X

عهد دینی، میل غربی

عهد دینی، میل غربی -
امتياز: 4.2 از 5 - رای دهندگان: 5 نفر
 
گسست
درباره‌ی گسستی که عیان شد

1- روزگاران را مشیت و اراده‌ی باری تعالی رقم می‌زند؛ این اراده و مشیت که از آن به عهد، میعاد و اسم حاکم نیز تعبیر کرده‌اند امکان‌ها و محدودیت‌های دوره‌های زمانی را معلوم می‌کند؛ ذیل این اراده است که ما انسان‌ها امکان‌ها و البته محدودیت‌هایی می‌یابیم و به عبارت دیگر اراده‌ی باری تعالی، چهارچوب اختیارات ما است و از این منظر وجه جبری زندگی ما را در هر دوره‌ی تاریخ معلوم می‌کند. زمانه‌شناس آن است که دریابد اراده‌ی باری اکنون به چه تعلق گرفته است و با توجه به اراده و امر، قیام و قعود را انتخاب کند. روزگار ما تا قبل از انقلاب اسلامی روزگار فروبستگی بود، اما اکنون گویی ما یک امکان برای قیام و به تعبیر روایت «عبودیت علنی» می‌بینیم و از عبودیت سرّی و در خفا دور شده‌ایم. خداوند به ما ایرانیان اجازه داده است تا امکان عبودیت جمعی و علنی داشته باشیم و البته باید شاکر این «وضع» بود. وضعیت‌های تاریخی است که امکان‌ها و محدودیت‌هایی فراهم می‌کند. در بستر انقلاب اسلامی است که شرایط آزمون‌ها و «فتنه»هایی به این شکل و فرم فراهم می‌شود؛ در واقع شکر وضعیت فعلی تاریخی ما، عبور از این فتنه‌ها است.

2- ما اما گاه از این شرایط و محدودیت‌ها غفلت می‌کنیم؛ ایمان اصولاً با آزموده شدن همراه است و بلا و فتنه و تمحیص و آزمایش هم‌راه و هم‌زاد ایمان است. هرگاه قومی ادعای قرب و ایمان کند آزموده می‌شود و این سنت الهی، قطعی است. حال یا با نقص در اموال و ثمرات (اقتصاد)، یا با جنگ و فتنه‌های امنیتی (خوف)، یا با بلاهای فرهنگی و یا سیاسی و یا حتی با امنیت و رفاه. غفلت از این اصل موجب شکست است. ملتی که راه ایمان را می‌رود هر لحظه باید آماده‌ی امتحان باشد و از پیش آمدن امتحان تعجب نکند. یکی از عوامل تعجب نکردن، شناخت بستر اجتماعی است که فرد در آن زندگی می‌کند؛ جامعه‌ی ایران مدینه و جامعه‌ی مذبذبی است؛ مذبذب بین اسلام و کفر و همین بستر امتحانات اجتماعی را برای طرفین مسأله در ایران به راحتی فراهم می‌کند و نباید از این امر غفلت کرد و یا متعجب شد.

3- از سویی ماهیت انقلاب اسلامی، نفی کلی و عمیق سکولاریسم و سوبژکتیویسم است؛ جهانی که ما از آن به جهان و عالم «آخر‌الزمانی» تعبیر می‌کنیم، جهانی است که کفر و ظلم در آن غلبه دارد و حال که ما ساز ایمان کوک کرده‌ایم، یعنی در مجموع ساز ناکوکی هستیم و این یعنی از سوی جهان بیرون از خود نیز دائماً باید منتظر بلا و فتنه باشیم. دشمن دشمنی می‌کند و این دشمنی، دشمنی ایمان و کفر است.

4- پس فتنه و تمحیص امری دائمی است که تمامی ندارد. بستر اجتماعی ایران و یک‌دست نبودن این جامعه و غلبه‌ی ظلم جهان‌گیر روزگار ما نیز نوید می‌دهد که فتنه و بلا فعلاً دائمی است و هر روز و روزگاری باید منتظر بود از جایی سربرآورد. با این نگاه، حوادث اجتماعی برای طرفین «امکان» بروز و ظهور فراهم می‌آورد؛ موافقان ایمانی انقلاب اسلامی فرصت می‌یابند تا موافقت علنی نمایند، و مخالفان فرصت می‌یابند تا مخالفت علنی کنند تا خداوند، موافقان را از مخالفان بازشناسد: «لیعلم الله...»

اما حوادث سال 88 یا 78 برای بسیاری فتنه به معنای برهم‌ریختگی حق و باطل نبود؛ اتفاقاً برای بسیاری از مردم روشن بود که حق چیست و باطل چیست، به‌خصوص می‌دانیم که غالب مخالفین، واقعاً معتقد به تقلب نبودند و صرفاً به دنبال بهانه‌ای برای مخالفت بودند و البته این بهانه سست بود و لذا طرفین داستان بهانه بودن تقلب را می‌دانستند؛ لذا هرکه موافقت کرد براساس بینه موافقت کرد و هرکه مخالفت کرد براساس بینه مخالفت نمود؛ بسیار روشن و خودآگاه. البته مردمانی بودند که شرایط برایشان غبارآلود بود، اما افراد اصلی ماجرا کاملاً خودآگاه بودند و برای آن‌ها «آزمایشی» در کار بود و نه فتنه‌ای و ابهامی.

5- اگر جرأت کنم باید بگویم مخالفت‌ها با انقلاب اسلامی نیز ناشی از اراده‌ای برتر است و از وجهی جبری برخوردار است؛ گویی مخالفت با انقلاب اسلامی، خود بخشی از انقلاب اسلامی است تا یک اتفاق بزرگ‌تر را رقم بزند و چون اراده‌ی الهی تعلق گرفته است به وقوع آن اتفاق و از مقدمات آن اتفاق امکان مخالفت با انقلاب اسلامی است. لذا این مخالفت باید در عمیق‌ترین و علنی‌‌ترین سطوح واقع شود. به عبارتی امکان این مخالفت خود «امکانی مشیتی» است.

6- آیا انقلاب اسلامی از منظر تمدن‌سازی موفق بوده است راهی غیر از تجدد را بپیماید و حادتر شده است و اتفاقاتی چون شورش 88 حاصل این حاد شدن تمدنی است؟ نه چنین نیست؛ زیرا می‌دانیم کلیت ایران رو به تجدد دارد و امکان زیست مدرن در ایران روزبه‌روز فراهم‌تر است و طبقه‌ی شِبهه نوکیسه‌ی بورژوا در ایران ایجاد شده و اتفاقاً بدنِ این حوادث را این طبقه تشکیل می‌دهد که شهرنشین و مرفه است و حالا تقاضای قدرت سیاسی هم دارد (مثل اتفاقات رنسانس اروپا) اما آن‌چه مخالفت‌ها را جدی می‌کند، به نظر می‌رسد امری باطنی است؛ ظاهراً ما مدرن می‌شویم، اما گویی باطناً راه و افقی را می‌گشاییم که می‌تواند برای غرب و متجددین داخلی به معنای پایان تاریخ‌شان باشد؛ لایه‌های عمیق انقلاب اسلامی به‌صورت زیرسطحی نویدهایی می‌دهد و این نویدها برای طرف مقابل خطرناک است؛ چه بسا این تحول و انقلاب انفسی زمینه‌ساز تحولی تمدنی نیز بشود؛ تحولی که دیگران آن‌ را زودتر از ما در حال تحقق می‌بینند. به نظر، لایه‌ی باطنی و تأویلی، مهم‌تر و تحریک‌کننده‌تر و حادتر از لایه‌ی تمدنی انقلاب اسلامی است.

7- نقش طبقه‌ی شبه بورژوا را که حاصل سیاست‌های غلط خودمان در ایجاد نابرابری اجتماعی و اقتصادی در ایران است، نباید دست‌کم گرفت؛ این طبقه‌ی شبه روشن‌فکر کاسب، خواهان آزادی‌های علنی جنسی و سیاسی و اقتصادی در ایران است و با ظواهر مذهبی در تعارض، در واقع غالباً بدنه‌ی این شورش‌ها را افرادی سست مذهب تشکیل می‌دهند. (به جز برخی متدینین که حکومت در دوران غیبت را قبول ندارند، یا با شخص ولی‌فقیه موافق نیستند و خود داعیه‌ی حکومت دارند که تعدادشان اندک است) برای این گروه همین حد از ممنوعیت‌های اعمالی از سوی جمهوری اسلامی بسیار زیاد است و آنان را به واکنش وامی‌دارد، لذا باید نقش عملکردهایی چون گشت ارشاد در ایجاد این فتنه‌ها و شورش‌ها را مهم دانست.

