تصور رایج آن است که راه تحقق توسعه را باید جایی درون علوم اجتماعی یافت. در باب اصل پیدایی این فکر در موطن اصلی خود و نیز مبانی و مبادی اعتقاد به توسعه و چگونگی تحقق آن در جهان غرب، نیازمند بررسی جایگاه این مسئله در زندگی بشر هستیم.
یکی از مسائل مهم در موضوع الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ماهیت سازمان متولی آن است. چه سازمانی با چه ساختاری و با چه سبک و سیاقی میتواند متولی الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت باشد؟
1) توسعه و بحران
به هر میزانی که جامعه توسعهی بیشتری پیدا کند، دچار بحرانهای بیشتری میشود. لذا اولین مسئلهی توسعه، بحران است. سؤالی که پیش میآید این است که چه کسانی موفق به پشت سر نهادن این بحرانها میشوند؟
الگوی توسعه اسلامی عامل تعیین کنندهای است که امکان دستیابی به توسعه (تعالی) اسلامی را فراهم میآورد، اما برای تولید الگوی توسعه اسلامی ایرانی لازم است به دو پرسش مهم پاسخ داده شود: اولا الگوی توسعه اسلامی ایرانی چگونه بدست میآید و محورهای علمی پیشینی «یا زیرساخت علمی الگوی توسعه» چیست؟
با ورود از درب شرقی کتابخانه ملی و عبور از پیچوتاب راهروها، به مرکز همایش رسیدم. پشت میز پذیرش، جوان خوشرویی با سلام و خوشآمدگویی، نامم را پرسید. جعبهای شفاف جلوی او بود که کارتهای مهمانها را به ترتیب درون آن قرار داده بودند. از مقایسهی فضای خالی و پر جعبه میشد فهمید که تقریباً نیمی از کارتها هنوز باقی مانده است و افراد مربوطه برای گرفتن آنها نیامدهاند. کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، چهارشنبه صبحوعصر و پنجشنبه صبح در محل همایشهای کتابخانه ملی برگزار شد. در ساعت پایانی روز اول کنفرانس، مجدداً سری به میز پذیرش زدم؛ هنوز کارتها منتظر آمدن افراد بودند.
در ابتدا یک شرح کلی و آسیبشناسی دربارهی فرآیند برنامهریزی توسعه در ایران، از کارشناسی و نیازسنجی در دستگاههای اجرایی تا تدوین برنامه و تصویب در مجلس و اجرا و نظارت، بفرمایید؛ و بفرمایید که آیا اساسا این فرایند را میتوان در قالب یک الگو و مدل دید؟
عنوان برنامهریزی در کشور ما، سابقهای بیش از 60 سال دارد. بعضی از نظامهایی که در دنیا با برنامهریزی اقتصادی متمرکز فعالیت میکردند، مثل شوروی سابق، اصولا فرو پاشیدند و همین باعث شده است که کسانی تصور کنند که شوروی سابق صرفا به خاطر برنامهریزی متمرکز از بین رفت و لذا، با استناد به همین، رویکردهایی در کشور وجود دارد که شاید ضرورتی برای برنامهریزی نباشد.
ما در ذیل انگارهای مسلط زندگی میکنیم که شاید بتوان گفت، خود را در لحظات بحرانی نمایان میکند. پذیرفتهایم که مشکلمان همانند مشکلات سایر کشورهاست و از راهکارهای آنان استفاده میکنیم، بهخصوص این را در حوزه اقتصاد بیشتر میتوان دید. برای مثال همهی اقتصاددانان ما حتی اسلامگرایان هم در برابر رکود و تورمی که اکنون چالش جدی اقتصاد ایران است، قائل به این هستند که این مسئلهایست که کشورهای دیگر هم با آن مواجه بودهاند و آن را مرتفع نمودهاند. بنابراین ما در مواجهه با مسائلمان از مدلهای دیگر کشورها الگوبرداری میکنیم. لذا هر کسی حوزه مسئولیت خود را ذیل این انگاره کلان اداره میکرده که یکباره احساس کردیم ما هم در مسیر غرب قرار گرفتهایم. به همین خاطر هشدار داده شد و بحث الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت مطرح گردید.
دکتر حسین عظیمی را در هر زمینهای باید با استفاده از دو دیدگاه اخلاقی و نیز علمی شناخت. عظیمی به لحاظ اخلاقی انتخابی مشخص کرده بود که دانشش در خدمت فرد فرد و نیز جامعه باشد و از نظر علمی نیز از روششناسی خاص خود برخوردار بود. تخصص و قطعاً بیشترین میزان مطالعه دکتر حسین عظیمی روی توسعه و برنامهریزی توسعه بوده است. لذا کتاب در دست تدوین از ایشان با عنوان برنامهریزی توسعه (مفاهیم و روشها) میباشد که در این مطلب خلاصهای از مهمترین آسیبهای برنامهریزی ایران از دیدگاه ایشان مورد بررسی قرار میگیرد.
حوزهی نظر
وقتی صحبت از اقتصاد اسلامی، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، اقتصاد مقاومتی و مانند اینها میشود، اولین چیزی که به ذهن یک فرد آشنا با ادبیات علم اقتصاد متبادر میشود، این است که این نحلهها تبیین سنتهای متعارف اقتصادی در خصوص نظم را قبول نداشته و قرار است تبیین جدیدی ارائه کنند. اما، وقتی دیدگاههای مطرحشده توسط آنها را دنبال میکنی، میبینی به تنها چیزی که توجه نکردهاند، مسئلهی نظم و تبیین آن، آن هم به کمک یک واحد تحلیل فراگیر است که بتوان بر اساس آن سنگبنای تحلیل پدیدهها را در چارچوبی ایرانی ـ اسلامی بنا کرد و با توسل به آن، مؤلفههای اقتصاد مقاومتی را بیان نمود.
اگر در نسبت الگوی اسلامیـ ایرانی پیشرفت و اقتصاد مقاومتی بخواهیم بیندیشیم شاید اولین مرحلهای که باید به آن پرداخت این است که این دو با هم درگیری و دعوایی اساسی دارند؛ در عین اینكه به نظر میرسد این دو یكی هستند ولی زمانی که این دو را در حقیقتشان ببینیم یك تفاوت عمده با یکدیگر دارند. الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نه آنگونه که در ابتدا مطرح گشته، بلکه آنگونه كه اکنون در موردش صحبت میکنیم و در این اسناد میبینیم، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت نیست.
پیشرفت لفظ آشنایی است و ظاهراً در معنیاش هم ابهامی وجود ندارد، مع هذا اگر از ما بپرسند که پیشرفت را در چه میدانیم و از راه آن به کجا میخواهیم برسیم، شاید پاسخ روشن و دقیقی نداشته باشیم و ندانیم که برای پیشرفت چه مقدماتی فراهم باید کرد و راه آن را چگونه هموار باید ساخت و پیمود، ولی در هر صورت این را میفهمیم که پیشرفت امری نیکو و خواستنی است و با آن لااقل بعضی نیازهای ما تأمین میشود. پس طبیعی است که همه مردم جهان طالب آن باشند. این طلب اگرچه در آغاز تاریخ تجدد از پشتوانه تفکر فلسفی و اراده به ساختن و پرداختن جهان زندگی بهرهمند بوده است، اکنون تقریباً در همه جا و به خصوص در جهان مایل به توسعه، بیشتر ناظر به احساس برتری جهان توسعهیافته و تابع میل به بهرهمندی از اشیاء مصرفی تکنیک و تکنولوژیهای رفاه است.
شاید نزدیک به ده سال است که از مطرح شدن الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت گذشته و بهجز نظراتی خاص چیزی دیده نشده است. احتمالا گفته شود هنوز این نظریات در عمل جاری نشده که بخواهیم قضاوت کنیم ولی ما سخن از شرایط تحقق الگو میزنیم. اکنون که اقتصاد کشورمان بحرانی گشته، شاید فرصتی مناسب است تا خود را محک بزنیم تا ببینیم الگویی که ما از آن سخن می گوییم ـ نه آنگونه که مطرح گشت ـ با این شرایط تحققپذیر است و یا اینکه فقط نوشتههایی بر روی کاغذ هستند و بعدها بخواهد همانند سند چشمانداز نقش ایفا کنند.
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.