معمولاً در این ایام از سال که هوا بسیار سرد میشود و استفاده از وسایل گرمایشی افزایش مییابد، نگرانیهای مربوط به مصرف انرژی و بهخصوص گاز، شدت میگیرد. مسئولین مربوطه در صدا و سیما حاضر میشوند و از احتمال کمبود منابع گازی میگویند؛ حجم تبلیغات مصرفِ بهینه بیشتر میشود و مردم و مسئولین، برخی با نگرانی و برخی با بیخیالی امیدوارند که فصل سرد را با کمترین مشکلات پشت سر بگذارند. زمستان که تمام میشود، هنوز بهار به پایان نرسیده، دوباره بهدلیل افزایش مصرف آب و افزایش استفاده از وسایل سرمایشی نگرانیهای مربوط به مصرف برق و آب شدت میگیرد تا فصل گرم تمام شود تا برسیم به فصل سرد و... .
هرچه میگذرد از یکسو منابع انرژی در حال مصرف شدن هستند و از سوی دیگر میزان مصرف انرژی در کشور رو به افزایش است. تأمین انرژی یکی از دغدغههای اساسی همهی کشورها و از جمله کشور ماست. دربارهی اینکه در شرایط فعلی چه میتوان کرد، سخنهایی گفته شده و میشود؛ بحثهای مربوط به اقتصاد و مدیریت انرژی، استفاده از انرژیهای طبیعی و جایگزین، فرهنگسازی مصرف بهینهی انرژی، استفاده از وسایل کممصرف و... . از تجربیات و راهکارهای کشورهای دیگر نیز چه در گروههای تخصصی مربوط به انرژی و چه در فضای عمومی مثل تلویزیون حرفهایی زده میشود. مثلاً در مشکلات کمآبی تابستان امسال، گزارشی از کشور چین پخش شد که شبکهی توزیع آب در آنجا، 5 نوع کاربرد آب را از هم مجزا میکرد و تقریباً هرکس که این گزارش را میدید بسیار متعجب میشد و با خود میگفت که چه خوب است که در ایران هم توزیع آب اینگونه شود!
در میان تحلیلها و راهکارهایی که ارائه میشود، پیشفرض مسلم این است که ایرانیها در مصرف آب و انرژی زیادهروی میکنند و حالا برویم و ببینیم که کشورهای دیگر برای مدیریت انرژی چه میکنند و ما هم همان کار را بکنیم؛ اما کمتر پرسیده میشود که چرا وضع مصرف انرژی در کشور ما اینگونه شد؟ با رجوع به تاریخ و دقت در روشهای مختلفی که مردم در اقلیمها و مناطق مختلف جغرافیایی برای سرمایش و گرمایش و تأمین آب خود داشتهاند، درمییابیم که ایرانیها ذاتاً مُسرف و مصرفی نبودهاند. گویا تحولی جدی رخ داده که مردم خواسته یا ناخواسته، انرژی را اینگونه مصرف میکنند. پس شاید در کنار مباحث رایج آماری مربوط به میزان مصرف انرژی و مباحث مربوط به بهینهسازی مصرف، بتوان از زاویهای دیگر به این مقوله نگریست که چرا چنین شده است؟
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.