1) ماهیت مهندسی و جایگاه آن در توسعه چیست؟
مهندس، عامل علم مهندسی و علم مهندسی نشئتگرفته از مفهومی آشنا، به نام فناوری است. با این مقدمه طبیعی است که برای مطالعه و مداقه پیرامون این علم و عامل آن ابتدا باید شناختی نسبت به فناوری حاصل نمود.
یکی از زیباترین تعاریف در باب فناوری توسط جوزف پیت بیان شده است: انسانیت در مقام عمل! طبق این تعریف، فناوری صنع بشری است و در راستای کمک به تحقق زندگی بهتر متولد میشود و رشد میکند. بیان اخیر از فناوری که شباهت فراوانی با تعریف اینشتین از علم مهندسی دارد، بهنوعی تأییدکنندهی این ادعاست که مهندس صرفاً سازندهی ابزار نیست؛ او به دنبال ایجاد شرایط بهتر برای زندگی انسان است. این مدعا شاید شبههای را ایجاد نماید و آن اینکه مگر نه آن است که علم مهندسی در کشورهای موصوف به توسعهیافته، دست به گریبان طبیعت شده و انواع بحرانهای زیستی و طبیعی را به وجود آورده است؟ آیا این به معنای تلاش برای توسعهی رفاه عمومی است؟! پاسخ این سؤال به قطعیت «آری» است! آنها در راه توسعهی تلذذ مردمانشان، نظم طبیعت را بر هم زدهاند. این بدان معناست که مهندسِ انباشتهشده از علم مهندسی رایج، متأثر از آموزههای فلسفی و زبانی علم اندوخته شده در ذهنش، رفاه را در توسعهی مادی معیشت انسان جستوجو میکند. وقتی علم در پی افزایش توانایی و قدرت انسان برای غلبهی بر طبیعت باشد، طبیعی است که مهندس نیز سازوبرگ خود را برای پیکار با این دیو طبیعت نام! آماده نماید. در این صورت تخریب محیطزیست نهتنها سرافکندگی ندارد، بلکه نشان از رشد علمی و اقتصادی است؛ همانند چین و ایالات متحده که در کنار تولید نیمی از گازهای گلخانهای جهان، دول توسعهیافتهی علمی و اقتصادی در جهان نامیده میشوند و بدون امضای سند جهانی مقابله با گازهای گلخانهای، سالانه مقالات و همایشهای متعددی در باب توسعهی پایدار برگزار میکنند!
همانطور که به اختصار نشان داده شد، مهندس در جبر اطاعت از آموزههای علم مهندسی، چرخ توسعه را برخلاف حرکت چرخ روزگار میچرخاند. پس برای اصلاح امر او باید به سراغ اندوختههای ذهنی او رفت و به او آموخت که علم در پی افزایش قدرت و تسلط انسان بر طبیعت نیست و اصولاً طبیعت دیوی بی سر و پا نیست که در پی نابودی انسان باشد. باید به او آموخت که از خشم طبیعت خود را ایمن سازد؛ اما خشم او را نیز برنیانگیزاند. این آموزش بنا بر تاریخ علم در مغربزمین از رهگذر فلسفهی فناوری میگذرد و نه از منظر توسعهی فناوری و توجه به علوم فنی آنچنان که مستشاران قرنها در ایرانزمین ترویج کردهاند.
2) ماهیت توسعه در غرب چیست؟ آیا مهندسی و فناوری، دلیل اصلی توسعهیافتگی جوامع غربی است؟
صحبت از توسعهای است که نشئتگرفته از علم و فناوری در غرب است. با اینکه با اصل این موضوع چندان موافق نیستم و به قول شهید سید مرتضی آوینی، معیار ما برای سنجش توسعهیافته بودن و یا جلو و عقب بودن کشورها از هم محل تردید است، اما با فرض توسعهیافته بودن جوامع غربی براساس میزان بالای تخریب هوشمندانهی زیستبوم جهانی، قوت و ثبات قدم آنها در مسیر توسعه، سؤالات فراوانی را برای ما ایجاد میکند. پاسخ به چنین سؤالاتی که در پی کشف رویدادهای پشت پردهی مسیر توسعه است، در فضای تفکر و تفلسف روی میدهد؛ فضایی که با «توجهی دقیق» به آن، از دورانهای نهچندان دوری بر فرهنگ عمومی و علمی ما توسط مستشاران غربی ترویج میشده و امروزه با نشانهی بیاهمیتی به علوم انسانی و اجتماعی خود را نشان میدهد.
