روایات توصیف کنندهی دورهی آخرالزمان و آستانهی ظهور، گاه از افرادی سخن به میان آوردهاند که در آن مقاطع به نقشآفرینی خواهند پرداخت؛ در میان آنها دربارهی برخی مانند سفیانی بیش از یکصد روایت بیان شده و به تفکیک از اقدامات و جنایات او از شام تا قرقیسیا، عراق و عربستان پردهبرداری نمودهاند. او از مناطق غربی شام و حوالی دریاچهی طبریه فتنهاش را آغاز میکند و در همان منطقه نیز پس از نه ماه قتل و غارت و جنایت به دست امام زمانعلیهالسلام سفرهاش برچیده میشود.علاوه بر سفیانی، فرجام فساد یهودیان نیز در قدس رقم میخورد. ایرانیانی که در رکاب امام عصرعلیهالسلام به جهاد مشغول خواهند بود به شرف قلع و قمع غاصبان فلسطین و پاکسازی قدس شریف از وجود ناپاک یهودیان همت خواهند گماشت.
روایت مربوط به عصر و زمان ظهور حضرتعلیهالسلام خاطرنشان میسازد که یهودیان در آخرالزمان در روی زمین ایجاد فساد و فتنه نموده و گرفتار تکبرورزی و خودبزرگبینی میگردند. آنگونه که خداوند در قرآن آنان را وصف نموده، این خوی برتریجویی به دست پرچمدارانی که از خراسان خروج مینمایند، نابود میگردد. چرا که هیچ چیز نمیتواند آنان را از تصمیم خود برگرداند تا آنکه درفشهای خود را در قدس به اهتزاز درآورند. ایرانیان قومی هستند که به زودی خداوند متعال آنان را علیه یهودیان برخواهد انگیخت. ما بندگان نیرومندی از خود را علیه شما بر میشورانیم.
روایات، هلاکت موعود یهودیان را که در یک وهله و یا چندین وهله پیش از ظهور حضرتعلیهالسلام و بعد از آن اتفاق میافتد، مشخص ننموده، اما آخرین مرحله آن را وصف مینماید که به دست توانای حضرت مهدیعلیهالسلام و سپاهیان وی که بیشتر آنها ایرانی هستند به هلاکت میرسند. و این رویداد به صورت کارزاری بزرگ است که در آن عثمانی سفیانی حاکم سرزمین شام در کنار یهودیان و رومیها و در خط مقدم دفاعی آنان قرار داد.
بنا به نقل روایات، امام مهدیعلیهالسلام نسخههای اصلی تورات را از درون غاری در انطاکیه و کوهی در فلسطین و از دریاچهی طبریه بیرون آورده و با استناد به آن یهودیان را محکوم نموده و نشانه و علامتها و معجزات را برای آنان آشکار میسازد. برخی از یهودیان که بعد از نبرد آزادی قدس جان سالم به در بردهاند، تسلیم آن بزرگوار شده و کسانی که تسلیم نمیشوند از کشورهای عربی اخراج میگردند(عصر ظهور، ص36).
سفیانی شخصی زشترو(بحارالانوار،ج52:354) و از نسل بنیامیه و ابوسفیان و یزید(عصر ظهور،ص114 به نقل از نسخهی خطی ابن حماد:75) است. حضرت علیعلیهالسلام دربارهی نام و نسب و سیمایش فرمودند: «پسر هند جگرخوار(سفیانى) از بیابان یابس(خشكى) بیرون مىآید. او مردى متوسط القامه، صورتش وحشتناك و سرش ضخیم و آبلهرو است. اگر او را ببینى خیال مىكنى كه یك چشمى است. اسمش عثمان و پدرش عنبسه و او از اولاد ابوسفیان است. او خروج مىكند و به زمین آرام مىآید و بر منبر آن مىنشیند»(الخرائج و الجرائح، ج3: 1150) به تصریح روایات معتبر(فقیه، سفیانی: 118) او اولین نشانهی حتمی و قطعی ظهور است(بنابر دیدگاه مشهور، نشانههای ظهور پنج موردند: سفیانی، یمانی، صیحه، قتل نفس زکیه و خسف بیداء؛ ر.ک: کمال الدین،ج2،ص65؛ الغیبه طوسی، ص267 و... ).