8- می‌دانیم که «مردم» وجود خارجی ندارد و جز در شعارهای سیاسی نمی‌توان از مردم سخن گفت؛ آن‌چه فتنه‌ی 88 را ناکام نهاد، واکنش تعداد زیادی از مؤمنین و متدینین بود که از لحاظ عددی نیز قابل توجه و از منظر واکنشی نیز فعال بودند. این انقلابیون و متدینین بودند که انقلاب و دین‌ورزی عمومی، علنی و اجتماعی خود را در خطر دیدند و واکنشی گسترده نشان دادند و چون از نظر عددی، تبلغاتی و قدرت، و البته حقانیت و راستی دست برتر را داشتند، پیروز شدند: «حسبک‌المؤمنون». پیروزی مردمان متدین این بود که فهمیدند دین‌شان به‌واسطه‌ی در خطر افتادن جمهوری اسلامی در خطر است و به موقع و قاطعانه نیز واکنشی نرم و خانوادگی و به تبع عمیق و واقعی از خود نشان دادند.

9- تأنی واکنش بدنه‌ی متدینین به وقعه‌ی 88 دلائلی دارد: اول این‌که در روزهای اول بحث امنیتی و سخت بود و بدنه‌ای فعال شد که مناسب‌تر بود (سپاه، بسیج و...) حضور این گروه البته به پشتوانه‌ی حمایت‌های توده‌ی مادران و پدران متدین این سرزمین بود؛ کما این‌که حضور مخالفان نیز به‌پشتوانه‌ی حمایت‌های خانوادگی متجددین بود. در این دوره شاهد حضور تعداد زیادی زوج‌های مخالف در خیابان‌ها بودیم. خانواده در برابر خانواده. دوم این‌که بدنه‌‌ی متدینین اتکا بیش از حدی به دولت پیدا کرده است و گویی ناکارآمدی حکومت در برخورد با این وقایع را باور ندارد، مدتی لازم بود تا این ناکارآمدی را جدی بگیرد. سوم این‌که به هر حال بحث رنگ و بویی سیاسی داشت و به‌خصوص حضور دکتر احمدی‌نژاد که‌ بسا مخالفینی در خود این بدنه داشت، واکنش‌های اولیه را به انگ سیاسی بودن می‌آلود؛ اما به‌تدریج با پررنگ‌تر شدن وجوه غیرسیاسی و دین‌ستیزانه‌ی ماجرا، واکنش‌ها نیز عمیق‌تر و گسترده‌تر شد.

10- ما بار دیگر با 9 دی نشان دادیم که عهد زمانه‌ی ما ایرانیان با همه‌ی تذبذب اجتماعی خود، همان عهد دینی است. هنوز غلبه‌ی دل‌های ما با دین‌داری است. 9 دی در واقع تجدید عهد بود. تجدید بیعت با امر قدسی، با خدا و رسول، با نائب‌الامام.

11- واقعه‌ی 88 برای ما خساراتی داشت، اقتصادی و اعتباری و... اما نشان داد که درجامعه‌ی ایران هنوز عده‌ای سر در هوای غرب دارند و حکومت دینی را نمی‌خواهند. 88 شکاف اجتماعی و تذبذب ما را دوباره به رخ کشید و نشان داد که بسیاری در جامعه‌ی ایرانی، قانون‌گریز، غیرمتشرع و دمدمی‌مزاج هستند. نمی‌دانم خسارت است یا تنبّه، اما شاید ما دوست نداشتیم که شکاف و گسست ما این‌قدر عیان بر سر بازار شود، اما شد و این است که ما را رنج می‌دهد. ما می‌خواستیم به دیگران نشان دهیم ایران یک‌دست است و 88 نشان داد ما هنوز دوپاره‌ایم و دل‌مان یک‌دله نیست. این را شنیده بودند اما شنیدن کی بود مانند دیدن! 88 آئینه‌ی ما است؛ جامعه‌ی ایران را به خودمان و به دیگران نشان داد. چه می‌شود کرد این واقعیت ما است. واقعیتی دوپاره.

 

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

نُه دهِ هشتاد و هشت

تغییر در غبار

فضائل انتزاعی و اقدامات مردمی

لوتریسم فتنه

خاطرت جمع من پریشانم

جمعیت و تاریخ

حق‌ ـ ‌باطل یا سنت ‌ـ ‌تجدد

فتنه پایان‌ ندارد!

 

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی