X

نفت بفروشیم آب بخریم

نفت بفروشیم آب بخریم -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 24 نفر
 
یوسفعلی میرشکاک
راه‌حل‌هایی برای بحران آب

ایناکین دیگه؟ میگن آب هم انرژیه. اگر آب انرژی داشت قورباغه زنجیر پاره می‌کرد. انرژی فقط هسته‌ایه بقیه‌ش الکیه. حالا شاید بربری و سنگک هم یه خورده انرژی توشون باشه، البته وختی که داغِ داغن، به‌خصوص با پنیر، نه ازین پنیر گچیای کشکیِ پاستوریزه، لیقوان. چی؟ آب؟! خب دیگه، همش که نمیشه راجع به آب حرف زد. حالا اصلاً آبم یه جور انرژیه، اگه مسئولین محترم راس میگن و آبو انرژی می‌دونن چرا یک هزارم انرژی هسته‌ای توی این زمینه سرمایه‌گذاری نمیکنن؟ چرا؟

خُب معلومه چون با آب نمیشه امریکا رو لوله کرد و با اسرائیل سرشاخ شد. آب انرژی هم که باشه، از اون انرژیای حسابی نیس. چرا؟ چون آب مکتب نداره. کازرون مکتب داره و نماینده‌ی ‌فکری داره که ثابت میکنه آدم اباالبشر اول توی کازرون فرود اومده بعد رفته سراندیب اختلاس کنه؛ یعنی عبادت کنه. اصفهان هم مکتب داره و نماینده فکری داره که ثابت می‌کنه حوا اول افتاده توی زاینده‌رود و شنا کرده بعد راه افتاده رفته جده اختلاس... نه، یعنی التماس کنه به درگاه خدا که اونو به آدم برسونه. من چرا همش می‌گم اختلاس؟ برای این‌که انرژی اصلی اختلاسه، آب چیه؟! بارون می‌خواد بیاد می‌خواد نیاد، برف صدسال سیاه دیگه هم که نیاد اختلاس کارشو از پیش می‌بره. مثلاً از این چند میلیون نفری که الان تو کار انرژی اختلاسن، میشه پرسید: مشکل آب رو چه جوری میشه حل کرد؟ مطمئناً یه راه معقولی دارن. من با این‌که بلد نیستم اختلاس کنم (یعنی بزرگان راه نمیدن والاّ ما ایرانیا هممون بلدیم) فوراً میگم: راه‌حل مشکل آب اینه که نفت بفروشیم، آب بخریم. البته اونی که عقلش بیش‌تره میگه: نفت بفروشیم سِوِن‌آپ بخریم. بالاخره هرچی نباشه آب یکیه، سون‌آپ هفت تاس. یه راه‌حل دیگه اینه که از راه ازدیاد جمعیت مشکل کم‌بود آبو حل کنیم. مثلاً وختی پونصد میلیون نفر تشنه‌شون بشه، با چنگ و دندون اسفالتو می‌کنن تا به آب برسن، بعد شهرداری از چین کمک می‌گیره و پونصد میلیون چینی کانگ‌فوکار میاره که جلوگیری کنن و یه فیلم حسابی راه میفته. حالا یه عده‌ای هم ممکنه زخمی شن، کشته شن یا چه می‌دونم بلاملاهای دیگه‌ای سرشون بیاد، بالاخره سرگرم میشن و تا داعش به دادشون برسه، بی‌کار نمی‌مونن. آره اختلاس خیلی چیز خوبیه، ‌هیچی به پای اختلاس نمی‌رسه. آدم چرا باید بره کیف‌قاپ بزنه یا جیب‌بری کنه که بگیرن پدرشو درآرن؟! چرا به فکر ذخیره‌ی آب باشه؟ آب چیه؟! اختلاس مهمه، آدم همه‌جا محترمه، نه زندون میره، نه اسمشو تو روزنومه‌ها میارن، نه دادگاهی میشه، حالا میگن طرف وختی هزار میلیارد اختلاس کرد باید نصفشو خرج بقیه‌ی بزرگان کنه، خب مگه چه ایرادی داره، اینکار رو می‌کنه که آب توی دلش تکون نخوره... وای، باز یادم اومد که گفتن راجع به آب بنویسم... ولی من از وختی یادم میاد، انشاهای ما همش یا راجع به فایده‌ی گوسفند بود یا علم بهتر است یا ثروت. اولی رو که فوت آب شدیم و فهمیدیم اگه ببعی باشیم هیشکی به کارمون کاری نداره و می‌تونیم ترقی کنیم و تا ته تهش بالا بریم. دومی رو هم که فهمیدیم ثروت از علم که هیچی، از همه‌چی بهتر است، از آخرت و خدا و بهشت و این حرفای قدیمی که همش مال قبل از پیروزی انقلابه.

