21 /71/1 - شنبه
از نیمهشب گذشته بود که تلفن زنگ زد. مرتضی بهرامی بود. از حال و هوای آقای کمری پرسید و من هم خلاصهی مکالمهام را که پیش از ساعت 9شب با همسر آقای کمری انجام داده بودم به آگاهی او رساندم؛ و اینکه فردا باید ساعت 6:30 مطب دکتر باشیم برای مشورت با ایشان برای عمل جراحی. آخر کلامش گفت: «شنیدی که سید مرتضی شهید شد؟ گفتم: «کی؟» گفت: «سید مرتضی آوینی!» ماتم برد. حیرت کردم. «... سید مرتضی؟ کجا؟ کی؟»
و بهرامی گفت: «هنگام تهیهی روایت فتح در فکه.» نفهمیدم و هنوز هم که نزدیک 20 ساعت از شنیدن خبر میگذرد، نمیفهمم. جا نمیافتد. باورش سنگین است و هضم کردنش مشکل. سید مرتضی آوینی مسئول واحد تلویزیونی حوزه، سردبیر مجلهی سوره، راوی برنامه روایت فتح.
صبح که به حوزه رسیدم، بچهها در حال نصب پارچهی سیاه به در ورودی حوزه بودند. صدای قرآن فضای حوزه را گرفته بود. چهرهها غمگین... بعضی از چشمها سرخ و شاید حلقههای بغض در گلو... روز سختی بود، سخت. از دست دادن آوینی ضایعهی بزرگی در عرصهی فرهنگی کشور به حساب میآید. آوینی نظریهپرداز بینظیری در عرصهی هنر و ادبیات بود. نظراتش هر چند مخالفانی داشت، ولی بسیار قابل تأمل بود. در فلسفه آگاهی بسیاری داشت. تئوریهای هنر را میدانست. از ادبیات پر بهره بود. در کار نوشتن توانا. کارگردانی زبردست و بالاخره... مؤمنی پاکباخته و خدادوست بود. آوینی را خیلیها دوست داشتند و آنها که دل خوشی از او نداشتند به چشم احترام به او مینگریستند. اخیراً سه حکم برای احراز مسئولیتهای تازه از طرف آقای زم در حال صادر شدن بود. آقای آوینی با مسئولیت تازهای در سرپرستی واحد مطالعات هنر، آقای محمد رجبی برای... (نمیدانم چه بخشی) و من برای دفتر ادبیات انقلاب اسلامی. صبح آقای قلعهنویی از پشت گوشی تلفن حکم آوینی را که آقای زم نوشته بود خواند و داغ دلمان را بیشتر کرد. بعد از ظهر ساعت 3 رفتیم خانهی پدری آوینی. کسی لباس سیاه نپوشیده بود. سید محمد برادر سید مرتضی به روی خود نمیآورد. میخندید. گویا با تمام وجود شهادت برادرش را درک کرده بود و میدانست که او در نیکو مقامی قرار گرفته است. پدرش آرام میگریست با شانههایی که سعی میکرد لرزشش را نمایان نکند. اما ضجهی زنها... چه بگویم از داغ مادر و همسر سید مرتضی! شب تلویزیون برنامهای در حدود یک ربع در وصف آوینی و دقایقی از سخنان او را در مورد مرگآگاهی، پخش کرد. اکنون که آخر شب است و طبق معمول یادداشت روزانهام را مینویسم، هنوز برایم شهادت سید مرتضی جا نیفتاده است.
آقای زم در نماز مغرب و عشا خیلی گریه کرد.
72/1/22- یکشنبه
به حجت ایروانی* گفتم:« اگر اینطوری است، که ما هم هوس شهادت بکنیم.»
