زیبایی چگونه پدیدهای است و نسبت آن با «امر مقدس» چیست؟ چگونه میتوان از زیبایی بهعنوان نیرویی مقدس سخن گفت و آیا اساسا پیوند زیبایی و تقدس، میباید چنین نیرویی را بیافریند؟ آیا «زیباییِ مقدس» یک ترکیب وصفی (از برای زیبایی) است و همواره باید در پیوند تقدس و زیبایی، از چیزی که در عین تقدس یا بهواسطهی تقدس (به تفاوت میان اینهمانی و وساطت توجه کنید) زیبا میشود سخن گفت؟ اساسا آیا در ارزیابی پیرامون زیبایی امر مقدس، باید بهدنبال یک «چیز»، وقتی که زیبا میشود بود؟ یا اینکه میتوان از «امر زیبا»، هنگامی که «مقدس» میشود و وقتی که قداست دارد سخن گفت؟ آیا اساسا میتوان از چیزی مقدس، پیش از زیبایی و پس از زیبایی سخن گفت؟ سر آخر آنکه، چرا باید در مواجهه با یک پدیدهی مقدس، از «زیبایی» آن پیجویی کرد؟ زیبایی، بناست چه ملکهای را از برای امر مقدس، به ارمغان آورد که «امر مقدس»، تا پیش از زیبا شدن، فاقد آن است؟ آیا «امر مقدس»، همواره زیباست و باید باشد؟ زیبای نامقدس و مقدسِ نازیبا چگونه پدیدههایی هستند.
آنچه میخوانید رسالهای در باب زیبایی و زیباییشناسی امرمقدس نیست. بنابراین، من هرگز ملزم نیستم که در این وجیزه، به همهی پرسشهای فوق، و بسیاری پرسشهای دیگر، که در پی بحث از نسبت «امر مقدس» و «امر زیبا» پدیدار میشود، پاسخ دهم. من صرفا به دنبال یافتن روزنهای برای ورود به مناقشهی تازهی خودمان بر سر «طرح توسعهی حرم امام خمینی (ره)» میباشم و مایلم از منظری متفاوت از آنچه که تاکنون به این موضوع پرداختهایم، با آن مواجه شوم. پرسش پیش روی من، به صراحت اینچنین است: «آیا حرمِ مطهر، زیبا شده است؟» بسیاری خواهند گفت که اساسا محل مناقشه، پرسش از زیبایی نیست! آری! من میخواهم جسارت به خرج بدهم و «محل مناقشه» را هم تغییر دهم. چرا که فکر میکنم محلهای دیگری که در این مدت برای مناقشه ـ و بلکه مجادله ـ دربارهی «طرح توسعه حرم امام»، تعریف شده است، اساسا دربارهی پدیدهی دیگری با ما سخن میگویند! من باور دارم که دربارهی آنچه بر حرم امام رفته است، باید از «زیبایی» پرسش کرد. باید به پرسش از زیبایی، بهعنوان پرسشی که مناقشه را ـ میان طرفین آن ـ وساطت میکند، به جد صیانت کرد. به نظر من هرگونه عقبنشینی از «پرسش از زیبایی»ِ حرم امام ـ پیش و پس از تغییرات اخیر ـ به هر سمت دیگری، مذبوحانه، یا دستکم بیوجه خواهد بود. این عقبنشینی، معمولا به دو صورت رخ داده است. مخالفان آنچه با حرم امام شده است، پدیدهی ظاهر شده را یا با نوعی دیدگاه آناکرونیستیکی و حرکتِ بر زمان، به تاراج گذاردن سلوک رفتاری و سیرهی گفتاری پیر جماران میدانند. این دسته، با به پرسش کشیدنِ «صورتِ جدید حرم امام»، آغاز میکنند اما در یک گذارِ نابهنگام، پاسخ را در ساحتی دیگر مییابند. از نسبتِ «صورت جدید حرم» با آنچه امام بود، به نسبتسنجیِ «صورت جدید حرم»، با آنچه امام نیست ـ میراثداران و یادگاراناش (مؤسسه حفظ آثار امام) ـ میرسند. اینجاست که به یکباره، همهی آنچه رخ داده است، از یک مقولهی معنایی ـ زیباشناختی، به مقولهای سیاسی تبدل مییابد و به ناگهان، همهی فریادها، سمت و سویی دیگر یافته، و آنچه واقعا اتفاق افتاده و باید به پرسش کشیده شود، از دست میرود. دستهای دیگر هم هستند که با درآمدن به قالب مأموران مالیاتبگیر دربار قیصر، یا رابینهودهای عصر جدید، میخواهند چیزی را از حلقوم کسی برای کس دیگری دربیاورند؛ و از چرتکه و حساب درهم و دینار پرسش میکنند.