سفیانی شش ماه پیش از ظهور و در ماه رجب اقداماتش را آغاز میکند(الغیبه نعمانی، ص202). سرآغاز شورش او از وادی یابس(تنگهی بیآب و علف: از اراضی شام که به اعتبار خشکی آن زمین از گیاه او را یابس میگویند و یا به اعتبار اینکه قبلا دریا بوده و خشک شده است؛ خراسانی، محمدجواد، مهدی منتظرعلیهالسلام)، ص271) است. این منطقه مرز سه کشور اردن، سوریه و فلسطین را تشکیل میدهد. به عبارت دیگر از هرکدام از این سه کشور ممکن است او شورش کند که احتمال اردن و سوریه بیشتر از فلسطین است و با مراجعه به نقشه میتوان احتمال اردن را نیز بیش از سوریه دانست. پس از مدتی کوتاه(حداکثر سه ماه (ر.ک:شش ماه پایانی،ص201)) او بر پنج منطقهی دمشق، فلسطین، حمص، حلب و اردن مسلط میشود(الغیبه نعمانی: 205) این پنج منطقه را میتوان کنایه از کل شام دانست. لازم به یادآوری است که همزمان با او یمانی و خراسانی نیز دست به قیام و اقدامات انقلابی میزنند(الغیبه نعمانی: 171). در روایات، اصهب و ابقع را تنها موانع موجود بر سر راه سفیانی برای سلطه به منطقهی شام بیان کردهاند(الغیبه نعمانی: 187) که به علت اجمال بسیار این روایات نمیتوان اطلاعات دقیقی دربارهی این دو شخصیت به دست آورد. ظاهراً در آن ایام، دولتهای حاکم بر شام از پایگاه اجتماعی قابل توجهی برخوردار نیستند که در مدتی کوتاه سفیانی میتواند بر تمام این مناطق سلطه یابد(بحارالانوار، ج52: 228)؛ البته از حمایات یهودیان و غربیان از سفیانی در دستیابی به این موفقیت نباید چشمپوشی کرد. به دنبال شورش سفیانی و قیام خراسانی و یمانی در ماه شعبان دیگر مناطق شرق و غرب نیز جنگها و شورشها به راه میافتند(بحارالانوار،ج52: 272).
در ماه رمضان با سه اتفاق غیر عادی فضای جهان به طور جدی ملتهب میشود:
- خسوف و کسوف غیر عادی در ابتدا و میانهی ماه؛ این ماجرا به نحوی است که از زمان حضرت آدمعلی نبینا و آله و علیهالسلام بیسابقه است و همگان را دچار بهت و حیرت میکند(الارشاد، ج2: 374) با توجه به تاکید روایات بر اهمیت این ماجرا و بیسابقه بودن آن از ابتدای حیات بشری، توجیهات و احتمالاتی که دربارهی تأثیر اجرام آسمانی بر وقوع این ماجرا در برخی آثار آمده قابل اعتنا نیستند(ر.ک:شش ماه پایانی،ص111).
- نداهای آسمانی جبرییلعلیهالسلام و ابلیس لعین؛ هر دو در روز بیست و سوم ماه که یکی در ابتدا و دیگری در انتهای روز برای معرفی دو جبههی حق و باطل بیان میشود. ابلیس، جهانیان را از شورش سفیانی مطلع ساخته و آنان را به یاری او فرا میخواند(الغیبه نعمانی:170) و با این نداها و به خصوص ندای دوم مرحلهی جدیدی را برای اقدامات سفیانی رقم میزند.
در ماه رمضان سیهزار نفر از از قیبلهی بنیکلب که ظاهرا همان دروزیهایی هستند که در لبنان امروز ساکناند(شش ماه پایانی:123) با سفیانی بیعت میکنند. این جمعیت پشتوانهی نیروهای سفیانی را برای پیشبرد اهدافش تأمین کرده و او را از یک کودتاچی به حاکمی نیرومند بدل میسازد.
