباحث گردشگری و توجه کمتر به بخش فرهنگی این حوزه، موجب شده یا میشود که عمدهی تواناییهای مدیریتی و سرمایهگذاریهای اقتصادی و فکری در جهت توسعهی گردشگری با هدف درآمدزایی هرچه بیشتر صرف شود؛ درحالیکه میتوان اهداف فرهنگی را نیز در این راستا مورد عنایت قرار داد و حتی از آن برای توسعهی گردشگری و منافع اقتصادی آن بهره برد. بدین لحاظ، حوزههای تاریخ و گردشگری، از جهاتی لازم و ملزوم یکدیگرند و وجود تعامل سنجیده میان این دو بخش، نه تنها میتواند بر کارکردهای مؤثر فرهنگی و اقتصادی این حوزهها بیافزاید، بلکه وجود این تعامل در کاهش تأثیرات منفی توسعهی اقتصادی بیرویه گردشگری و بیتوجهی مخرب به آثار و سایتهای تاریخی نیز نقش اساسی خواهد داشت.
اما آنچه در این میان شایان توجه اساسی است، شیوههای تاریخی بومی ایران در مدیریت صحیح گردشگری و اسکان سیاحان و مسافران و احیاء و بهرهگیری از این شیوههاست. یک نگاه گذرا به تاریخ اجتماعی ایران، آشکارا نشان میدهد که در ایران از دیرباز شیوههای گوناگونی برای جلب رضایت مسافران و تسهیل ارتباطات آن ها و تأمین امنیت کاروانهای مسافری وجود داشته است که عمدتا بر پایهی اعتقادات دینی و آیینی و دارای کارکردهای مطمئن و مفیدی بودند که یک نمونهی برجستهی آن، نظام کاروانسراها و کاروانداریها در طول سدههای اخیر است و امروزه بهراحتی میتوان با احیاء روشهای آیینی و اخلاقی این ساختارهای تاریخی به توسعهی نوع خاصی از گردشگری بومی و ملی در ایران همت گماشت.
*عضو هیئت علمی بنیاد دایرهالمعارف اسلامی
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.