كاروانهای راهیان نور پدیدهایست كه از آبشخورهای تاریخی، فرهنگی و مذهبی در معنای عمیق و اصیل آن سرچشمه میگیرد. برای درك عمیقتر این موضوع توجه به تجربیات سایر كشورها تا حدودی راهگشاست.به لحاظ تاریخی باید گفت كه پس از بروز جنگهای بزرگ و تاریخساز، جوامع، رویكردهای مختلفی را نسبت به آن بر میگزینند. به عنوان مثال، آلمانیها با پایان جنگ جهانی دوم، دست به تولید نوعی ادبیات ضدجنگ زدند و آثار فراوانی را در راستای تقبیح رهبران (هیتلر)، ایدئولوژی پشتوانه جنگ (نازیسم)، خشونت مهاجمان (سربازان و فرماندهان)، محل وقوع جنایات جنگی (اردوگاه آشوویتس) و... آفریدند.
بنابراین جستوجوی عاملان جنایت، شكست و خشونت سویه مشترك همه آثار مزبور بوده است.در نقطه مقابل، كشورهای پیروزِ جنگ قرار دارند كه اقدام به قهرمانسازی از رهبران، غرورآمیز نشان دادن پیروزیها، توجیه خشونتهای خود، بزرگنمایی جنایات دشمن و سوءاستفاده از حواشی جنگ برای تضعیف رقبا و سلطه بر سایرین مینمایند. تأسیس سازمان ملل متحد و اعطاء حق وتو به فاتحان جنگ درون گفتمانی استعمارگران بینالمللی (موسوم به جنگ جهانی) و پیراهن عثمان قرار دادن هولوكاست برای تأمین منافع صهیونیزم بینالملل از جمله فراگیرترین سوءاستفادههای تاریخ بشر از حواشی جنگها هستند.
اما راهیان نور بهعنوان یكی از مهمترین سازوكارهای مواجههی جامعهی ایران با ارزشها و آثار جنگ تحمیلی فاقد سویههای فوق است. چرا كه در این چارچوب، جنگ در برابر صلح قرار ندارد.بلكه اِصلاح در برابر اِفساد موضوعیت مییابد. بنابراین اصلاح چه در صورت قیام (مانند قیام امام حسینعلیهالسلام) و چه در صورت قعود (مانند صلح امام حسنعلیهالسلام)، مقدس است. و افساد چه در صورت قیام و چه در صورت قعود، مذموم. همچنین قیام در راه خدا مقدس و سرانجام فرد (جامعه)، چه بكشد (پیروز شود) و چه كشته شود (شكست بخورد)، رستگاری است. بنابراین مهمترین تفاوت راهیان نور بهمثابه نوعی سازوكار مواجهه با جنگ تحمیلی تأكید بر ریشههای الهی دفاع مقدس برخاسته از آیه شریفه «قُل اِنّما اَعِظُكم بِوَاحِده اَن تَقومُوا لِله مَثنی و فُردی» است.
دیدگاه فوق سبب تفاوت ماهوی در گرامیداشت رهبران، سربازان و فرماندهان، جهانبینی، مناطق عملیاتی (جنگجایها) و... متناسب با ریشههای الهی دفاع مقدس میشود. به عنوان مثال، جنگجایها كه محلِ بر زمین ریخته شدن خون پاك رزمندگان اسلام است به عنوان تربت، برای تیمم و ساخت مهر و سر بر سجده نهادن مورد استفاده قرار میگیرند و زائران به تبعیت از فرمان خدای تعالی به موسیبن عمرانعلیهالسلام «فَاخْلَع نَعلَیك اِنّكَ بِالْوَادِ المُقدّس طُوی» را به جای میآورند. و به رسم زیارت قبور امامزادگان با طهارت (وضو و غسل) و آمادگی قلبی وارد میشوند و برای عاقبت بهخیری و بهرهمندی از شفاعت «صدّیقین و الشّهدا و حَسُن اُولئِك رَفیقاً» و برآورده شدن حاجات دست به دعا بر میدارند.خواندن زیارات و ادعیه (دعای كمیل، ندبه، زیارت عاشورا و...) از سایر مناسك راهیان نور است كه بهویژه در مناطقی كه پیروزی دیرهنگام سبب به شهادت رسیدن تعداد بیشتری از رزمندگان شده است، از حال و هوای معنویتری برخوردار است. قرائت زیارت عاشورا در شلمچه به عنوان نزدیكترین نقطه نوار مرزی ایران به كربلای معلی به خوبی ارتباط دفاع مقدس با وقایع عاشورای سال ۶۱ هجری را برملا میسازد. دعای كمیل و مناجات نیمههای شب در پادگان دوكوهه مناسك ورود و خروج و به عبارتی اذن دخول و زیارت وداع هستند و گریههای شبانه، غربت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها و در چاه گریستن علی مرتضیعلیهالسلام را تداعی و بازدیدكنندگان را تا مقام زائران ارتقاء میدهند. و اینكه چرا و چگونه زائران بر سیمخاردارها و فنسهای زنگارگرفته پارچه سبز میبندند و به یاد قبرستان بقیع حاجتروا میشوند؛ رمزی است میان امام و امت، آنجا كه فرمود: «...و همین تربت پاك شهیدان است كه تا قیامت مزار عاشقان و عارفان و دلسوختگان و دارالشفای آزادگان خواهد بود».
تنها، بخشی از زمینههای شكلگیری راهیان نور را میتوان در پیوستگی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی با تاریخ صدر اسلام تبیین نمود. بخش مهم دیگری از ریشهها را میتوان در تحولات فرهنگی ـ اجتماعی جامعه ایران در سالهای پس از جنگ جستوجو كرد؛ سالهای پس از جنگ تحمیلی كه با بازگشت رزمندگان به شهر و احساس غربت در «شهر» به مثابه جایگاه توسعه همراه بود. مدرنیزاسیون سالهای سازندگی و زدودن غبار جنگ از در و دیوار شهرها كه با گسترش واردات كالاهای لوكس، تغییر چهارچوبهای هنجاری حجاب و عفاف، تأسیس فروشگاههای رفاه و شهروند، صفهای طولانی اتوبوس و حركت سریع خودروهای وارداتی در بزرگراههای تازهساخت، توسعه فرهنگ و هنر وارداتی در فرهنگسراها و... همراه بود و همچون سیلی ویرانگر، دفاع مقدس را به صفحات قطور تاریخ میسپرد.
در چنین فضایی، راهیان نور دور شدن از شهر و زرق و برقهای زندگی تجملی، دوری از تبلیغات رسانهها و دعواهای سیاسی چپ و راست، دوری از خانواده و دوستان و دانشگاه و هر كانون وابستگیآور دیگری، دوری از رستورانهای مجلل زنجیرهای و تلاش برای پخت غذاهای جدید و تست كردن رستورانهای هر چه گرانتر بهتر، تعطیلی موقت مسابقه برای خرید خودروی جدیدتر و... را با خوردن غذاهای سرد و كنسروی، خوابیدن در تختهای دوطبقه سربازی یا تعویض اتاق خواب شخصی با چند پتوی سربازی، استراحت در یك سالن بزرگ و شلوغ، خاكی و گلآلود شدن كفشها و لباسها، اتوبوسهای بنز قدیمی و... را لااقل برای چند روز نوید داده و زمینه را برای ادراك درونی زنجیرهای بسته شده بر جسم و روح افراد از یك سو و اعطای گوش شنیدن حرفهای مگو از سوی دیگر مهیا میكرد.