آب هم مال قبل از انقلابه، نون هم همین‌طور. نه خیال کنین بلد نیستم پیشنهاد بدم چه‌طور از آب استفاده‌ی بهینه بشه، خیر،‌ خوبشم بلدم، اما که چی؟ ما طرح بدیم بقیه اختلاس کنن؟ حالا محض این‌که دل رفقامونو نشکنم یه چندتایی طرح میدم امیدوارم این دولت یا هر دولت دیگه‌ای که بعداً روی کار اومد، یه فکریش بکنه.

طرح اول: اینه که مؤمنین و مؤمنات بالای شهر، آب استخراشونو همین‌جوری ول نکنن و موقع زیرآب زدن استخر که شد اعلام کنن تا دارودسته‌ی فرانتس فانون از جنوب شهر راه بیفتن و بیان و آب استخرو خالی کنن و ببرن به مصارف مختلف برسونن.

*

طرح دوم: اینه که دولت همه‌ی خونه‌ها رو ملزم کنه توی زیرزمین یا حیاط آب‌انبار بسازن و برف و بارون زمستونو ذخیره کنن برای تابستون تا چش دشمنای خودکفایی دربیاد.

*

طرح سوم: اینه که در ماه محرم و صفر عزاداران با خود کاسه و قابلمه همراه داشته باشند و موقع گریه سر در کاسه (بزرگ باشه و جادار) و قابلمه فرو برده و برای آینده آب ذخیره کنند که به‌زودی سروکارشان با شمر و خولی و حرمله و سنان‌بن انس خواهد افتاد، آسمان هم که بدش نمی‌آید با اخلاف کوفه و شام همراهی کنه.

*

طرح چهارم: این‌که اگر از دانشمندان هسته‌ای کسانی مانده‌اند که چیزی سرشان می‌شود، ضمن این‌که طی روند مذاکرات اندک‌اندک جل‌وپلاس‌شان را جمع می‌کنند، شبکه‌هایی مثل شبکه‌های انرژی خورشیدی بسازند برای ذخیره‌ی انرژی باران و شبنم و برف که روی پشت‌بام‌ها نصب شود و نزولات آسمان بخیل و لئیم این سرزمین را جمع کند و به تانکرهای ذخیره بفرستد، شاید بشود بخیه‌ای به آبدوغ زد.

*

طرح پنجم: این‌که ملت همیشه در صحنه در بشکه استحمام کنند، بعد آب بشکه را اندک‌اندک بجوشانند (کلر هم بزنند که ضدعفونی شود) و به مصرف خورد و خوراک و پخت‌وپز برسانند.

*

طرح ششم: از کشور دوست و برادر روسیه تقاضا شود اجازه بدهد علاوه بر شنا در سواحل خزر، حق آشامیدن آب دریاچه را داشته باشیم، پس از این‌که برادر پوتین ـ متّع‌الله‌المسلمین‌بطول‌بقائه‌الشریف ـ چنین اجازه‌ای داد، از کشور دوست و برادر چین دستگاه‌های تصفیه‌ی آب شور وارد کنیم و آب دریاچه‌ی خزر را که چندان هم شور نیست شیرین کرده و بیاشامیم.

*

طرح هفتم: این‌که از برادر داعش تقاضا کنیم که تشریف بیاورد و گردن همه‌ی کسانی را که آب را حیف‌ومیل می‌کنند، بزند و هنگامی که جمعیت را به حداقل ممکن رساند و کسی جز دست‌اندرکاران محترم اختلاس باقی نماند، عراق و سوریه را به‌عنوان شتل به او و دارودسته‌اش واگذار کنیم.

