زمان زیادی از رحلت امام نمیگذرد، اما امروز شاهد طرح قرائتها و تفسیرهای متعارض و متضادی از نظر امام در مسائل مختلف هستیم. این در حالی است که امام در سخن گفتن با مردم زبان پیچیدهای نداشت و ساده و روشن سخن میگفت. پس به چه دلیل فهم نظر امام در بسیاری از مسائل همچون رابطه با آمریکا، مردمسالاری، ولایت فقیه و... مسئلهبرانگیز شده است؟ آیا تغییری در ما رخ داده است که امام را در شرایط امروز بهگونهای دیگر تفسیر میکنیم؟
در فضای سیاستزدهی امروز در وهلهی اول به نظر رسد قرائتها و تفسیرهای ارائه شده از امام کارکردی جز مهر تأیید زدن بر اعمال و مقاصد مفسران ندارد. یعنی اغلب کسانی که امروز در امور مختلف در حال استناد به امام و تبیین نظرات ایشان هستند، در واقع به دنبال تثبیت و توجیه مواضع و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی خود هستند. از این رو اغلب به صورت سیاسی در برابر تفاسیر جدید از امام موضعگیری میشود؛ یعنی مفسران را متهم به دشمنی با آرمانهای امام و انقلاب و تحریف نظرات ایشان میکنند و در عین حال از این نکته غافلند که این برخورد سیاسی و اتهام زدن عنقریب دامن خودشان را نیز خواهد گرفت. یعنی آنها نیز در جای دیگری متهم به تحجر، تندروی و افراط میشوند. بنابراین ورود به عرصهی کشمکش سیاسی، دستاوری برای فهم حقیقی نظرات امام نداشته و تنها ما را از اصل مسئله دور میکند.
از سوی دیگر در فضای دیگری که غالباً به دنبال فرهنگسازی و آموزش نیروهای انقلابی هستند، همّ اصلی پاسخگویی به شبهات اعتقادی، سیاسی و چه بسا تاریخی وارد آمده بر انقلاب و امام است.در چنین فضایی هرچند گاه به سیره و شخصیت اخلاقی امام در قالب خاطراتی از ایشان اشاره میشود، اما چون این مباحث در تبیین نظرات و سیره امام بریده از متن زندگی و مسائلی است که ذهن اغلب مخاطبان را مشغول به خود کرده است، نهتنها کاربرد ویژهای در زندگی آنها ندارد، بلکه توانایی لازم برای هویتبخشی و دمیدن روحیهی انقلابی در مخاطبان برای تحول در زندگی موجود و تحقق زندگی دینی را نیز به وجود نمیآورد و تنها به صورت یک احساس خوش زودگذر یا نوستالژیک نسبت به امام ظهور میکند. امری که از محورها و دلایل اصلی نیاز به فهم امام در شرایط کنونی است.
در فضای حوزوی و دانشگاهی نیز یک مواجههی علمی پژوهشی یا تئوریک با آثار و نظرات امام رخ میدهد و از این حیث به دلیل مبنای علمی یا اندیشهای داشتن به وفور مورد استناد جریانات سیاسی، فرهنگساز، روشنفکر و بهخصوص اهالی رسانه قرار میگیرد. چراکه مبنای علمی یا فقهی داشتن یک سخن قابلیت اعتماد به آن را افزایش داده و سخن را به صورتی ارزشمند و قابل ارائه در حوزههای مختلف مورد نیاز در میآورد. از این رو هنگامی که نظرات امام بهصورت تئوریک تبیین میشود، چهبسا ارزش بالاتری از آن سخن به صورت اولیه پیدا میکند و بدین طریق در واقع امام و آثار و نظرات ایشان به نظریاتی منتسب به ایشان تقلیل خواهند یافت. به بیان دیگر در این فضا امام بهمثابه ابژهی پژوهشگران در نهایت به ایدئولوگ انقلاب اسلامی تنزل مییابد.
بنابراین بندهای فوق نشان میدهند که تفسیرهای ما از امام در حال بازسازی یا بازنمایی امام بهصورتی دیگر و متناسب با وضعی هستند که ما به لحاظ تاریخی در آن قرار گرفتهایم. یعنی ما در این سالها نسبتهای جدید و متفاوتی با امام پیدا کردهایم و این نسبتها بر فهم ما از امام حاکم بوده است. از این حیث باید در وهلهی اول به این نسبتهای جدید که شاکلهی فهمهای ما از امام را تشکیل میدهند بیاندیشیم. چراکه این تأمل در این نسبتها در حقیقت نشاندهندهی وضع تاریخی و مسائل تاریخی ما نیز هستند و در نهایت به ما خواهند گفت که چرا چنین فهمهایی از امام ظهور کرده و آیا کماکان راهی و امکانی برای زیستن حقیقی با امام و فهم نظرات و سیرهی ایشان در مواجهه با مسائل امروز وجود دارد؟
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
روایتی متفاوت از ولایت فقیه امام
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.