شورای عالی انقلاب فرهنگی، از جمله نهادهای خطمشیگذار امور فرهنگی کشور است که علیرغم سابقهی زیاد، هرگز بهطور دقیق در معرض ارزشیابی عملکرد قرار نگرفته است. بدیهی است که ارزشیابی عملکرد چنین شورایی دشوار است؛ زیرا این شورا در سطح عالی کشور به خطمشیگذاری میپردازد و سنجش بازهی عملکرد آن، به لحاظ تجلی نتایج این عملکرد در عملکرد دستگاههای گوناگون، نظیر وزارت ارشاد اسلامی، وزارت علوم تحقیقات و فناوری، وزارت آموزشوپرورش و سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی کاری بسیار پیچیده است. به ویژه با توجه به آنکه گاهی آثار خطمشیهای این شورا با خطمشیهای مستقل نهادی مرتبط با آن، ادغام میشوند. از اینرو شاید بهتر آن باشد که از ارزشیابی دقیق آثار عملکرد آن صرفنظر گردد و به ارزشیابی رفتارها، روندها و محتوای مصوبهها پرداخته شود!
به هر حال، میتوان شاخصهایی نظیر تعداد جلسههای سالیانه، تعداد مصوبهها و تعداد مراجعهها به دبیرخانه شورا را مدّ نظر قرار داد. ولی در این صورت بهجای ارزشیابی عملکرد، فراگرد عملکرد بررسی شود و در این صورت، چهبسا جلسهها و مصوبههای بیحاصل یا بینتیجهای که گاهی حتی مُخلِ عملکرد شایسته سیستم خطمشیگذاری فرهنگی کشورند، عملکرد تلقی شوند!
بنابراین، سؤال اساسی این مقاله آن است که چگونه میتوان عملکرد چنین شورایی را ارزیابی کرد؟
منزلت شورا
شأن و منزلت شورای عالی انقلاب فرهنگی، کمکرسانی فکری و علمی به رهبران و مدیران قوای سهگانه در ارتباط با امور فرهنگی است. این شورا به تعبیری، مشاور رهبری کشور است؛ در حالی که در عملکرد دورهای، گویا به نحوی محافظهکارانه، از این شأن فاصله گرفته، در منزلت پیرو مطیع رهبری ظاهر شده است؛ پیروی که به لحاظ اطاعت محض، هرگز مسئولیتی در برابر ایشان بر عهده نمیگیرد! یعنی شورایی که برای مساعدت به جامعه و رهبری ساخته شده، خود را مطیع امور رهبری جلوه میدهد و به جای مشاوره دادن در مواقع حساس و بحرانی، منتظر دستور و فرمان رهبری میماند. بدین ترتیب، ظرفیت علمی و فکری آن هرگز کمکی برای رهبری محسوب نمیشود.
اثر و پیامد عملکرد
برای درک بهتر و خردمندانهتر موضوع، شایسته است به نکات زیر توجه شود:
الف) سیستم خطمشیگذاری، علاوه بر خروجیها و بازدادههای صریح، آثار بلند مدتی نیز بر جامعهی هدف خود دارد و برای مثال، پیامدها و آثار نهایی آن ممکن است سالها پس از خروجیهای اولیه، ظاهر شوند (نمودار)
نمودار1. از خروجیها تا آثار نهایی و دوربرد
بنابراین، در هر سیستم خطمشیگذاری فرهنگی، ما با خروجیهای اولیه (مصوبهها)، پیامدها (تأثیر مصوبهها برای نحوه اجرای برنامهها) و آثار نهایی (مراتب ارتقاء سطح فرهنگ یا تنزل آن) مواجه میشویم.
ملاحظه میشود که تأمل بر تعداد مصوبهها، صرفاً برخوردی اولیه و سطحی با مقولهی خطمشیگذاران فرهنگی است و شایستهتر آن است که ملاحظه شود تا چه حد این مصوبهها، در قالب برنامهها و آییننامههای اجرایی، بازتاب دارند و در مرحلهی بعد، این مهم مدّ نظر قرار میگیرد که این برنامهها و آییننامهها چه تأثیری بر سطح فرهنگی جامعه داشتهاند.
برای درک بهتر این مهم، بررسی کلی نمونههایی از برنامههای شورای عالی انقلاب فرهنگی مفید است.
نمونهای از برنامههای شورای عالی انقلاب فرهنگی
اعلام سال امام علی(علیهالسلام) و سال رفتار علوی، مبتنی بر تذکری از سوی رهبری بود، دال بر اینکه جامعهی شیعی باید به چهارده معصوم و رهبران خود شباهت یابد.
