از مسائل شورای عالی انقلاب فرهنگی این است که مصوباتش ضمانت اجرا ندارد؛ البته نه به این معنی که مصوباتش حکم قانون را ندارد. سؤال اینجاست که چرا با اینکه حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری فرمودهاند که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی حکم مصوبات مجلس را دارد، باز هم ضمانت اجرا ندارد؟ به نظر بنده این امر چند دلیل دارد:
اول اینکه وقتی قانونی تصویب میشود، پشتوانهی مالی ندارد و شورا نمیتواند بودجهای برای اجرایش تخصیص دهد، این ایست که قانون تبدیل به شعار میشود و امکان اجرایی شدن ندارد. جالب است بدانید یکی از مؤلفههایی که موجب رد مصوبهای در شورای نگهبان میشود این است که قانونی تصویب شود و اجرایش برای دولت تعهدآور باشد ولی محل تأمین بودجهاش مشخص نباشد.
برخی مصوبات شورا که هزینهای ندارد، بهلحاظ اجرا مشکلی ندارد؛ مثل تغییر یک رئیس دانشگاه. اما وقتی گفته میشود که چند تا کتاب در موضوعی چاپ شود یا صداوسیما فلان کار را انجام دهد، میگویند که بودجهاش را بدهید تا انجام دهیم. وقتی پول نباشد، حق بازخواست هم دیگر وجود ندارد. مثل اینکه به کسی دستور انجام کاری را بدهید ولی او را تأمین مالی نکنید. مشخص است که دیگر حقی برای بازخواست نمیماند.
دوم اینکه شورا حق عزلونصب ندارد؛ نمیتواند فرد ناکارآمد را عزل و فرد موفق را تشویق کند. شورای عالی انقلاب فرهنگی مثل مدیری است که نه پول در دستش است و نه حق عزلونصب؛ روشن است که چنین مدیری نمیتواند مدیریت کند.
اما نکات دیگری هم پیرامون چرایی عدم کارآمدی شورای عالی انقلاب فرهنگی میتوان مطرح کرد:
- جلسات شورای عالی قبلاً هر ماه یک بار برگزار میشد؛ اما از اواخر دولت دکتر احمدینژاد هر 15 روز برگزار میشود. آیا مسائل فرهنگی اینقدر مسائل دمِ دستی است که با هر 15 روز یک جلسهی دوساعته قابل طرح و بررسی باشد!؟ یعنی با 4 ساعت در ماه میشود کار جدیای کرد!؟ آن هم با افرادی که هر کدامشان چندین مشغلهی دیگر دارند که قبل از فلان جلسه و بعد از بهمان جلسه، جلسات و کارهای دیگری دارند که باعث میشود تمرکز لازم را در جلسات نداشته باشند. مگر اینکه آنقدر دبیرخانهی فعالی داشته باشد که قبل از هر جلسه کارهای تخصصی لازم را دربارهی هر موضوع انجام دهد و در جلسه فقط دستورالعملها تصویب شود.
ما زمانی که در صداوسیما بودیم، جلسات غیرِشغلی را که رئیس صداوسیما در آن عضو بود، شمردیم و دیدیم که در 30 جلسهی مختلف در طول ماه باید حضور داشته باشد. طبیعی است که با این حجم جلسات امکان تمرکز در جلسه وجود ندارد. البته منظور این نیست که اشخاص اول مملکتی نباید در این جلسات حضور داشته باشند؛ بلکه منظور این است که باید تمهیدی برای امکان حضور فعال و مفید اندیشیده شود. شورای عالی شامل دو نوع شخصیت است: حقیقی و حقوقی. افرادی که بهلحاظ شخصیت حقیقیشان در این شورا هستند، باید بهصورت ثابت در این کار متمرکز باشند و روی موضوعات و مباحث مسلط باشند و در نهایت موضوعات را در جلسه با شخصیتهای حقوقی هم مطرح کنند تا آنها لوازم و اقتضائات را بیان کنند که برنامهها درست طراحی شود.
