«شیفت شب» فیلمی است که در شب شروع میشود، در شب ادامه مییابد و در شب نیز به پایان میرسد. فیلمی برای نشان دادن شرایط حاکم بر جامعه، نمونهی کامل یک فیلم سیاستزده و ناموفق در بازنمایی جامعه که نمونههای آن در تاریخ سینمای ایران کم نیست؛ تنها اقتضای سیاسی جامعه به آنها تنوع و تکثر بخشیده است.
شیفت شب زندگی خانوادهای سه نفره است. فرهاد(محمدرضا فروتن)، ناهید(لیلا زارع) و دختر بچهای ششهفت ساله. فرهاد کارمند حسابداری شرکت است که بهمنظور بهبود اوضاع زندگی خود دست به تخلف مالی میزند؛ کشف تخلف و عواقب آن، فرهاد را آشفته و عصبی میکند و این سرآغاز یک زندگی رو به ویران است که همه چیز را به خدمت خود میگیرد. قصه علیرغم بعضی گفتهها، قصهی بلندپروازی و تصمیم اشتباه یک فرد نیست، بلکه روایتی سیاستزده از وضعیت جامعه است که زندگیهای جامعهی ایرانی را برساخت میکند. کارگردان فیلم چنانکه در دیالوگها تصریح دارد، این زندگی را متأثر و بلکه محصول تحریمهای اقتصادی میداند؛ نشان به آن نشان که این ویرانی و نابسامانی در خلال فیلم به زندگیهای دیگر هم تعمیم داده شده است: همسایهی آپارتماننشین خانوادهی فرهاد که زنی مطلّقه است شائبهی فساد اخلاقی دارد و دختر جوان او نیز فاسد است. برادر فرهاد از کاسبکاری در پاساژ خود میگوید که چند روز پیش به علت ضرر مالی 6 میلیاردی، خود را از طبقات، به پایین پرتاب کرده و خودکشی نموده است و القصه، جنگ و جدلهایی که در حاشیهی قصه رخ میدهد تا حکایت کنند اوضاع نابسامان جامعه را.
فیلم راوی سیاهیِ جامعه است و البته این معنا با لحاظ تقدم نگاهِ سیاستزده بر قصه چندان عجیب نیست و آفتی است که گریبانگیر بسیاری از فیلمهای سینمای روشنفکری ماست. معمولا چنین فیلمهایی نیز پایانی دور از باور دارند؛ چراکه نگاه سیاستزده حتی اگر بتواند قصه را خوب آغاز و خوب پیش ببرد و مخاطب را سر جای خود بنشاند، نخواهد توانست قصه را خوب پایان دهد و مخاطب را راضی کند. در این فیلمها، پایان، نمیتواند حسناتفاق باشد که این اتفاق با ایدئولوژی حاکم بر فیلم در تضاد است. و از سویی اتفاق پایانی در فیلم بنابر سیری خطی و رو به افول، باید هر چه بیشتر سیاه و بلکه عجیب باشد. لذا این امر باعث دور افتادن حادثه از واقعیت جامعه میشود. شیفت شب با برخی بازیهای خوب از جمله بازی مادر ناهید و برخی دیالوگهای جذاب آن، همچنین برخی اتفاقات و کلامهای طنزگونه و التهاب و خشونت، تا حدی مخاطب را با خود همراه میکند و او را با خود پیش میبرد. شائبهی خودکشی همسر، که در ذهن لیلا میگذرد، فیلم را ملتهب نگه میدارد و با ذهن مخاطب تا آخر فیلم بازی میکند. اما سقوط زندگی فرهاد امری است که باید رخ دهد و این اتفاق باید تند و تکاندهنده باشد. لذا فرهاد با فروکاستهای متعدد شغلی بالاخره به موشکشی در جدولها آن هم با تفنگ ساچمهای روی میآورد! امری غیرواقعی و غیر قابل باور که در جامعهی ما وجود خارجی ندارد. چنین پایانی است که تماشاگران فیلم را به واکنش وا میدارد. لذا در سالن سینما شاهد غرزدنها و نارضایتیهای افرادی هستیم که تصور میکنند بازیچهی فیلم شدهاند. سیاستبازی، آفت فیلمهای اجتماعی است؛ چرا که مدعی در این فیلمها، بر آن است که زندگیهای موجود را به قصه و تصویر میکشد و جامعه را آیینهگی میکند؛ اما در واقع سیاست، بین زندگی افراد و فیلم فاصله انداخته است. موشکشی، در پایان فیلم شیفت شب، برای افراد جامعه و مخاطبان، غیرواقعی و نوعی درشتنمایی و درشتگویی است و با رسالت فیلمهای اجتماعی در تضاد است؛ مگر اینکه نمادین باشد و البته این نمادینبودن در فیلم معنادار باشد که در فیلم شیفت شب این اتفاق نیفتاده است.
ارتباط با ما:
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
مطالب مرتبط:
یادبازی بیمنطق با شبهای روشن
حیث التفاتی شناخت ما ناظر به موضوعی جزئی و بخشی نیست؛ بلکه ناظر به کلیت جامعه است. شناخت کلنگر ما با حرکت از ظاهر به باطن جامعه حاصل میشود و لذا منطق حاکم بر محتوای ما اینگونه شده است:
مجلهی سوره نیز سرنوشتی پیوند خورده با سرنوشت انقلاب و فراز و فرودهای آن داشته است و او نیز تنها زمانی میتواند خود را از گرفتار شدن در دام زمانه برهاند و انقلاب اسلامی را همراهی کند که متوجهی باطن و همگام با تحولاتی از جنس انقلاب باشد. تلاشمان این است که خود را از غفلت برهانیم، برای همین به دور از هرگونه توجیه و تئوریپردازی برای توسعهی تغافل، میگوئیم که سوره «آیینه»ی ماست. از سوره همان برون تراود که در اوست. تلاشمان این است که بهجای اصل گرفتن «ژورنالیسم حرفهای»، یعنی مهارت در بهکارگیری فنون، تحول باطنی و تعالی فکری را پیشه کنیم. نمیخواهیم خود را به تکنیسین سرعت، دقت و اثر فرو بکاهیم. کار حرفهای بر مدار مُد میچرخد و مُد بر مدار ذائقهی بشری و ذائقه بر مدار طبع ضعیف انسان و این سیر و حرکت، ناگزیر قهقرایی است.
شماره 87-86 مجله فرهنگی تحلیلی سوره اندیشه منتشر شد
شماره جدید مجله سوره اندیشه نیز بهمانند پنجشش شماره اخیرش، موضوعی محوری دارد که کل مطالب مجله حولوحوش آن میچرخد. موضوع بیستویکمین شماره سوره اندیشه، «نقد» است؛ موضوعی که شعار بیستویکمین نمایشگاه مطبوعات نیز قرار گرفته است. نقد، موضوع مناقشهبرانگیزی است که بسیاری از مجادلات سیاسی و فرهنگی ما، از روشن نبودن مفهوم آن ناشی میشود؛ تا جایی که منتقد را به جرم مفسدهانگیزیاش خاموش میکنند. کار منتقد، حرف زدن است ولی نقد، منتظر شنیده شدن نیست. اینجا است که تفاوت منتقد با معترض و مخالف و مصلح و مفسد روشن میشود.