*

طرح هشتم: این‌که هر روز مراسم دعای باران برگزار کرده و از بام تا شام با ابرام و اصرار از خداوند متعال بخواهیم زمستان و تابستان باران بفرستد. اگر فرستاد که هم‌چنان به شستن ماشین و حیاط و پیاده‌روی جلوی خانه با آب آشامیدنی ادامه بدهیم، اگر نفرستاد راه منطقه‌ی کارائیب و آمازون را در پیش بگیریم.

*

طرح نهم:‌ احیای قنات است. البته قنات هم مثل بقیه‌ی چیزهای سنتی اخ و پیف است. ولی مثل این‌که قدمای ما عقل‌شان بهتر می‌رسیده و می‌دانسته‌اند که در مناطقی هم‌چون ایران تنها راه چاره‌ی مهار آب همین است. البته این طرح جدی است بنابراین نباید آن را جدی گرفت.

*

طرح دهم: ملت همیشه در صحنه غالباً معتقدند آب مهریه‌ی حضرت سیده‌النساء ارواحنافداء است با این وجود هیچ التفاتی به این اعتقاد خود ندارند و در تباه کردن آب شیرین چندان افراط می‌کنند که بی‌شک اکثراً در عداد دشمنان آن حضرت محشور خواهند شد. به هر حال برای این‌که این اشرار قدر عافیت بدانند پیشنهاد می‌کنم صحنه را از آن‌ها خالی کرده و همه را با قطار و اتوبوس و کشتی و هواپیمای بادی به چین بفرستند تا نحوه‌ی درست مصرف آب را عملاً فرابگیرند. می‌توان در این مدت از سران حزب کمونیست خواست که چندین میلیون از مسلمانان چین به ما قرض بدهند تا صحنه خالی نماند.

*

طرح یازدهم: دولت اعلام کند هر خانواده‌ای که در ماه بیش‌تر از پنجاه لیتر آب مصرف کند، به جای دست‌اندرکاران محترم اختلاس، به زندان بیفتد یا جریمه‌ی نقدی شود تا عدالت اجرا شود. از آن‌جا که مردم همیشه در صحنه چندان درآمدی ندارند، پیشنهاد می‌شود یارانه‌ی آن‌ها قطع و حقوق ماهیانه‌ی آن‌ها به حساب سروران و عزیزان اختلاس‌کننده واریز شود تا ده ‌درصد آن را سالیانه بابت اغماض دولت و نهادهای مربوطه، به حساب شورای تشخیص مصلحت پرداخت کنند.

*

طرح دوازدهم: از آن‌جا که مردم همیشه در صحنه با هربار ادرار یا تغوط کردن، سیفون سرویس بهداشتی را که همان بیت‌الخلا باشد، می‌کشند و چند لیتر آب آشامیدنی را ضایع می‌کنند، پیشنهاد می‌شود که به شیوه‌ی نصارا با دستمال کاغذی استنجاء کنیم یا به برادران داعش اقتدا کرده و کلوخ مصرف نماییم یا دولت خدمت‌گذار که الحمدلله جز سخنرانی‌های مفید خدمتی نمی‌کند به ادارات دولتی دستور بدهد سیفون‌ها را قطع کنند و خانه‌ها را هم مورد تفتیش قرار دهد، برچیدن بساط این سیفون‌ها از برچیدن دیش ماهواره‌ها به حال مردم همیشه در صحنه مفیدتر است ولو این‌که مطلب را ملتفت نشوند که نمی‌شوند.

*

طرح سیزدهم: زیرآب سدهای کشور در عرض یک شب زده شود تا سیل مردم همیشه در صحنه را با خود ببرد و دولت برای همیشه از شر مشکلات لاینحل مملکت خلاص شود. آب‌ها که از آسیاب افتاد، از مردم بیرون از صحنه (ایرانیان متمدن خارج از کشور) دعوت به عمل بیاید که بیایند و زاد و رود کنند و ملت همیشه در صحنه‌ی‌ متمدنی پدید بیاورند که نحوه‌ی درست مصرف آب را بلد باشد.

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

طرح مسئله‌ی انرژی

افزایش انرژی و کاهش سرعت

طبیعت چیست؟

جنگ پنهان سی‌ساله

رفاه گل‌خانه‌ای

طبیعت چیست؟

لوازم خانگی و مصرف انرژی

جهانی که با نفت ساخته ایم

حداکثر به میزانی که دولت اجازه می‌دهد مصرف کنید

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی