یک و نیم ستاره. شاید بهترین فیلم جشنواره. که در بین خنثیبازی سینمای دولتیِ کاریکاتوردوست قدر نمیبیند. فیلمی که بین خوب و متوسط است؛ ولی متأسفانه نتواست خوب باشد؛ به خاطر یکچهارم آخرش که بیش از اندازه خیالی شد و فانتزی. با این حال فیلم روپاست، اجراهای داخلی خیلی خوب دارد. خانوادهاش ایرانی است. ایرانیتر از «یه حبه قند» و «مادر» و «مهمانِ مامان». دعوا و گفتوگوها و بگومگوها بین اعضای خانواده، آشنا و اینجایی است. هم از دلسوزی و دوست داشتن آدمها نسبت به یکدیگر خبر میدهد، و هم از وجود اختلافهایی که خندهدار است. مگر اختلافهای بین ما خندهدار نیست در خانوادهها؟
طنز، مدیومی تنها برای خندهگیری از مخاطب و حقنهشده به فیلم نیست؛ بلکه در جهان فیلم معنی میدهد. قصه فیلم، خنده و لودگی نیست، ولی روایتهای واقعی از خانوادهای است که کمیک است.
فیلم توانسته شخصیّتهایی بیافریند که برای مخاطب آشنا باشد. خواهر نگران، برادر عصبی، برادر کمی خل، برادر بزرگتر سیبزمینی و خنثی و دامادِ ساکت و بیتأثیر. تمام اینها در اجراها درآمده. روابط بین خانمها در دکوپاژهای شلوغ هم به هنرمندی کارگردانی شده است. شاید هیچ وقت این قدر زن شلوغ در یک فیلم ایرانی در یک فضای محدود این قدر خوب درنیامده است.
بیشتر شخصیتها بهخوبی پرورده شدهاند. آنی که تیپ است با بازی ویشکا آسایش، بهدرستی تیپ است؛ آنی هم که شخصیّت است مانند بابک، با بازی خوب سیّدی، به درستی شخصیت است. یکی دو نفر هم اضافهاند. پدر و نویسنده بیمار؛ صابر ابر. پدرِ فیلم یکی از نقاط ضعف فیلم است. یک پدر کنجنشسته که فیلم میبیند و چرندیات سق میزند. جای خوشبختی است که کارگردان این پدر را نماد هیچ چیز نگرفته و زیاد با او ور نرفته؛ با این که پدرش ایرانی نیست و از کانون درگیریهای خانواده خارج است. نویسنده دیوانه هم اضافه است؛ بازی ابر بد است، شخصیّتش بیش از اندازه فانتزی است، قصّهاش و مارادونابازیهاش بدتر. آقاخانیاش خوب است و با گفتوگوهای خوب. جز صحنهی دو نفرهاش با ابر که بسیار بد است. مردی که ابله نیست، ولی خودش خودش را به آتش میکشد، در هیچ جای فیلم این قدر حواسپرت نیست و متأسفانه این سکانس، به فیلم ضربه زده.
پیشتر از این سکانس، نماهای یک چهارم آخر فیلم هم وضعیت خوبی ندارند. ناگهان فانتزی میشوند و از آفرینش یک خانوادهی کمیک و خوبِ ایرانی در میرود و صحنههای فانتزی و فرضیهبافیها و ناگهان اتّفاقها و اجراهای بد. طنز آخرِ قصه، ناتوانی کاگردان است از داستانی که خوب و بیادا داشت تعریفش میکرد. کارگردان گویی زیر میز زد و با خلاقیّتی نیمهمتوسط چند سکانس فانتزی گرفت و پروندهی فیلم را بست. فیلم میتوانست بهترین فیلم خانوادگی سالهای اخیر سینمای ایران باشد. هم بامسئلهتر از فیلم ماقبل آخر افخمی بود، هم دقیقتر و تیزتر از مهمان مامان. پُزِ عصرِ یخبندانیِ تصویر هواییِ دروغگو هم نداشت. خودش بود؛ ساده و صمیمی. از اتّفاقی سادهتر هم فیلم بسته شده بود؛ شکسته شدنِ شیشهی خانه.
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
یادبازی بیمنطق با شبهای روشن
گازهای گلخانهای خطرناکند آقای کارگردان
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.