- ما اگر فرهنگ را چیزی نظاممند در نظر آوریم، باید اقتضائات سیستم را در آن مورد دقت قرار دهیم. در یک سیستم هر جزئی نسبتی خاص با کل دارد؛ تا آنجاکه نهتنها اختلال در یک جزء، بلکه رشد نامناسب و بیش از اندازهی یک جزء میتواند کل سیستم را مختل کند. آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی وقتی دارد یک مصوبهی فرهنگی را تصویب میکند، حواسش هست که چندین دستگاه فرهنگی دیگر نیز مشغول اجرای قوانینی هستند؟ آیا همهی دستگاههای فرهنگی را میتواند بهصورت یک سیستم ببیند؟ آیا یک مدل فرهنگی برای منسجم دیدن همهی این دستگاههای فرهنگی وجود دارد؟ بعد از بحث این مدل فرهنگی، مسئلهی شاخص فرهنگی مطرح میشود. آیا ما برای مسائل مختلف فرهنگی شاخص داریم که ـ بهجای اینکه هر کسی راجع به وضعیت فرهنگی در عرصههای مختلف چیزی بگوید ـ بتوانیم راجع به وضعیت فرهنگی قضاوت درستی داشته باشیم؟
- مسئلهی مهم دیگر این است که ما با اینکه از ابتدای انقلاب ادعای اقتصاد نداشتیم، بلکه ادعای فرهنگ داشتیم، الان بیش از هرچیز اقتصاد مهم شده است. ما همگی انسانهای اقتصادی شدهایم. آنقدر که شاخص اقتصادی داریم و مُدام وضعیت این شاخصها را پیگیری میکنیم و از دولتها مطالبه میکنیم، کاری به شاخصهای فرهنگی نداریم. آنقدر که بالا و پایین شدن نرخ تورم مهم است، مهم نیست که نرخ طلاق چگونه شده است.
بهجای اینکه وضعیت اقتصادی و سایر چیزها در نسبت با شاخصهای فرهنگی سنجیده شود، الان برعکس است و بهتعبیری میتوان گفت که در فرهنگ هم جسد اقتصادی فرهنگ مورد ارزیابی قرار میگیرد. بهجای اینکه از وزیر ارشاد بپرسیم که در دورهی شما چه تغییری در وضعیت فرهنگی ایجاد شد، ایشان گزارش میدهد که این تعداد فیلم و کتاب و... تولید شد و فقط چنین آمارهایی داده میشود که بههیچوجه امکان سنجش محتوای این کارها وجود ندارد؛ یعنی اینکه از طریق این تعداد فیلم و کتاب چه چیزی منتقل شده است، مهم نیست و قابل سنجش نیست.
در کشور ما باید شاخصهای فرهنگی اصل باشد و شاخصهای اقتصادی بهتبع آن تعریف شود؛ مثلاً باید بگوییم که ما برای این کار فرهنگی اینقدر درآمد داشتیم و اینقدر پول خرج کردیم. ولی الان برعکس است و اصل با میزان این درآمد است.
- اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی را همارز شورای عالی اقتصاد در نظر آوریم، میبینیم که شورای عالی اقتصاد مُدام در حال دستوپنجه نرم کردن با شاخصهای اقتصادی است. وقتی این شاخصهای فرهنگی را نداریم، امکان تنظیم برنامهی فرهنگی هم نداریم. از همین اقتصاد اگر مثال بزنم، شما میدانید که اگر در اقتصاد بیماریای ایجاد شود، چون شاخصهای اندازهگیری روشن است، بیماری مشخص میشود و راهی و برنامهای که از قبل سنجیده شده، برای درمانش اجرا میشود. اما اینچنین چیزی در فرهنگ نداریم. مثلاً یک بیماری را در فرهنگ تشخیص دادیم که گرایش به ماهواره زیاد شده یا... اما چگونه باید این مسئله را بفهمیم و با چه فرمولی باید آن را حل کنیم، کجای سیستم را باید دست بزنند که این مسئله حل شود؟ پس ما شاخص فرهنگی و مدل فرهنگی و فرمول فرهنگی نداریم.
شورای عالی اگر نمیخواهد خودش کار مهم استخراج شاخصها و مدلها را انجام دهد، باید به یک پژوهشگاه بسپرد که این کار را انجام دهد و تا این اتفاق نیفتد، بحثها عمدتاً ذوقی و سلیقهای و لحظهای و عکسالعملی خواهد بود.
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.