در این سالها ما رفتارهای گوناگونی از جنبشهایمقاومت دیدهایم که در چارچوبهای مختلف میگنجد. فلسطین به عنوان پارهیتن اسلام که با چالشهای سنیگری و شیعهگری مواجه شده است، چه برای ما و چه برای شما! فسطین به مثابه یک ملت، چارچوب دیگری است که آزادی بخشهای اشغالشده هدف نهایی اوست. درک حماس به عنوان نمایندهی بخش اعظمی از فلسطینیها از مسئلهی فلسطین چیست و در چه چارچوبی است؟
ابتدا این ایام فرخنده را به خودم و شما و امت اسلام تبریک عرض میکنم. این مناسبت خجسته سرآغاز امید و خوشحالی است که هر ساله تجدید میشود و به ما امید میدهد که از پیروان سنت پیامبر باشیم و از رهروان اهل بیت و صحابهی آن بزرگوار. برای پاسخ دادن به سؤال جنابعالی مثالی را عرض میکنم؛ این مثال را برادر شما که فرزند یک جنبش اسلامی است، میگوید و زبانحال بخش اعظم جنبش حماس است؛ اعضای جنبشی که ممکن است در داخل فلسطین و یا خارج از آن به دنیا آمده باشند. من خودم در فلسطین به دنیا نیامدهام. صهیونیستها جنایتهای زیادی در حق فلسطینیان مرتکب میشدند؛ لذا با توصیهی پدر بزرگ، پدرم از سرزمینهای 1967 ناچار به کوچ شد. در حالیکه چهارده سال بیشتر نداشت. ناگفته نماند که ما هنوز آنجا زمین و خانه داریم. من در خارج از فلسطین بزرگ شدم و درس خواندم؛ اما همیشه این سؤال در ذهن من مطرح بود که رابطهی من با فلسطین چیست؟ ما در مکتب سید محمد قطب اینگونه آموختیم که وطن، بخشی از اعتقادات اسلامی است. ایشان میگفت وطن من جایی است که فرزندان جنبش اسلامی هستند؛ یعنی جایی که عزیزی شهادتین را بر زبان آورده باشد. به هرحال ما همهی جهان اسلام را کشوری واحد میدانیم. قبلهی اول مسلمانان، فلسطین است. قلب تپندهی جهان اسلام هم فلسطین است. بنابراین ارتباط من با مسئلهی فلسطین از این جهت نیست که من از یک پدر و مادر فلسطینی متولد شدهام؛ هرچند که من بالفطره فلسطینیام. این راه را انتخاب کردم که بتوانم از قبلهی اول مسلمانان حراست کنم. فلسطین جایگاهی است که آزادگی و انسانیت در آن نهادینه شده است. فلسطین هویت اسلامی ماست. فلسطین وطن همهی مسلمانان است. لذا هم جایگاه عربی دارد و هم جایگاه اسلامی. استاد محمد قطب میگوید انسان دو بار متولد میشود؛ یک بار زمانی که از رحم مادر متولد میشود و بار زمانی که راه خود را پیدا میکند. فلسطین برای فرزندان جنبش اسلامی حماس یک مادر بیولوژیک است. ما این راه را انتخاب کردیم که بتوانیم آن را از اسارت نجات دهیم.
دیدگاه شما نسبت به دیدگاه انقلابیون ایران در مورد فلسطین خیلی نزدیک است. اما به هر حال همه در این مورد یکپارچه نیستند. یعنی این نوع نگاه در کشور ما هم مخالفینی دارد. آنها فلسطین را در چارچوب منافع ملی میفهمند و دوست دارند در آن چارچوب تعامل کنند. میگویند آنجا که به نفع ماست، حمایت میکنیم و آنجا که نیست، حمایت نمیکنیم. درست در برابر نگاه اسلامی. اما دیدگاهی را که گفتید همیشه در سطح عمل و سیاست جنبش حماس دیده نمیشود. مثلا باید کشورهایی به حماس نزدیک باشند که به این نگاه نزدیکترند و بالعکس. اما میبینیم قطر و عربستان امروز با حماس رابطهی خوبی دارند. لذا در سالهای اخیر، نزدیکی حماس با آنها محل پرسش است.
بنده در پارهای از مسائل با شما اختلاف نظر دارم. به نظر نمیرسد که در ایران کسی باشد که علیه فلسطین موضع بگیرد. دلیلش را هم عرض میکنم. مسئلهی ظالم و مظلوم، مسئلهای است که متفقعلیه در کل جهان است و کسی که بخواهد این مسئله را منکر شود باید در او شک کرد. مشکل اساسی این است که مردم برای خود اولویتهایی دارند و از طرفی همهی مردم هم از نخبگان جامعه نیستند. یک شهروند ایرانی به هرحال اولویتهایی دارد. شهروند ایرانی فلسطین را دوست دارد، اما اولویتهایی هم دارد. ایرانیان میدانند قاتل دانشمندان هستهای ایران اسرائیلیها هستند. فرد ایرانی، قطری و ترک متوجهاند که تهدید اسرائیل متوجه کشورهای عربی و اسلامی است. این آتش سوزنده را به خوبی حس میکنند. لذا دفاع از قدس، دفاع از تهران است. دفاع از مقاومت به عنوان خط مقدم رویارویی با جبههی دشمن، دفاع و حمایت از جبههی داخلی است. بنابر این ما اسلامگراها باید بر اساس هویت اسلامیمان با مردم برخورد کنیم. چون عشق ما به میهن بیشتر از همهی گروههای دیگر است. اسلامگراها(مذهبیها) به خوبی این را فهمیدهاند که علاقه و دوست داشتن کشور از روی آگاهی است نه اکراه و اجبار. میخواهم از چارچوب ایرانی بودن بیرون بیایید و خود را فرزند امت اسلام بدانید. ارتباط تنگاتنگ بین کشورهای اسلامی میتواند اساس و بنیاد حل همهی مشکلات باشد. بنابراین نزدیکی بین ایران و ترکیه و ایران و قطر و... میتواند بسیار راهگشا باشد.
از نگاه حماس پروژهی وحدت آفرین، فلسطین است؛ که چه لائیک و چه مسلمان در آن اختلاف نظر ندارند. همه میخواهند فلسطین را یاری دهند. وقتی جهتنما فلسطین باشد در این صورت من سرباز کوچک شما خواهم بود و اگر این قطبنما مورد اختلاف شود، طبیعتا من خود را کنار میکشم. تنها مسئلهای که من در آن دخالت خواهم کرد، اصلاح فیمابین خواهد بود. دریچهی رابطهی ما با هریک از کشورهای اسلامی میزان نزدیکی و دور بودنشان از مسئلهی فلسطین است؛ لذا سیاست خارجی هر کشوری الزاما مورد پذیرش ما نیست؛ ولی در صدد مخالفت با آنها هم برنمیآییم.
اما دولتهای بزرگ جهانی برای مسئلهی فلسطین سیاستی را دنبال میکنند. شما نمیتوانید در حوزههای دیگر دخالت نکنید و فقط در مسئلهی فلسطین موضع منطقی درست و به جایی داشته باشید. دولتهای بزرگ برای فلسطین طرح دارند؛ این غفلت است که شما خودتان را از ماجرای سیاست خارجی آنها کنار بکشید. لذاممکن است در آن طرحها مسئلهی فلسطین حل شود؛ اما نه به شکلی که ما و شما در آرمانهای انقلابی و اسلامی دنبال میکنیم. نمونهی آن سوریه است.
ما برای فلسطین، میایستیم و میجنگیم و در این راه پیروزیهایی هم به دست آوردهایم. هر کشوری بخواهد در این زمینه پیش قدم شود و کمک کند اهلا و سهلا. اگر هم برای کشوری شرایط خاصی به وجود آمده و نمیتواند در این مهم شرکت کند مشکلی ندارد. ما به وظیفهی خود عمل میکنیم اما شرایط دیگران را هم درک میکنیم. اگر کسانی امروز نتوانند به ما کمک کنند، شاید فردا بتوانند. از ما چه توقعی هست در رابطه با فلان کشور!
مسئله در مورد سوریه واضح است، دولت سوریه همیشه از فلسطین حمایت کرده است. تضعیف نظام سوریه، قدرتمندشدن اسرائیل است و قدرتمند شدن اسرائیل یعنی به خطر افتادن فلسطین. وقتی در منطقه طرحی اجرا میشود که کشورهای حامی مقاومت و فلسطین کنار زده میشوند، باید در کنار دولت سوریه قرار بگیریم. اولین توقع یک موضع صریح سیاسی مقابل گروههای مخالف دولت است.که ما نمیبینیم. و تنها سکوت میبینیم!
حماس در ابتدا یک موضعگیری صریح علنی و آشکار ذیل بیانیهای سه بندی[i] داشت. به مدت یک سال هم منتظر ماندیم ولی برادر ما در رهبریت سوریه از این موضع راضی نبودند و جوابی ندادند. وقتی پاسخی ندیدیم به برادران در سوریه اعلام کردیم که شما به مسائل داخلی خود آگاهتر هستید؛ خدا توفیقتان بدهد. لذا دیگر له و یا علیه کسی در مسئلهی سوریه موضعگیری نکردیم. ما موضعی آشکار، روشن، صریح و شفاف داشتیم. ضمنا نمیخواهیم در امور داخلی کشورها دخالتی داشته باشیم. اگر مسئلهی دیگری هست بفرمایید.
به هر حال شما نمیتوانید پای خود را از این ماجرا بیرون بکشید. البته خبرهای بدتری هم شنیده میشود... اینکه شما در کنار مخالفان بوده و حتی جنگیدهاید؟
قبلاً چند گفتوگو از رسانههای بیبیسی و دیگران با من انجام شده است. دو گونه حرف در مورد مواضع حماس در قبال سوریه مطرح بوده است. عدهای گفتند شما در کنار نظام ایستادهاید و عدهای هم گفتند شما در کنار مبارزان میجنگید. من هر دو خبر را رد میکنم. هر دلیل و مدرک و سندی از دخالت نیروهای حماس در سوریه دارید، بیاورید. هم من به عنوان یک عضو جنبش و هم رهبریت جنبش در برابر آن سند مسئول و پاسخگو خواهیم بود.
به بحث اصلی برگردیم. حقیقت این است که ما دوست داریم امت واحده باشیم. اما عالم سیاست ناگزیر از موضعگیری و انتخابهاست. ایران داعیهی وحدت دارد؛ ولی میدانید که ایران با سیاستهای ترکیه و مصر و بعضی کشورهای دیگر مشکل دارد. و شما نمیتوانید مواضع ایران را نادیده بگیرید چون بزرگترین کشور حامی فلسطین، ایران است. شاید بهتر است سوریه را هم از موضع ایران ببینید و بیطرف نباشید.
نقش رسانه برای روشن شدن بعضی مباحث خیلی حیاتی است. آقای خالد مشعل دربارهی ایران گفت که رابطهی ما با ایران راهبُردی است و این را در مورد هیچ کشور دیگری نگفته است. این را سخنگوی گردان عزالدین قسام در پایان جنگ 51 روزه به صراحت بیان کردند. آقای خالد مشعل هم در قاهره گفتند و تشکر هم کردند. روابط ما با ایران راهبُردی است. شاید این اظهار نظر خوشایند کشورهایی نباشد؛ مهم نیست. ایران یک کشور اسلامی است و من به عنوان یک رزمندهی مقاومت حق دارم با هرکشوری که میخواهد به آرمان فلسطین کمک کند، رابطه برقرار کنم. در مجموع هر اختلافی بین کشورهای اسلامی پیش بیاید، اساس و حرکت ما مسئلهی فلسطین است. اگر کشوری دشمن ما و شما باشد، مطمئن باشید ما در خط مقدم دشمنی با او خواهیم بود. دشمن ممکن است هر کشوری غیر از اسرائیل هم باشد.
[i]متن بیانیه حماس دربارهی اوضاع داخلی سوریه
جنبش مقاومت اسلامی «حماس» با اهتمامی ویژه و تمایلی وافر تحولات جاری کشور دوست و برادر سوریه را دنبال کرد و در همین راستا بر نکات زیر تأکید میکند:
اول. رهبری و ملت سوریه همواره از مقاومت ملت فلسطین و حقوق مشروع این ملت حمایت کرده و میزبان گروههای مقاومت فلسطین؛ به ویژه حماس بوده و در سختترین شرایط از آنها پشتیبانی کرده و چالشها و خطرات زیادی را به جان خریده و در مقابل تمامی فشارها ایستادگی کرده و به حمایتهای خود از راهکار مقاومت و بازدارندگی ادامه داده و در سنگر حمایت از امت و منافع آن حضور داشتهاند.
دوم. ما بر این باوریم حوادث داخلی سوریه به خود برادران سوری مربوط میشود.
سوم. ما در جنبش حماس در راستای اصول و مبانی خود مبنی بر احترام گذاشتن به ارادهی ملتهای عربی و اسلامی و آرمانهای آنها ابراز امیدواری میکنیم که اوضاع کنونی به تحقق آمال و آرزوهای ملت سوریه و برقراری آرامش و امنیت در این کشور و تقویت نقش و جایگاه آن در جبههی مقاومت و بازدارندگی بیانجامد.
با عنایت به این مسئله بر حمایت خود از رهبری و ملت سوریه تأکید میورزیم.
دفتر اطلاعرسانی جنبش مقاومت اسلامی «حماس»
شنبه بیست و هشتم ربیع الثانی سال 1432
هـ ق برابر با دوم آوریل 2011
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.