به هر طریق آنچه که پرواضح خود را نشان میدهد آن است که این رشد سریع و قابل توجه فناوری، اعم از سخت و نرم آن در غرب، بدون همراهی و هماهنگی با سایر ارکان جامعهی بشر غربی امکانپذیر نمیباشد. امروزه رابطهی تنگاتنگ فناوری و جامعه که متشکل از فرهنگ عمومی، رفتارها و باورهای سیاسی، اندیشههای اقتصادی و... است، موضوعی عیان است که شواهد آن را در پررنگ شدن فلسفهی فناوری نسبت به فلسفهی علم در میان اندیشمندان مغرب زمین و یا جایگزینی رشتههایی نظیر مطالعات علم و فناوری با رشتهی دانشگاهی سیاستگذاری علم و فناوری ـ که به آرامی در حال انجام است ـ میتوان مشاهده نمود.
حال چنین موضوع فناورینامی که در این اندازه با ساختارهای اجتماعی گره خورده و میخورد، یقیناً صرفاً نمیتوان آن را فرزند مسیر توسعه نامید؛ بلکه در چرخهای همین فناوری شکلگرفته از برنامههای توسعهای، خود مسیرهای جدیدی برای توسعهی اقتصادی و اجتماعی غرب میگشاید؛ و بعید به نظر میرسد که این ماشین غولپیکر پیدا در نظر اندیشمندان، که اکنون هویتی فرماندهمآبانه پیدا کرده و به انسان دستور نابودی مادر خویش، یعنی طبیعت را میدهد، روزگاری دست از لجاجت و عصیان بردارد!
3) آیا به نسبت مهندسی و توسعه و آبادانی در ایران اندیشیده میشود؟ بر این اساس آیا ورود در تکنولوژیهای نوظهور مثل نانو خردمندانه صورت میگیرد؟ چرا توانایی مهندسی معکوس هواپیمای RQ170در صنایع نظامی ایران وجود دارد، اما هنوز امکان ساخت ماشینهای مدل بالا به وجود نیامده است؟
براساس آنچه که از آمار و اطلاعات و اسناد ملی و فراملی نصیب ما شده است، میتوان ادعا کرد که تاکنون برنامهای منسجم و هوشمندانه در مهندسی فناورانه کشور ما وجود نداشته است؛ جالب آن است که پژوهشهایی با هزینههای گزافی در این کشور انجام شده و ضمن اعلام نتایج مثبتِ اندیشیدن در باب توسعهی دانش مهندسی به معنای عام آن در کشورهایی نظیر کرهی جنوبی، چین و حتی همین ترکیه، اما هنوز بیان کلیاتی که همه دربارهی آنها میدانیم در اولویت ماست (و نه تعیین جزئیات سیاستهای لازمالااجرا).
جدای از این امر مهم که نشانهی نوعی نقصان در دستگاه سیاستگذاری ما در این موضوع است، فضای عمومی اندیشمندان ما نیز چندان دلچسب نیست. به خاطر دارم چندی پیش با برخی از اساتید عزیز که بهواسطهی زحمات مخلصانهشان نامی برای خود دست و پا کردهاند، دربارهی موضوعاتی نظیر رابطهی علوم مهندسی و علوم اجتماعی صحبت میکردم و پیشنهاد برگزاری دورهی مهندسی و سیاستگذاری عمومی (Engineering and Public Policy-EPP) را میدادم. پس از مدتی کوتاه همهی بزرگواران با تلخی از ربط دادن علوم فنی به سیاستگذاری عمومی، انتقاد کردند.
علاوه بر این دو فضای رسمی در کشور ـ که شواهدی مختصر در باب آنها بیان شد ـ وضعیت جامعهی ما نیز دربارهی شناخت جایگاه واقعی مهندسی و نسبت آن با ابعاد اجتماعی زندگی ما، چندان جالب نیست. توجه فراوان به رشتههای فنی و پزشکی در میان جوانان بدون هیچ پشتوانهی فکری و برنامهریزی شده چه از جانب آنان و چه از طرف مسئولین سیاستگذار آموزشی و پژوهشی، چالش سومی در عدم شناسایی بهتر علوم مهندسی و در نتیجه رشد متوازن در آن علوم است.
با وجود بیان این چالشهای دردناک، اما فراموش نباید کرد که ما «ایرانی» هستیم! و تجربههای روی داده چه در دوران پیش از انقلاب، چه در دوران جنگ 8ساله علیه ایران و چه در مقطع کنونی، نشان داده است که نهادهای اجتماعی ما همواره مدل اختصاصی خود را برای توسعهی فناورانه و غیرِفناورانه به کار میبرند؛ مدلی که هر جا مورد استفاده بوده، بهوضوح موفق شده است. به عنوان نمونه رشد خیرهکنندهی ما در صنعت نانو برخلاف اکثر مدلها و توصیههای اندیشمندان حوزهی علم و فناوری است. ما نشان دادیم که اگر در همهی کشورهای جهان یک فناوری مانند نانو باید در بستر شرکتها و با مکانیزم عرضه و تقاضا رشد پیدا کند، اما در کشور ما فناوری نانو میتواند با دخالت مستقیم دولت و شخص اول قوه مجریه و با استفاده از مکانیزم کمکهای مستقیم دولتی، خلق و رشد کند. علاوه بر نانو پیشرفتهای صنعت دفاعی ما نیز با مدلهایی که متأثر از نهادهای اجتماعی خاص ماست، صورت میگیرد؛ صنعتگران و مهندسین دفاعی ما با الهام گرفتن از آرمانهایی که نشئتگرفته از نهاد ولایت فقیه است، فعالیت میکنند و این امر آنچنان آنها را تحتتأثیر قرار میدهد که به اصطلاح هیچ کاری برای آنها نشد ندارد! شبیه چنین مدلهای برگرفته از نهادهای اجتماعی را میتوان در ادعای بسیاری از مهندسین سرزمین رؤیاها یعنی ایالات متحده جستوجو کرد؛ آنجا که هدف خود از ساخت فناوریهای عجیب و غریب را گسترش فرهنگ آمریکایی و به اصطلاح Americanizeکردن و الهامبخشی جهانیان در این عرصه میدانند.
