X

25 خرداد

25 خرداد -
امتياز: 5.0 از 5 - رای دهندگان: 4 نفر
 
چهارشنبه 19 اردیبهشت
درباره‌ «چهارشنبه 19 اردیبهشت» فیلمی از وحید جلیلوند

چهارشنبه 19 اردی‌بهشت فیلم بی‌ارزشی است. یک گوی سیاهِ بزرگ. فیلم هیجان‌زده و بحران‌زده است. صحنه‌ی شانسی کشیدن برگه‌های آدم‌های نیازمند، منطق شانسی فیلم است. شانسی می‌سازیم تا ببینیم چه شود؟ فیلم روشن‌فکرزده‌ی ترسو و علیل است. و همین‌طور بی‌اساس. منطق بی‌اساسی که دوربین را برای آدمی که روی تخت تاریک آرمیده می‌لرزاند. چرا؟ همین طور به‌یاد بیاورید پلان افتتاحیه این فیلم بدون تیتراژ را. دوربین روی صورت نیکی کریمی نگرانی و استیصال را نشان می‌دهد. گویی نیمی از فیلم گذشته و تازه به سینما رسیده‌ایم. این روند استیصال و رجچینی جادوگرانه‌ی کارگردان ادامه می‌یابد تا پلان آخر. ادامه‌ی پلانِ آخر بعد از بالا آمدن تیتراژ، تیر خلاصی است بر فرم‌زدگی و نابلدی کارگردان که فیلم اوّلی هم هست. چرا کارگردان فیلم را تمام نمی‌کند؟ می‌خواهد در پلان آخر تعلیق بیافریند؟

فیلم یک سکانس نه؛ یک پلان خوب دارد. پلانی که می‌توانست مسأله‌ی فیلم باشد و کارگردان را از غیرتِ بی‌منطق پسرعمه و قطع کردنِ نیمه‌محشرِ تلفن توسط مرتضی در زندان بِرَهد. آن هم پلانی است که در بدترین جای فیلم اجرا شد؛ آن‌جایی که جلال توضیح می‌دهد که چرا دارد پول خیرات می‌کند. آن پلان است که دارد مسئله‌ای اجتماعی را البته تنها و تنها با اجرای خوبِ‌ امیر آقایی اعلام می‌کند و دیگر هیچ. همان پلان که مسئله‌ای را بیان می‌کند در میان تصاویر درهم و معوج فیلم به کار نمی‌آید. آن پلان اگر ایده‌ی یک خطی دغدغه‌ی کارگردان بوده در برابر رعب‌آور دوربین‌های جدید که می‌تواند بلرزد نابود شد.

زمان‌بندی سکانس‌ها فاجعه است و اغلب خسته‌کننده. به‌ویژه در سکانس اول. با سکوت‌های بی‌جا و اشک‌های پربار. با اشکِ پربار، فیلم اجتماعی خلق نمی‌شود؛ همین‌طور با زدنِ سنتِ مفلوکِ‌ به باد رفته‌ی تیپیک یا چلاق کردن انسانِ بی‌شعورِ بی‌اعتمادِ بی‌دلیل یا کشتنِ بچه‌ای 5 ساله یا لرزندان بسته‌ی دوربین روی انسانی که حتی نمی‌تواند خودش را توی تخت بغلتاند. نمی‌شود. با این کولاژ مصیبت‌نما، مصیبت تئوریزه نمی‌شود. بیان نمی‌شود. چون همه چیز بازی است و ناباورانه. این‌ها هیچ‌کدامش نه فضاسازی است، نه بیان مسئله‌ای اجتماعی. بلکه وصله پینه‌هایی از سکانس‌های بی‌منطق و بی‌ربط است برای جوان‌مردی اخته و به قول خودِ فیلم ابلهانه.

فیلم هیچ تعلیقی ندارد؛ تنها مخاطب اذیّت‌کنی دارد و پنهان‌کاری و چزاندنِ روانِ بیننده. روایت‌ها همه سرمقاله‌های اجتماعی روزنامه‌اند و تنها زجر بازیگر را به‌همراه دارد که مدام باید بلرزد و گریه کند تا مگر حالی را دگرگون کند. و هیچ حالی را دگرگون نمی‌کند و حتّی نمی‌تواند آن پلان‌های بی‌منطقش را به‌درستی نشان دهد. کمیک‌ترینش آن صحنه‌ای است که پلیس قرار است جلال را ببرد. علاقه‌مندم بدانم چرا کارگردان آن‌جا یک لانگ‌شات از جمعیّت نشان نداد تا دروغش معلوم شود و اسرار هویدا؟ و چرا برای حس آفرینی تنها روی صورت آدم‌ها به‌ویژه نیکی کریمی سرمایه‌گذاری کرد و البته‌ گفت‌وگوها و عربده‌کشی؟ آن هم گفت‌وگوهای اغلب بی‌پایه و سطحی و مبتنی بر استدلال‌های آب‌دوغی. از همه بدتر سخنان گهربار دوستِ جلال. که در روز 19 اردی‌بهشت می‌تواند جمله‌های نغز بگوید، عقب‌تر از سریال‌های سیمای خانواده‌ که ظهرها پخش می‌شد. فیلم به جز چهارشنبه 19 اردی‌بهشت می‌توانست دوشنبه 25 خرداد هم باشد که دست کم یادبازی هم کرده باشد و در منظومه‌ رعب‌آورنمایش بیش‌تر به کار بیاید. یا 29 اسفند یا هر روز دیگری که یادی می‌برد و دلی و اشکی.

 

ارتباط با ما:

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

مطالب مرتبط:

تخدیر

موش‌کشی سرانجامی برای خودکشی

تلخی‌ بی‌پایان

یادبازی بی‌منطق با شب‌های روشن

قلاده‌های نقره‌ای

زندگی بدون حماسه

رقابت برای نمایش شجاعت

تظاهر و فریب

قبل از پیش!

طنز سست سیاسی

سایه‌ی سایه‌روشن

بحران هویت خانواده

یک اتّفاق ساده

ژست فیلم‌سازی

مِمِنتو بدتر است یا Inception؟

دوربین چرخنده، منطق لغزان

درباره ما

مجله‌ی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی می‌تواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجه‌ی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه‌ و تئوری‌پردازی برای توسعه‌ی تغافل،‌ می‌گوئیم که سوره «آیینه‌»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که به‌جای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفه‌ای»، یعنی مهارت در به‌کارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمی‌خواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفه‌ای بر مدار مُد می‌چرخد و مُد بر مدار ذائقه‌ی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.

بـيـشـتــر

نقد

شماره 87-86 مجله‌ فرهنگی تحلیلی سوره‌ اندیشه منتشر شد

شماره‌ جدید مجله سوره اندیشه نیز به‌مانند پنجشش شماره‌ اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حول‌وحوش آن می‌چرخد. موضوع بیست‌ویکمین شماره‌ سوره‌ اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیست‌ویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشه‌برانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی می‌شود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسده‌انگیزی‌اش خاموش می‌کنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن می‌شود.

خبــر انـتـشــار شـمــاره 21

خرید

شماره 86
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
شماره 84
10000تومان
  • قیمت روی جلد
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
آرشیو شماره 50 تا 75
60000تومان
  • با احتساب 20% تخفیف
  • ارسال رایگان به سراسر نقاط کشور
  • زمان تحویل حداکثر 5 روز
خرید نسخه دیجیتال
4000تومان
  • با احتساب 60% تخفیف
  • دریافت از مارکتهای اندروید
  • همسان با نسخه چاپی