اندکی پس از مسلط شدن سفیانی بر شام، در منطقهی قرقیسیا(منطقه مرزی کشورهای عراق، ترکیه و سوریه و نزدیک شهر دیرالزور)، گنج و ثروت قابل توجهی(که ممکن است جواهرات، معادن کانی ارزشمند یا نفت و امثال آن باشد) نمایان میشود. سپاهیان بیشماری از آسیای میانه و ترکیه(ترکها)، اروپا(رومیان)، عراق، مصر و ...(ر.ک: شش ماه پایانی: 126-127) به این منطقه سرازیر میشوند. جنگ بزرگی در این منطقه رخ میدهد که با کشته شدن حدود صد یا چهارصد هزار نفر، سفیانی فاتحانه رقبای خویش را از میدان بیرون میکند(الغیبه طوسی، ص279؛ الغیبه نعمانی: 187) جنگ به نحوی است که امکان دفن یا انتقال کشتهها وجود ندارد و از همین رو بدن کشتگان، خوراک درندگان میشوند(الغیبه نعمانی: 205) روایات تأکید میکنند در این جنگ شیعیان حداقل حضور و تلفات را خواهند داشت(الغیبه نعمانی: 186) این اولین پیروزی سفیانی در خارج از منطقهی شام است که پشتوانه اقتصادی حکومت او را تأمین میکند.
سفیانی با به دست آوردن پیروزی در قرقیسیا بر رقبای شرقی و غربی خود و با استفاده از بیثباتی سیاسی موجود در عراق حرکت خود را به مناطق مرکزی عراق شروع میکند. او که در ماه ذیقعده با سپاهی یکصدوسی هزار نفری به بغداد میرسد(الزام الناصب، ج2: 149)، در دههی سوم این ماه در عراق کشتارگاهی به راه میاندازد که بوی خون و تعفن همه جا را فرامیگیرد و تا مدتها دجله رنگ خون به خود دارد(بیان الائمه علیهم السلام، ج2: 365). ضمن این ماجرا به بیش از دوازده هزار دوشیزه تجاوز میشود و حداقل شصتهزار نفر در مدتی کمتر از سه هفته تنها روی پل بغداد(الزام الناصب، ج2: 119) کشته میشوند(بشاره الاسلام: 153). انگیزهی سفیانی صرفا کشتار شیعیان است و برای سر هر شیعه رقمی را به عنوان جایزه تعیین میکند؛ اما با توجه به مشکلات اقتصادی موجود در عراق، مردم حتی به همسایههای خویش نیز رحم نکرده و آنها را به اتهام تشیع(که شاید صحت نداشته باشد) میکشند و سر آنان را برای گرفتن هدایای نقدی سفیانی به او تقدیم میکنند.
سفیانی مشابه ماجرای بغداد را در کوفه نیز به راه میاندازد با این تفاوت که علاوه بر مردم عادی، هفتاد عالم شیعی به دست او در این شهر جام شهادت را مینوشند(بحارالانوار، ج52: 220) و هفتاد هزار دختر را اسیر میکنند(الزام الناصب، ج2: 120) سپاه سفیانی به هنگام حمله به کوفه هفتاد هزار نفری است(الغیبه نعمانی: 187) او آرام آرام بر تمام عراق مسلط میشود.
به دنبال پیروزیهای عراق سفیانی برای تسلط بر کل منطقه خاورمیانه، سپاهش را به سه دسته تقسیم میکند:
- دستهای در عراق باقی میمانند؛ اینان به طور طبیعی همان جنایات پیشین را ادامه داده و به تاراج مردم بیچاره و نفرین شده عراق میپردازند.
- دستهای به ایران حملهور میشوند؛ اینان تا منطقهی اصطخر(شیراز (شش ماه پایانی: 79 و 93) یا اهواز(عصر ظهور: 146) کنونی) پیش میآیند که در آنجا با سپاه خراسانی روبه رو شده و اولین شکست خود را تجربه میکند(بشاره الاسلام: 184)
- دستهای به شبه جزیرهی عربستان حملهور میشوند.
این دسته به راحتی تا مدینه پیش میآیند و در طول دو روز و سه شب(بحارالانوار، ج52: 187)به حریم نبوی نهایت گستاخی را روا می دارند و حرم، مسجد و منبر رسول خداصلیاللهعلیهوآله را ویران کرده و مسجد را آلوده و نجس میسازند(الزام الناصب،ج2: 166) و روی وهابیان را در جسارت به آثار اسلامی سفید و خاطرات واقعهی طف را زنده میکنند.