پیش از ساعت 9 صبح جمعیت در حوزهی هنری جمع شده بود. برخی در جنب و جوش بودند. آهنگران را دیدم. تا دیروز کسی پیدایش نکرده بود. همه به همدیگر تسلی میدادند. قرآن، مثنوی شهادت، گریه و گریه... جمعیت حاضر هایهای میگریست. همسر شهیدآوینی بر سر مردم نقل میریخت، اما بیتابی میکرد. آقای زم با گریه و به سختی پشت میکروفن حرف میزد و ناگهان خبر دادند که رهبر برای عرض تسلیت در حوزه حاضر شده است. غوغایی شد. مفهوم عزت و بزرگواری شهید آوینی چهقدر خوب قابل لمس بود. پیکرها را بلند کردند و رو به سوی میدان فلسطین از در بزرگ حوزه خارج شدند. جمعیت زیاد بود. آنقدر که آدم یاد تظاهرات میافتاد. خیابانهای منتهی به فلسطین از شمال و شرق بسته شده بودند. عرض خیابان طالقانی پر از مردم عزادار بود. در میدان فلسطین آقای جنتی سخن راند؛ کوتاه و ...غمآلود. از آن پس همگی راندند به سوی بهشت زهرا. غسالخانه غوغایی شد. عکاسان و فیلمبرداران داخل غسالخانه بودند و جمعیت بیرون تماشاگر و بر سر و صورت زن. پیکر را از در پشتی بیرون آوردند و زیر سایبان آنجا قرار دادند. دقایق زیادی طول کشید تا مردم از اطراف جنازه فاصله گرفتند. نماز میت شروع شد و بعد پیکر شهید آوینی روی دست مردم به طرف قطعهی 29 حرکت داده شد. قبر را پیشاپیش کنده بودند و آماده شده بود برای در آغوش گرفتن سید مرتضی. بنابر وصیت شهید هنگام دفن زیارت عاشورا خوانده شد. همسر شهید آوینی چند جملهای را ادا کرد و سپس جمعیت پراکنده شدند. این خلاصه، آنقدر پرشکوه بود و به یادماندنی که من شهادت را هوس کردم و آن را به شوخی به بچهها گفتم و همگی خندیدند.
72/1/23 دوشنبه
اگر آه تو از جنس نیاز است/ در باغ شهادت باز باز است.
این بیت از مثنوی «فرید اصفهانی» شاعر معاصر که صادق آهنگران آن را به شکل محزون و مرثیهگونهای به تازگی خوانده است، وصف حال سید مرتضی آوینی بود. آه او از جنس نیاز بود و در باغ شهادت هم بازِ باز.
آقای زم که برای نماز مغرب و عشاء آمد، از مراسم ختم امروز مسجد ارک پرسیدم که گفت شبستان و صحن و حیاط مسجد دوبار پر و خالی شد. همه آمده بودند؛ از فرماندهی سپاه، محسن رضایی، تا بسیجی گمنام، و از حاج احمد خمینی تا کسبه و... آقای معزی مسئول روابط عمومی دفتر رهبری صحبت کرد و ضمن تجلیل از شهید آوینی و از دفتر و کتابهای منتشر شده آن سخن راند و گفت که رهبر کتابها را میخواند و تحت تأثیر قرار میگیرد. آقای زم خبر سردبیری سید محمد آوینی در مجلهی سوره و مسئولیت آقای رجبی در دفتر مطالعات دینی را داد و گفت که هر دو این انتصابها را خود شهید با آمدن به خواب نزدیکانش انجام داده است. خواب سردبیری سید محمد را مادر شهید سید مرتضی دیده بود که بسیار پر احساس و گیرا بود.
بعد از ظهر رفتیم به دیدن آقای کمری. حالش خوب بود. صبح چهارشنبه وعدهی عمل جراحی را دکتر با او گذاشته است.
امروز دو دختر دانشآموز آمده بودند دفتر برای یاری جستن از دفتر برای تحقیقی که دبیر تاریخشان به آنها واگذار کرده است. آنها این تحقیق را در مورد ادبیات جنگ انتخاب کردهاند. کمی حرف زدم و بقیهی سئوالاتشان را منوط به جواب کتبی کردم.
رفت و آمد این قشر به دفتر و انتخاب چنین موضوعاتی از طرف دانشآموزان احساس تازهای را در روح آدم متبادر میکند و آن موفقیت است. اما موفقیت واقعی همان بیت بالاست: آهِ آدمی باید از جنس نیاز باشد.
*عضو سپاه پاسداران و خاطرهنويس
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
شهادت جوهر آدمی را آشکار میکند
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.