مدیریت جهادی نیز الگوی دیگری بود که در زمان جنگ امکان مهندسی پلهای آنچنانی را برای ما ممکن میساخت. با وجود همهی این تجربیات اما متأسفانه از آنجا که ما در سایر صنایع دنبال استفادهی موبهمو از مدلها و توصیههای غیرِبومی هستیم، روزبهروز با بیتدبیریهایمان به تعداد ناامیدان شکوفایی علمی و فناورانه کشور میافزاییم.
4) آیا با توجه به وضع و روند موجود علم و فناوری در ایران، میتوانیم خود را صاحب مهندسی و تکنولوژی بخوانیم؟ آیا رویکردهای سیاستگذاری علم و فناوری، قابلیت مناسب برای بسط تکنولوژی در ایران و در نهایت دست یافتن به توسعه را دارد؟
فناوری ماهیتی توسعهای دارد و نمیتوان به صورت صفر و یکی دربارهی صاحب فناوری بودن کشوری سخن گفت. از طرف دیگر همانطور که فلاسفهی فناوری نیز تأکید دارند، صرف تجهیزات پیچیده، فناوری نیست و ابعاد دیگری از فناوری را نیز باید همواره مدنظر داشت. براساس این دو مقدمهی بسیار کوتاه، کشور ما در حال گذار از صرف تولید به تولید نوآورانه است. این ادعا که شواهدی از آن در گزارشهای مراکز اقتصادی جهانی نیز وجود دارد، نشان از پیشرفت کشور است؛ اما نکتهی مهم آن است که ذات این پیشرفت چه سودی و اثری دارد؟
پاسخ به سؤال اخیر، وضعیت «صاحبِ علم مهندسی و فناوری» بودن ما را اندکی خدشهدار میکند! نه علم برای علم است و نه فناوری برای فناوری! علم و فناوری برای قدرت و ثروت است؛ البته قدرت و ثروتی که مقید به اخلاق باشد. آنچه که آمارهای رسمی کشور ما نشان میدهد، علیرغم دستیابی ما به فناوریهای فراوان اما میزان درآمد ناشی از تجاریسازی آنها بسیار ناچیز است. علاوه بر آن وقتی این فناوریها به ابزار تبدیل نشود در کسب قدرت نیز برای ما مؤثر نخواهند بود. پس توجه به قدرتزایی و ثروتآفرینی، دو عنصر مهم در سیاستگذاری علم و فناوری کشور ماست که پیش از هر اقدامی باید برنامهای برای رسیدن به این دو، اندیشیده شود. خلاصه آنکه با مترِ ثروت و قدرت مقید به اخلاق، ما تلاش بیشتری برای «صاحبِ مهندسی و فناوری بودن» باید انجام دهیم. البته نباید از نظر دور داشت که چنین برنامهای صرفاً به دست سیاستگذاران ترسیم و محقق نمیشود. سیاستگذاران صرفاً تلاش عملی باید انجام دهند تا شرکتها ترسی از کشف راههای جدید و آزموده نشده و انجام نوآوریهای سودآور نداشته باشند؛ این امر از طریق اتخاذ سیاستهای حمایتی که نظیر آن را در برنامههای حمایت از شرکتهای دانشبنیان دیدهایم، صورت میگیرد. طرف دیگر که تجربیات جهانی نیز اهمیت فوقالعادهی آن را به ما نشان داده است، شرکتهای خصوصی و دولتی هستند که بستر اصلی انجام نوآوری و کسب ثروت و قدرت میباشند. این شرکتها نیز باید اراده کنند و قدم در این راه بگذارند؛ به نظر میرسد که تشویق و تهییج آنان به انجام چنین اموری علاوه بر حمایتهای دولتی، استفاده از نهادها و ساختارهای اجتماعی را به یاری میطلبد.
* دانشجوی دکتری سیاستگذاری علم و فناوری دانشگاه تهران
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
آیا مهندسی، ایران را به پیشرفت میرساند؟
مهندس، انسان مثالی دورهی جدید
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.