با اعلام سال امام علی(علیهالسلام) ستاد ویژهای تشکیل شد و برنامههای متعددی را از چاپ پوستر گرفته تا برگزاری سمینار و همایش علمی یا فرهنگی، تحت حمایت قرار داد و در این امتداد، کتابها و پژوهشها و مقالههای متعدد و متنوعی تدوین و تنظیم شدند. حاصل این مصوبه، صرفاً حمایت از برگزاری برخی سمیناهار، گردهماییها و چاپ کتب و مقالاتی بود که به طور متراکم و پیدرپی ارائه میشدند؛ بدون اینکه اثر نهایی عمیقی برای افزایش شناخت جامعه از شخصیت امام علی(علیهالسلام) و رفتار ایشان در حکمرانی داشته باشد.
این وضع موجب شد که رهبری سال بعد را با نام «سال رفتار علوی» مزیّن نماید؛ ولی این تأکید نیز کارساز نشد و این بار سمینار و کنفراسها دربارهی رفتار امام علی(علیهالسلام) برگزار شدند. بدین ترتیب حتی اختصاص دو سال پیاپی، آنچه مدّ نظر بود را حاصل نکرد و شناخت عمیقی دربارهی منطق گفتار و کردار سیستم حکومتی امام علی(علیهالسلام) ایجاد ننمود.
اکنون پس از گذشت حدود ده سال نمیتوان ادعا کرد که مردم ایران به حد کفایت با شخصیت و منش حکمرانی امام اول خود آشنا شدهاند. سؤال این است که این همه برنامهریزی دقیق، تا چه حد توانست مقاصد بلندی را که مدّ نظر رهبری انقلاب بود، محقق سازد.
شاخصهای پیشنهادی برای ارزشیابی عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی
شورای عالی، معمولاً در مقام نهاد مکمل خطمشیگذاری عمومی ظاهر میشود؛ این شورا موظف است با ارائهی مشورت در قالب پیشنهاد دستور کارهای خطمشی یا برنامههای اجرایی، به اصلاح عملکرد شوراهای موردنظر کمک نمایند. بنابراین، ماهیت کار اینگونه شورا، مشورتی است. البته به تدریج در برخی کارهای اجرایی، نظیر تأیید صلاحیت داوطلبان ریاست دانشگاهها نیز وارد میشود؛ در حالی که به لحاظ عدم درگیری صریح در اجرا، معمولاً از حسابرسی مسئولیت یا ارزشیابی عملکرد مصون میماند. ضمن اینکه به لحاظ منطقی، نمیتوان به گزارشهای عملکردی اینگونه گروهها و شوراها اعتماد کرد؛ زیرا معمولاً نوعی رضایت نسبی از عملکرد خویش بر منطق ارزشیابی عادلانه، سایه میافکند.
بااین حال میتوان شاخصهای زیر را مدّ نظر قرار داد.
الف) تعداد صفحههای کتابها، مقالهها و گزارشهای علمی و فرهنگی منتشر شده تحت نظر شورا و نهادهای وابسته به آن (نظیر وزارت ارشاد اسلامی)
ب) تعداد فیلمها و نمایشهای اکران شده، تحت نظر شورا.
ج) تعداد دانشآموزان پذیرفته شده و فارغالتحصیل شده در مدارس وزارت آموزش و پرورش.
د) تعداد دانشجویان پذیرفته شده و فارغالتحصیل شده در دانشگاهها.
ملاحظه میشود که این موارد، اولاً بر نوعی عملکرد بیندستگاهی و بینوزارتخانهای دلالت دارند و ثانیاً، نوعی خروجی اولیه محسوب میشوند و دلالتی بر بازده عملکرد پایدار سیستم تحت بررسی ندارند.
برای ارزشیابی پیامدها، باید ملاحظه کرد که این تعداد کتاب و فیلم و مقاله و فارغالتحصیل چه تأثیری بر بهبود سطح مطالعه، بهبود منطق تصمیمگیری و بهبود اوضاع فرهنگی جامعه داشته است.
بازتعریف شاخصهای ارزشیابی عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی
هرچند که اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، از میان بهترین دانشمندان کشور برگزیده میشوند، ولی حاصل عملکرد مجموعهی آنان، وضع فرهنگی امروز جامعه است. یعنی، اگر هزاران قلم آمار و ارقام حاکی از توفیق این شورا در دسترس باشد، باز این وضعیت جامعه است که هشدار میدهد، این شورا موفق عمل کرده است یا خیر.
