«در مصرف انرژی صرفهجویی کنید» دستوری است که پیش از آنکه دینی یا اخلاقی و یا حتی سیاسی باشد، مدیریتی است. توصیهی مردم به کمتر مصرف کردن انرژی بخشی از آن چیزی است که «مدیریت مصرف» نامیده میشود. دولت که در تولید و توزیع انرژی با مشکل مواجه شده است، خود را ناگزیر از مدیریت مصرف آن میبیند. اینکه مدیریت مصرف چیست و اینکه آیا دولت حق چنین کاری دارد یا نه و اینکه اصلاً چرا دولت انرژی را به منطق بازار نمیسپارد و همچنان آن را دولتی نگه داشته است، مسائل مهمی است که اکنون قصد پرداختن به آنها را ندارم. پرسش این است که اگر ما با بحران کمآبی مواجه نبودیم و تولیدات برق و گاز و بنزینمان هم کفاف مصرفمان را میداد، دیگر مدیریت مصرف انرژی از ضرورت ساقط میشد؟ یا اگر ما مردم مسرفی نبودیم و چندین برابر «استانداردهای جهانی» انرژی مصرف نمیکردیم دیگر دولت به فکر مدیریت مصرف انرژی نمیافتاد؟
لوازم خانگی جدید از چه تاریخی و چگونه وارد ایران شد؟
ورود کالاهای خانگی و بادوام به ایران به عصر امتیازات برمیگردد. این عصر را برخی به اواخر دورهی قاجاریه برمیگردانند که دورهی ورود غرب به ایران است که ایران وضعیتی نیمهاستعماری داشت. البته بعضی دیگر این سرآغاز را به شکست ایران در جنگهایش با روس میبرند که نظر ایرانیان به تحولات غرب جلب میشود که چه تحولاتی اتفاق افتاده که ایران نمیتواند کشورهای اطرافش را در جنگ شکست بدهد.
ایناکین دیگه؟ میگن آب هم انرژیه. اگر آب انرژی داشت قورباغه زنجیر پاره میکرد. انرژی فقط هستهایه بقیهش الکیه. حالا شاید بربری و سنگک هم یه خورده انرژی توشون باشه، البته وختی که داغِ داغن، بهخصوص با پنیر، نه ازین پنیر گچیای کشکیِ پاستوریزه، لیقوان. چی؟ آب؟! خب دیگه، همش که نمیشه راجع به آب حرف زد. حالا اصلاً آبم یه جور انرژیه، اگه مسئولین محترم راس میگن و آبو انرژی میدونن چرا یک هزارم انرژی هستهای توی این زمینه سرمایهگذاری نمیکنن؟ چرا؟
بیشتر مصرف گاز در ایران به مصارف خانگی اختصاص دارد؛ بهلحاظ خصوصیات اقلیمی، ایران بهتعبیری چهارفصل بوده و دارای چهار اقلیم از معتدل و مرطوب گرفته تا سرد، گرموخشک و گرمومرطوب است؛ همهی مناطق کشور بهویژه روستاها از نعمت گاز طبیعی برخوردار نیستند. وضع مصرفمان در نسبت با دیگر کشورها نشان از آن دارد که به اندازهی سهممان از برخورداری از این منبع، مصرف میکنیم. «کشورمان دومین کشور دارندهی منابع گاز طبیعی در جهان است و در مصرف نیز پس از ایالاتمتحدهی آمریکا و روسیه، در رتبهی سوم بزرگترین مصرفکنندگان گاز در جهان قرار دارد[1]». این درحالی است که کشور چین در ردهی چهارم قرار دارد. حضور ایران در بین سه قدرت بزرگ، گواهی بر وضع مسئلهخیزمان دارد. این کشورها یا صنعتیاند یا سردسیر؛ اما ما نه صنعتی هستیم نه سردسیر به معنای واقعی آن.
1.
«شما میخواهید "همساز با طبیعت" زندگی کنید؟ ای رواقیان شریف! چه سخن دروغینی! آیا وجودی در تصور میگنجد که همچون طبیعت بیاندازه اسرافکار باشد و بیاندازه یکساننگر و فارغ از غرض و توجه و رحم و دادگری، هم بارور و هم سترون و هم بیثبات؟ گیرم که شما خود، بیاعتنایی را قدرت انگارید ـ اما شما چگونه میتوانید همساز با این بیاعتنایی زندگی کنید؟ و اما، زندگی ـ مگر زندگی همانا ارزیابیکردن و ارزشنهادن و بیدادگربودن و محدودبودن و تفاوتگذاربودن نیست؟». (نیچه؛ 1387).
چگونه با دستان خود آب را بحرانی کردیم؟
سیاستها و برنامهریزیهای نادرست رژیم پیشین، جهل و بیتوجهی نسبت به شرایط اقلیمی و اجتماعی و تجربیات چندهزارسالهی کشاورزی خودی و شناخت ناقص از شرایط و امکانات بیگانه، سبب نابودی بسیاری از تأسیسات کشاورزی همچون قناتها، کبوترخانهها، فراموشی روشهای آبیاری، کشتکاری، کودورزی، دیمکاری و آیشبندی، برهم زدن و تضعیف سازمانها و شیوههای تعاونی سنتی، قطع ارتباط بین گذشته و حال و به هرز دادن نیروی عظیم پتانسیل فرهنگی، شده است. بیآنکه توانسته باشد تأسیسات و سازمانهای کارآمدتر و شیوههای مؤثر و مطمئنتری را در اغلب موارد جایگزین سازد و بیآنکه خواسته و یا توانسته باشد پیوندی درخور و آفریننده بین «سنت» و «صنعت» برقرار سازد.
«سوسیالیسم میتواند فقط با دوچرخه تحقق یابد»
خوزه آنتونیو ویرا ـ گالو
معاون قوهی قضایی در دولت سالوادور آلنده
معمولاً در این ایام از سال که هوا بسیار سرد میشود و استفاده از وسایل گرمایشی افزایش مییابد، نگرانیهای مربوط به مصرف انرژی و بهخصوص گاز، شدت میگیرد. مسئولین مربوطه در صدا و سیما حاضر میشوند و از احتمال کمبود منابع گازی میگویند؛ حجم تبلیغات مصرفِ بهینه بیشتر میشود و مردم و مسئولین، برخی با نگرانی و برخی با بیخیالی امیدوارند که فصل سرد را با کمترین مشکلات پشت سر بگذارند. زمستان که تمام میشود، هنوز بهار به پایان نرسیده، دوباره بهدلیل افزایش مصرف آب و افزایش استفاده از وسایل سرمایشی نگرانیهای مربوط به مصرف برق و آب شدت میگیرد تا فصل گرم تمام شود تا برسیم به فصل سرد و... .
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.