همزمان با اقدامات سپاه سفیانی، حکام مکه بیآنکه نگران اقدامات آنان باشند، فرستادهی امام عصرعلیهالسلام را شهید میکنند(بحارالانوار،ج52: 147). امام عصرعلیهالسلام و یاران ایشان در آستانهی عاشورا به مکه میآیند و حاکمان مکه را سرنگون میسازند(بشاره الاسلام: 227) اخبار ظهور و سلطه بر مکه به گوش همهی مردم جهان و خصوصا سفیانی و سپاهش میرسد. او دوازده هزار نفر از سپاهیانش را که در مدینه به جنایت و تاراج مشغولند روانهی مکه میسازد(الزام الناصب، ج2: 119) سپاهیان او در بیابان بیدا میان مکه و مدینه اتراق کرده بودند که ناگهان با غضب الهی ملک مقرب خداوند جبرییل مواجه میشوند و همگی به جز دو یا سه نفر در زمین فرو میروند(الغیبه نعمانی: 188) این واقعه که از آن با عنوان «خسف بیداء» یاد میشود آخرین مورد از نشانههای حتمی ظهور و تنها مورد از آنهاست که پس از ظهور رخ میدهد. سفیانی جدیترین و عجیبترین شکست خود را در این ماجرا تجربه میکند. روایات از دو نفر باقی مانده با القاب بشیر و نذیر یاد کردهاند. جبرییل سر این دو را به پشت برمیگرداند. «بشیر» به خدمت امام عصرعلیهالسلام رسیده و گزارش ماجرا را برای ایشان نقل میکند و سپس به دست حضرت توبه کرده و به حالت عادی باز میگردد و در زمرهی یاران ایشان قرار میگیرد. «نذیر» نیز به سفیانی گزارش ماجرا را میدهد و بلافاصله هلاک میشود(الزام الناصب، ج2: 259)
سپاهیان سفیانی از این پس عقبنشینی را تجربه میکنند تا حوالی دریاچهی طبریه دو لشکر مهدوی و سفیانی با هم رودررو میشوند. و امامعلیهالسلام پس از تجهیز، سپاه بزرگ قومش را راهی قدس میگرداند، در این هنگام سفیانی در برابر آن حضرت عقبنشینی میکند تا اینکه لشکریان حضرت مهدیعلیهالسلام در «مج عذراء» نزدیک دمشق فرود میآیند، و گفتوگو و مذاکراتی میان آن بزرگوار و سفیانی انجام میپذیرد، اما موضع سفیانی در مقابل آن حضرت ضعیف است بهخصوص که موج گستردهی مردمی به آن حضرت گرایش پیدا میکنند. به گونهای که روایات نشان میدهد، سفیانی میخواهد قدرت را به او واگذارد، اما حامیان یهودی و رومی وی و دستیارانش او را سرزنش میکنند.
آنها با بسیج نیروهای خود با امام و سپاه وی درگیر نبردی بزرگ میشوند،؛ نبردی که محورهای ساحلی آن، از عکا در فلسطین گرفته تا انطاکیه در ترکیه و در داخل از طبریه تا دمشق و قدس را فرا می گیرد.
در این هنگام خشم الهی بر نیروهای سفیانی و یهودی و رومی فرود آمده و به دست مسلمانان کشته میشوند؛ بهگونهای که اگر یکی از آنان در پشت صخرهای پنهان شود، آن صخره بانگ برآورد: ای مسلمان، در اینجا فردی یهودی مخفی شده او را هلاک کن.
در این لحظه ظفر و یاری خداوند بر امام مهدیعلیهالسلام و مسلمانان به ارمغان آمده پیروزمندانه وارد قدس میگردند.
غربیان مسیحی به طور ناگهانی مواجه با شکست یهودیان و نیروهای پشتیبان آنها به دست با کفایت آن حضرت میشوند؛ از این رو آتش خشم آنان برافروخته شده و علیه امامعلیهالسلام اعلان جنگ میکنند.
ولی ناگاه حضرت مسیحعلیهالسلام از آسمان به قدس فرود آمده و با سخنان خویش جهانیان و بهویژه مسیحیان را مورد خطاب قرار میدهد. فرود آمدن حضرت مسیحعلیهالسلام برای جهانیان علامت و نشانهای است که موجب شادی مسلمانان و ملتهای مسیحی خواهد گردید(عصر ظهور: 27-28)
دریاچهی طبریه در قسمت غربی وادی یابس قرار دارد. این منطقه که سرآغاز شورش سفیانی را به چشم خویش دیده بود، نه ماه بعد از آن(الغیبه نعمانی: 205) و سه ماه پس از ظهور امام عصرعلیهالسلام شاهد سرانجام او خواهد بود:
«سفیانى با لشكر و مالهاى سوارى خود خروج میكند و تعداد صد و هفتاد هزار نفر با او خواهند بود و در دریاچهی طبریه فرود میآیند، آنگاه حضرت مهدىعلیهالسلام در حالى كه جبرئیل پیشاپیش او حرکت میکند به سوى سفیانى حركت میكند. آنان در شب راه میروند و روز پنهان میشوند و مردم هم از آن حضرت متابعت میكنند تا اینكه در دریاچهی طبریه با سفیانى روبهرو میشوند و خدا به سفیانى غضب میكند. خلق خدا هم به جهت غضب خدا به او غضب میكنند. پرندهها آنها را با پر و بال خود سنگباران میكنند و كوهها با سنگهاى خود و ملائكه با صداهاى خود آنها را مورد حمله قرار مىدهند. ساعتى طول نمیكشد كه خدا همهی اصحاب سفیانى را هلاك مینماید و غیر از سفیانى كسى از آنها باقى نمیماند. آنگاه حضرت مهدىعلیهالسلام او را گرفته در زیر درختى كه شاخههاى آن به طرف دریاچه طبریه متمایل است، میكشد و در پی آن، شهر دمشق را تصرف مینماید. بعد از آن پادشاه روم با صد هزار صلیب كه در زیر هر صلیبى ده هزار نفر قرار دارد شورش میكند و طرسوسا را با نیزه فتح نموده و اموال مردم را غارت مینماید(فتنه و آشوبهاى آخر الزمان: 142) این سرانجام خفتبار سفیانی است که حتی ارشادات امام عصرعلیهالسلام را برنمیتابد و تا پایان به عنوان دشمن ایشان و اهل بیتعلیهالسلام در میدان جنگ باقی میماند.
به نظر میرسد که حضرت مسیحعلیهالسلام میان حضرت مهدیعلیهالسلام و غربیها وساطت نموده، قرارداد صلحی به مدت هفت سال بین دو طرف بسته میشود. آنگونه که در بعضی روایات آمده غربیها پس از دو سال پیمان صلح را میشکنند. شاید انگیزهی این پیمانشکنی، ترس و وحشتی است که حضرت مسیحعلیهالسلام در اثر ایجاد موج همبستگی مردمی در بین ملتهای آنان بوجود میآورد. بسیاری از غربیها به آئین اسلام گرویده و حضرت مهدیعلیهالسلام را مورد حمایت و تأیید خویش قرار میدهند.
لذا رومیان در یک هجوم ناگهانی با نزدیک به یک میلیون سرباز به سرزمین شام و فلسطین یورش میآورند.
«آنگاه با شما پیمانشکنی نموده و با ارتشی متشکل از هشتاد لشکر و هر لشکر دوازده هزار سرباز به سوی شما گسیل میشوند»
و نیروهای اسلام رویاروی آنان قرار گرفته و حضرت مسیحعلیهالسلام موضع خود را هماهنگ با حضرت مهدیعلیهالسلام اعلام داشته و پشت سر وی در قدس نماز میگزارد.
نبرد با رومیان(غربیها) در همان محورهای نبرد آزادی قدس، از عکا تا انطاکیه، و از دمشق تا قدس و مرج دابق روی خواهد داد که شکستی سخت متوجه رومیان و پیروزی بزرگ و آشکاری نصیب مسلمانان میگردد.
پس از این کارزار دروازههای پیروزی جهت فتح نمودن اروپا و غرب مسیحیت، به روی آن حضرت گشوده میشود... و ظاهرا بسیاری از کشورها به وسیلهی انقلاب ملتهای خودشان فتح میگردد؛ چرا که ملتها حکومتهای خود را که مخالف حضرت مهدی و مسیحعلیهماالسلام است سرنگون ساخته و حکومتهای طرفدار آن حضرت را برپا میدارند.
بعد از فتح غرب توسط امام و در آمدن آن تحت فرمانروایی آن حضرت، و اسلام آوردن بیشتر مردم آن سامان، حضرت مسیحعلیهالسلام رحلت نموده و حضرت مهدیعلیهالسلام و مسلمانان بر پیکر او نماز میگزارند. سپس پیکر پاک او را با پارچهای که دست بافت مادرش مریم صدیقهسلامالله علیها است، کفن نموده و در جوار مزار شریف در قدس به خاک میسپارد(عصر ظهور: 29-30)
*دکتری تاریخ و تمدن اسلام
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.