راهیان نور فرصتی بود برای رزمندگان سابق كه اولاً با دوستان شهید و روزهای شیرین جهاد تجدید بیعت نمایند و ثانیاً با فروتنی با نسل سوم كه حالا در معرض تهاجم فرهنگی بود، سخن بگویند و نصایحشان را نه به حساب برتری و تقرب خود كه بر مبنای محیط معنوی جبههها توجیه كنند. به عبارت دیگر، راهیان نور بهطور همزمان حاوی دو گفتمان «جاماندگی از شهدا» و «رسالت زینبگونه» بود و از این گزارهها معنا میگرفت كه «كربلا در كربلا میماند اگر زینب نبود» و «پندار ما این است كه ما ماندهایم و شهدا رفتهاند، اما واقعیت آن است كه ما رفتهایم و شهدا ماندهاند». راهیان نور تركیب خطبههای آتشین حضرت زینبسلامالله علیها و امام زینالعابدینعلیهالسلام و بازگشت كاروان اسرا بر سر مزار شهدای كربلا در روز اربعین بود كه با مقتضیات زمان و مكان درآمیخته بود؛ مقتضیاتی كه میگفت: «امروز زنده نگهداشتن یاد شهدا كمتر از شهادت نیست». اما این كه چگونه كسانی ـ چون سیدمرتضی آوینی، علی صیاد شیرازی و احمد كاظمی ـ كه برای زنده نگهداشتن یاد شهدا تلاش كردند و به كاروان شهدا پیوستند؛ رمزی است میان امام و امت.
راهیان نور پایگاه جدال میان دو استعاره متفاوت از دفاع مقدس است؛ دفاع مقدس موزهای و دفاع مقدس فردایی. دفاع مقدس موزهای، تفكری است كه جنگ را تمام شده میبیند و به نامگذاری بزرگراهها به نام شهدا و محصور كردن شهید در گورهای یكدست و استاندارد بسنده میكند. دفاع مقدس موزهای از گورستان محاصره ۱۹۴۲ در شوروی الگو میگیرد و برای مرگ «ننه علی» و برچیدن آلونك وی روزشماری میكند. دفاع مقدس موزهای، جنگ را به اسطورههای همت و باكری محدود میكند و راه شهدا را دستنیافتنی میسازد تا از عكسهای یادگاری با همت و باكری و شركت در جلسات مدیریت جنگ در خط مقدم تهران، آبرویی كسب كند.اما دفاع مقدس فردایی نظر متفاوتی دارد. «خداوندا، این دفتر و كتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز و ما را هم از وصول به آن محروم مكن. خداوندا، كشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال این ملت، خوشا به حال شما زنان و مردان، خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا و بدا به حال من كه هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشیدهام و در برابر عظمت و فداكاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میكنم. و بدا به حال آنانی كه در این قافله نبودند». دفاع مقدس فردایی، شهدا را انسانهایی لایق كه «اكسیر عشق بر مسشان افتاد و زر شدند» میبیند؛ نه گلادیاتورهای تاریخ گذشته و زینتالمجالس. دفاع مقدس جاری، از شهدا اسطورهزدایی و نوستالوژیزدایی میكند و دائماً این ذكر را بر لب دارد كه «در باغ شهادت را نبندید».
در یك جمعبندی كلی میتوان راهیان نور را یكی از شاهكلیدهای فهم و تداوم دفاع مقدس فردایی در برابر دفاع مقدس موزهای با مجموعهای از دوگانهها نظیر: زیارت ـ توریسم، زائر ـ توریست، جنگجای ـ موزه، تربیت ـ آگاهی، عبرت ـ صنعت، الگوی عمل دینی ـ مایه غرور ملی، تور ـ كاروان، راوی ـ راهنما، روضه ـ كاتالوگ و... دانست كه البته و متأسفانه در سالهای اخیر، اقدامات نامناسبی در جهت مصرف انبوه و نمایشی راهیان نور، از جمله تورهای ویژه مدیران یا اجباری شدن در برخی مقاطع تحصیلی به وجود آمده كه در درازمدت میتواند به نوعی اختلال و آشفتگی معنایی منجر شود.
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.