در اینجا در پی آن نیستم تا اهمیتی که احتمالا در پسِ تقلای این دو دسته برای طرح پرسش از «صورت جدید حرم امام» نهفته است را کتمان کنم، اما مصرانه برآنم که هیچ یک از این رهیافتها، از روبهرو و چشم درچشم با مسأله درگیر نمیشوند.
بگذارید برای نیل به مقصود، به دعاوی موافقان طرح توسعهی حرم، سرکی بکشیم. چرا که به نظر میرسد آنها در بیان آنچه رخ داده، و در آشکار کردن محل مناقشه، صداقت بسیار بیشتری دارند. موافقان که طراحان و مجریان طرح توسعهی حرم نیز در میانشان هستند، استدلال شسته و رفته و سرراستی دارند: حرم امام، زیبا شده است. شکوه و جلالی در شأنِ بنیانگذار کبیر انقلاب! گوآنکه «حرم مطهر»، تا پیش از این، زیبا نبوده است و شکوه و جلالی نداشته است و حالا «مطهرِ زیبا» است. زیبای مطهر... این ایدهآل آنهاست. ایدهآلی که به نظر میرسد به آن در کالبد «صورت جدید حرم امام»، دست یافته باشند. در برابر این گروه، چرا تصور میشود باید از چیز دیگری جز «زیباییِ مقدس» پرسش کرد؟ دو وجهی «زیبایی» و «طهارت»، معنای «صورتِ جدید حرم امام» را برای طراحان و مجریان آن ساخته و پرداخته کرده است و باید از همین جایگاه نیز از این «صورت جدید»، معنازدایی کرد و معنای آن را به چالش کشید. دو وجهیِ «طهارت/زیبایی». این دو وجهی، و شکل ساخته و پرداختهی آن، به بیان فقره نخست این یادداشت، همان نسبتی است که میان «امر زیبا» و «امر مقدس»، برقرار است. «حرم مطهر» ـ استعارهای که در بیان وجه مقدس حرم امام، کاربرد یافته است ـ حالا «زیبای مقدس» شده است. همانگونه که تا پیش از این، «مقدسِ نازیبا» بوده است. ناگفته پیداست که در این الگوپردازی از نسبت «امر مقدس» و «امر زیبا»، شکاف و حفرهای جدی در میان است. غیاب زیبایی از ساحتِ «امر مقدس»، در این میانه جدی است و همین غیاب نیز رانهای بوده است که پای طراحی صورتی جدید برای حرم امام را به میان کشیده است. صورتی که به باور موافقان آن، توانسته «زیبایی» را البته به میانجیِ «شکوه و جلال»، در کنار آنچه گویی با آن غریبه بوده و هست ـ طهارت/قداست ـ نشانده است. مهم است که بدانیم در این ایده دربارهی نسبت قداست و زیبایی، چه بر سر انگارهی امام ـ به مثابه وجودی مقدس/ وجودی زیبا؟! ـ میآید. امام، زیباست؟ مقدس است؟ یا اگر چنانچه «مقدسِ زیباست»، آیا میانجیِ این قداست و زیبایی، چیزی شبیه همین شکوه و جلالی است که حالا دربارهی «حرم امام»، توانسته واسطهگری کند؟ در مقام مناقشه با موافقان، میتوان با ایستادن در همین کانون «زیباییشناسی امر مقدس»، وجود این حفره را به چالش کشید. میتوان پرسش کرد که اگر زیبایی و قداست، تنها به میانجی شکوه کالبدین، همنشین میشود، و «زیباییِ مقدس» چیزی اضافه بر قداست و زیبایی دارد، پس «سادگی»، در زیباییشناسی شخصیت مقدس امام، چگونه معنای خود را مییابد؟ به این ترتیب، احتمالا میشود با ادامهی رهیافت زیباییشناسانه، به نقد رهیافت طراحان «صورت جدید حرم» از شخصیت امام نیز رسید. اما صرفا و صرفا با ادامه دادن همان رهیافت، نه یک رهیافت سیاسی، نه یک رهیافت عدالتخواهانه...
از همین روست که میگوییم محل مناقشه، که نباید هرگز در لفافهی مجادلات سیاسی و تاریخیگریهای بلاوجه، اهمیت آن نادیده گرفته شود؛ همین نسبت میان «قداست» و «زیبایی»، و چیزی است که از همین زاویه، «صورتِ جدید حرم امام»، دربارهی باور به امام به ما میگوید. در میانهی نسبت امر مقدس و امر زیبا، نیرویی تولید میشود که کانون مناقشه با امروز و آینده، در باب صورت جدید حرم امام و البته صورتِ خودِ امام خواهد بود.
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
روایتی متفاوت از ولایت فقیه امام
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.