آیا وجه فتنه بودن اتفاقات سال 88، تلاش برخی برای رسیدن به هدف سیاسی خود از طریق آشوب و اعمال غیرقانونی بود؟ ظاهرا این وجه، تلازم منطقی با ابتلا و آزمایش و فتنه ندارد. وجه فتنه بودن اهداف مقدس یا نامقدس آن تحرکات نیز نیست. فتنه در احتمال دیگر، متوجه خواص اشتباهکار یا حتی سردرگم نیز نیست. عنصر تقلب نیز در حد یک رمز عملیات بوده و نمیتواند مؤلفهی اصلی فتنه باشد؛ چه اینکه بازیگری اصلی اساساً در گرو نفی و اثبات تقلب نبوده است. بنابراین دیگر سخن گفتن از اینکه تقلبی بوده است یا خیر چندان اهمیتی ندارد. بنابراین از این جهت نیز وجه موجهی برای فتنه خواندن آن حوادث وجود ندارد.
بهنظر میرسد جوهرهی «فتنه»برخاسته ازانرژی انباشته شده از سه دهه مخالفت و مقابله با تفکر انقلاب اسلامی است. مخالفتها با انقلاب اسلامی با رویکردهای مختلف بوده است: مدعیان اسلام رحمانی، مدافعان لائیسیته، جریان متحجر مدعی دین که انقلاب اسلامی را حرکت در راستای متهم ساختن دین میخواند، شیفتگان تمدن غربی که انقلاب اسلامی را مانعی برای توسعه میبینند و... . این مخالفتها بهیکباره در فضای«تغییر» یا پیچ تاریخی، صحنهای را رقم زد که میتوان از آن به فضای «غبارآلود» تعبیر کرد. این فضای غبارآلود با چاشنی اعتراضات خیابانی و برخی ترورها و شهیدسازیها و البته برخی اشتباهات و بیدقتیهای جریان حزب اللهی تغذیه میشد.
فتنه بودن آن حوادث زمانی خود را به خوبی و شفافیت نشان میدهد، که کسی بخواهد منصفانه در جبههی معارضین تفکر انقلاب قرار گرفته و از این انرژی متراکم، یافتههای شفاف انتقادی علیه نظام اسلامی فهرست کند. نتیجه این پژوهش مجموعهای پر از تناقضات خواهد بود.
عمق این غبارآلودگی فضا ناظر به تمسک این جریان به مفاهیمی است که از قالب معنایی خود خارج شدهاند. وقتی این غبارآلودگی در فضای تغییر پیش بیاید، بستری برای ناآرامی خواهد بود.
منظور از فضای تغییر آن است که انقلاب اسلامی در پایان سومین دهه از عمر خود، باید سومین مرحله از موجودیت خود را ظاهر نماید. لذا سه داعیه برای تغییر شکل میگیرد. اولین داعیه، داعیهی تغییر به سمت دولت اسلامی است؛ داعیهی دوم در پی تغییر به سمت عقلانیت سیاسی و سومین داعیه استمرار وضع فعلی را میجوید و با عدم تغییر همراه است. جریان اصلی انقلاب اسلامی در پی تغییری جسورانه به سمت دولت اسلامی است. جریان دگراندیش با بازیگری سران فتنه نیز تغییرطلب بوده و عقلانیت سیاسی را قبلهی خویش قرار داده است و جریانی که قدرتهای اقتصادی سابق را در دست داشته و انقلاب را به تحولات تکنیکی و صنعتی تقلیل میدهد، در مقابل تکامل انقلاب مقاومت میکند و علاقهمند است انقلاب را در همین مرحله به صورت ایستا حفظ کند. در این کشاکش، عناصر مفهومی چون مردم، مبارزه با فساد، آزادی، جمهوریت و... از سوی همگان مطرح شده و بهویژه آنکه این عناصر مفهومی با تاریخ سیساله انقلاب همسنجی میشود.
حال در این میان، خیانتی که صورت گرفت این بودکه سرنوشت این معانی و همسنجی آنها با تاریخ انقلاب، از طریق فشار رسانهای سهمگین و آشوب خیابانی و خشونت تدارک میشد. یعنی جریان سوم حتی به عقلانیت سیاسی الحادی مورد قبول خود پایبندی نشان نداد. بهعنوان مثال، فشارهای رسانهای و آشوبها برای نوعی معنابخشی به تقلب در شرایطی است که این مفهوم نمیتواند جدی تلقی شود. وقتی این جریان برای تعیین معنای عنصر مفهومی مانند تقلب از این روشها استفاده میکند، میتواند نشانهای باشد از ماهیت مقاومتهای جریان سوم در برابر مفاهیمی مثل فساد و عدالت. بهعنوان نمونه برای تعیین فساد اقتصادی جریانها زیر بار بررسیهای منطقی و منصفانهی پروندههایی چون معوقات بانکی، استارلایت و کرسنت نرفته و در مقابل از ابزار فشار و فریب استفاده میشود.
بنا بر آنچه گذشت، دو روایت از نهم دی میتوان ارائه داد: روایت اول این است که این حماسه تکلیف برخی مفاهیم را توسط تودههای مردم منجمله معترضین اولیه به نتایج انتخابات، روشن کرد. روایت دوم آن است که نهم دی، فضای غبارآلود را برای مدتها از صحنهی کشور زدوده و شرایط را برای گفتوگوی آزاد و منصفانه فراهم نموده است؛چراکه طرح استکباری برای فتنه 88 بیش از اینکه براندازی مستقیم از طریق انقلاب رنگی باشد، زدودن فضای شفاف و جایگزینی آن با فضایی غبارآلود بوده است.
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.