این اوضاع را میتوان با تأمل بر شاخصهای مهمی نظیر موارد زیر و با در نظر گرفتن سیر افزاینده یا کاهندهی آنها رصد نمود.
الف) میزان ارتکاب جرم و بزه در سطح کشور
ب) میزان اعتماد عمومی به منابع خبررسانی رسمی دولت
ج) میزان استقبال مردم از محصولات فرهنگی داخلی، نظیر فیلمها، برنامهها و تئاتر
د) میزان علاقهی مردم به مطالعه و کتابخوانی
ه) میزان علاقهی مردم به بازدید از موزهها و بناهای فرهنگی
و) میزان علاقهی مردم به شرکت در کنسرتهای موسیقی و نمایشگاههای عکس و نقاشی و سایر سازههای فرهنگ داخلی
ز) میزان تمایل مردم به شرکت در مراسم فرهنگی و مذهبی
ج) میزان تمایل مردم به ایرانگردی و جهانگردی فرهیخته
تبصره: در همهی موارد فوق باید میزان جمعیت کشور را مدّ نظر قرار داد.
این همه، تصویری از وضعیت فرهنگی کشور ارائه میدهد. این تصویر بر میزان موفقیت یا عدم موفقیت شورای عالی انقلاب فرهنگی دلالت دارد. البته این دلالت نسبی است.
سخن نهایی
بهترین معیار و شاخص ارزشیابی عملکرد شورای عالی انقلاب فرهنگی، تصویری است که جامعهی امروز ما را معرفی میکند. به مرتبی که جامعه فرهنگی ما از رفاه، امنیت و آگاهی برخوردار است و به میزانی که به ویژگیهای مورد تأیید و تأکید قرآن و چهارده معصوم شبیه باشد، میتوان ادعا کرد که شورای عالی انقلاب فرهنگی، عملکرد موفقی داشته است.
بنابراین، فقط زمانی میتوان از موفقیت نسبی یا قابل توجه این شورا سخن به میان آورد که جامعهی ما، به معیارهای مطلوب دین مبین اسلام دست یافته باشد و این مهم توسط افراد عادل و متخصص و در عین حال بیطرف، مورد تأیید و تأکید قرار گرفته باشد. افراد مستقلی که سرنوشت کشور برای آنها مهم باشد و هرگز تحت تأثیر ملاحظات مصلحتگرایانه رعایت حریم طرفین(که در فضای اداری و سیاسی مرسوم و متداول است) قرار نگیرند.
بنابراین، ارزشیابی عملکرد همتراز یا ارزشیابی توسط افراد همتراز اعضای شورا میتوان راه بسیار اثربخشی برای اصلاح عملکرد اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی باشد. درواقع در مواردی که ارزشیابی عملکرد با استفاده از شاخصها و معیارهای کمی متداول، ناممکن باشد، یکی از روشهای خردمندانهی ارزشیابی، استفاده از قضاوت همترازان دربارهی اثر نهایی عملکرد است. اثر نهایی عملکرد شورا باید ایجاد جامعهای امن، برخوردار از کیفیت مطلوب زندگی خردمندانه و آگاه و امیدوار باشد.
بنابراین شاخصهایی چون امید به زندگی، توزیع عادلانهی ثروت و احساس امنیت و به ویژه برخورداری از حس اعتماد متقابل میان اعضای جامعهی فرهنگی و امید آنها آیندهی بهتر و درخشانتر، از جمله مهمترین شاخصهای قابل توجه در این بارهاند.
باید توجه داشت که فرهنگ را نمیتوان مستقل از سیاست و اقتصاد ارزشیابی کرد. بنابراین به مراتبی که فرهنگ توسعه مییابد، نهادهای اقتصادی و سیاسی نیز در روند توسعه قرار میگیرند. از ین رو، عملکرد برتر شورای عالی انقلاب فرهنگی، به طور حتم بر احساس امنیت و اعتماد به دولت و همچنین امید به توسعه اقتصادی مؤثر خواهد بود.
اکنون فرصت مناسبی است که با تجدیدنظر در ساختار و فراگردهای عمل و اقدام نهادها و بازیگران عرصهی فرهنگ جامعه، فرصت مناسبتری برای خطمشیگذاری فرهنگی اثربخش و توسعهی پایدار فرهنگی فراهم آید.
* عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.